روزنوشت
روزنوشت
دسته مرور
دل نوشته ها

آسودگی یا تصور آسودگی

دل نوشته ها
۲۷ دی ۱۳۹۸ بدون دیدگاه

Boots

سلام

خیلی قدیما، اون زمان‌ها که انرژی و شوق بیشتری برای نوشتن داشتم، اون زمان‌هایی که از هر اتفاق روزمره درسی می‌گرفتم و تجربه جدیدی کسب می‌کردم، دقت بیشتری به وقایع و محیط اطرافم داشتم.

مثل تجربه‌های خیلی قدیمی که در مورد تجربه کاربری در دنیای واقعی نوشتم، از فروشگاه تا رستوران. البته الآن که بیشتر بهشون فکر می‌کنم، بیشتر مدیریت روابط با مشتری هستن و رویکردهای جامعه‌شناختی دارن. نمی‌دونم. شاید اون زمان به نظرم رسیده ارتباط بیشتری به تجربه‌ی کاربر یا همون مخاطب یا من که مشتری بالقوه یا بالفعل بودم داره.

بگذریم. موضوعی که امروز می‌خوام در موردش بنویسم، نه مدیریت روابط با مشتریه و نه تجربه کاربری! فقط و فقط یک تجربه است و درس گرفتن، درست مثل قدیما.

عادت موجود: پوشیدن بوت روی شلوار

چند روز پیش، وقتی داشتم می‌رفتم سر کار، حس کردم پای راستم خیلی آسوده‌تر و راحت‌تر از روزای دیگه‌است، پیش خودم فکر کردم حتماً پاچه شلوارم درست توی بوت قرار گرفته و واسه همین اینطوریه.

با همون حال رفتم سر کار و چند ساعتی هم تو شرکت از این طرف به اون طرف رفتم که بالاخره بعد از ناهار متوجه شدم که زیپ بوت رو نبستم.

اول از همه کمی جا خوردم که از صبح زود زیپ بوت باز بوده و بعد هم کمی خجالت کشیدم که شاید شلخته به نظر رسیدم. البته که آدم‌های اطراف، اونطوری که من تصور می‌کنم توجهی به ظاهر بقیه ندارن.

اینجا بود که یه فکری اومد توی سرم، همیشه آسودگی نشونه خوبی نیست. اینکه هیچ چالشی، مشکلی و یا هیچ سختی وجود نداشته باشه، نشونه خوبی نیست.

شاید آدم داره درجا می‌زنه!

شاید آدم یادش رفته کاری رو شروع کنه!

و هزاران هزار شاید دیگه!

همیشه باید چالشی تو زندگی باشه تا آدم دچار رخوت نشه.

اشتراک گذاری:
زمان خواندن: 1 دقیقه

کاش هیچ‌وقت …

اندوه‌نامه‌ها
۲۵ دی ۱۳۹۸ بدون دیدگاه

Death

سلام

چهارشنبه اول!

به نظرتون چند تا چهارشنبه دیگه باید بگذره تا این دل‌های وامونده آروم بگیره؟

خطاب به شمایی که رفتید، که کاش بی‌درد رفته باشید، که کاش رنجی نکشیده باشید، که کاش تو اون آخرین لحظه‌ها، نفهمیده باشید چه بر سر آرزوهای پر‌پر شده‌تون اومده!

کاش هیچ‌وقت عکساتون رو ندیده بودم!‌

کاش هیچ‌وقت اسماتون رو نخونده بودم!‌

کاش هیچ‌وقت اسماتون رو نشنیده بودم!

کاش هیچ‌وقت عکس و فیلم تشییع‌جنازه‌هاتون رو ندیده بودم!

کاش هیچ‌وقت …!

کاش دنیا جای بهتری بود! کاش بودید هنوز! کاش و هزار کاش!

ازتون معذرت می‌خوام، اما من دیگه تاب و توانم رو از دست دادم! توییتر رو بستم! اینستاگرام رو هم همینطور!

دیگه اخبار نمی‌خونم! دیگه از عکساتون فرار می‌کنم!

چه فایده! هر بار چشمام رو می‌بندم، عکسای شاد و خندونتون، به خصوص عکس عروسی جلوی چشمم ظاهر می‌شه!

ما محکومیم به زنده موندن با این داغ! داغی که گلومون رو طوری فشار می‌ده که نه می‌میریم، نه زنده‌ایم!

ازتون معذرت می‌خوام، معذرت می‌خوام که شاید دیگه از این اندوه اینجا ننویسم، اما هیچ‌وقت فراموش نمی‌کنم!

روحتان شاد!

اشتراک گذاری:
زمان خواندن: 1 دقیقه

خانه رویایی من

دل نوشته ها
۲۴ دی ۱۳۹۸ بدون دیدگاه

Home Decoration

سلام

یکی از راهکارهای مقابله با هجوم افکار منفی، استفاده از قدرت تخیل و رویا‌پردازیه. با وجود تمام افکار و انرژی‌های منفی این روزها، می‌خوام تلاش کنم تیوب نجاتی بسازم برای جلوگیری از غرق شدن در این افکار.

نمی‌دونم بالاخره چه زمانی موفق بشم یه خونه از خودم داشته باشم، شاید ۱ سال دیگه، شاید هم ۵ سال دیگه، شاید هم هیچ‌وقت، اما زمان مهم نیست، تخیل مهمه.

شاید روزی اگر خواستم خونه‌ای بسازم یا بخرم، یه خونه با پنجره‌های دور تا دور می‌سازم یا می‌خرم! هر ۴ طرف خونه پنجره‌های بزرگ داشته باشه و پر نور باشه. هر ۴ طرف.

شاید روزی اگر خونه‌ای داشته باشم، تمام دکوراسیون رو سفید انتخاب کنم.

شاید روزی اگر خونه‌ای داشته باشم، تمام مبلمان مربعی و مستطیل و با گوشه‌های قائمه می‌شه (قبلاً در مورد OCD نوشتم، علتش همونه)

شاید روزی اگر خونه‌ای داشته باشم، تمام رو‌تختی، کوسن‌ها و حتی پرده‌ها رو از پارچه‌های گل‌گلی رنگی و شاد انتخاب کنم.

شاید روزی اگر خونه‌ای داشته باشم، ظرف و ظروف رو هم با رنگ‌های شاد و گل‌گلی انتخاب کنم.

شاید روزی اگر خونه‌ای داشته باشم، هر روز صبح با نور خورشید بیدار بشم.

شاید روزی اگر خونه‌ای داشته باشم، پر از گل و گلدون باشه.

و در پایان:

موسیقی متن این پست: آهنگ طلسم، گروه آریان – نوستالژی!

اشتراک گذاری:
زمان خواندن: 1 دقیقه

تا چهارشنبه نمی‌شناختمت ری‌را

اندوه‌نامه‌ها
۲۲ دی ۱۳۹۸ بدون دیدگاه

Black Candle

تا چهارشنبه نمی‌شناختمت، ری‌را!

چهارشنبه، آن چهارشنبه سیاه شناختمت، ری‌را!

آن چهارشنبه که چشمانت را برای همیشه بستی شناختمت، ری‌را!

اما نه، تو را نشناختم، ری‌را!

پدرت را شناختم، ری‌را!

پدرت را هم نه، غم و اندوهش را، ری‌را!

غم و اندوهش را هم نه، قلب پاره‌پاره‌اش، ری‌را!

آه، ری‌را!

آه و فغان، ری‌را!

اشک و آه، ری‌را!

باید خون گریست، ری‌را!

– – –

از روز اول، بعد از این سقوط وحشتناک، تصور کردم مسافر اون پرواز بودن رو! اون چند دقیقه آخر! چه بر دل‌شون و حال‌شون گذشته! کاش درد نکشیده باشن! کاش!

از روز اول، غم داره خفه‌ام می‌کنه!

از روز اول، راه نفسم بسته شد!

– – –

از دیروز اما، من دیگه زنده نیستم! بند بندِ وجودم به یک‌پاره از هم پاشید!

ابی می‌خونه:

من به فکر غربت مسافرام
آخرین ضربه رو محکمتر بزن

– – –

خوندن پست‌ها و نوشته‌های حامد اسماعیلیون، تاب و توانم رو گرفته! راه نفسم رو بسته! با هر کلمه، جانی از بدنم خارج می‌شه! مگه من چند تا جون دارم؟

اشتراک گذاری:
زمان خواندن: 1 دقیقه

شنبه سیاه‌تر!

اندوه‌نامه‌ها
۲۱ دی ۱۳۹۸ بدون دیدگاه

Flight Crash

سلام

بیدار شدم و بیانیه رو خوندم!

کاش بیدار نمی‌شدم! کاش به قولی خواب به خواب رفته بودم!

شب قبل، آخرین خبری که خوندم این بود که اوکراین تمامی نظریه‌های دیگه رو رد کرده، فقط مونده موشک و تروریسم! باز سعی کردم باور نکنم.

باور نکردم! خوابیدم!

کاش بیدار نمی‌شدم و این واقعیت خون‌بار روی سرم، روی روحم و روی تک‌تک سلول‌های بدنم آوار نمی‌شد!

کاش بدون فهمیدن واقعیت می‌مردم!

همه ما مردیم!

همه ما دو بار مردیم!

از غم سقوط!

از شرمساری علت سقوط!

چی می‌شه گفت؟

اصلاً می‌شه چیزی گفت؟

کاش از این غم بمیرم!

اشتراک گذاری:
زمان خواندن: 1 دقیقه

جمعه سیاه!

اندوه‌نامه‌ها
۲۰ دی ۱۳۹۸ بدون دیدگاه

Black

سلام

این جمعه، از جمعه قبلی هم سیاه‌تره! اینقدر همه چیز وحشتناکه که جسمم دیگه نمی‌کشه و مغلوب میگرن شدم!

شاید باید سکوت کرد، اما سکوت بیشتر به چه قیمتی؟

روزهامون سیاه شدن، از ترس جنگ!‌ از ترس هر اتفاقی!

روزهای همه ما سیاه شدن، چه ساکن ایران باشیم و چه نباشیم! همه همدردیم! غم هم رو بشنویم و کنار هم باشیم.

– – –

تمام دنیا دارن می‌گن سقوط هواپیمای اوکراینی روز چهارشنبه، موشک خودی بوده. من نمی‌خوام باور کنم. با هر کسی که گمانه‌های مرتبط رو پخش می‌کنه بحث می‌کنم. می‌گم تا وقتی چیزی تایید نشده، گمانه پخش نکن، آدما رو نترسون! افکار رو مشوش نکن!‌داغ خانواده‌ها رو تازه نکن!

صبر کنیم، صبر! صبر! صبر!

روزهای تلخی شده، روزهایی که شاید هیچ‌وقت درمانی براش پیدا نشه! زخم‌هایی که شاید هیچ‌وقت درمان نشن!

من، آدمی که از هر بحث و مباحثه‌ای فراری بود، با جزییات و پیدا کردن منابع مختلف، دارم تلاش می‌کنم جلوی پخش شدن هر چه بیشتر گمانه‌ها رو بگیرم!

مطمئنم اطرافیانم از من بیزار شدن، از اینکه مقابل‌شون ایستادم و تلاش می‌کنم بیش از پیش امیدمون رو از دست ندیم!

تلاش می‌کنم بازیچه این جریانات نشیم!

تلاش می‌کنم نفرت موجود، هراس موجود و هر حسی که باعث این مقابله شده، چشم ما رو کورتر نکنه!

ما همه از اون خاکیم، امیدمون نباید از اون خاک قطع بشه! دعا کنیم، فقط دعا کنیم این گمانه اشتباه باشه.

همه کوریم!‌ همه! فرق است بین واقعیت و حقیقت!

که حقیقت آن است که می‌پنداری و واقعیت به وقوع می‌پیوندد!

که کاش اجازه ندیم هیجانات، احساسات و جو رسانه‌ای، چشم ما رو به واقعیت ببنده! باعث نشه عجله کنم تو قضاوت کردن! ما که قاضی نیستیم!

من تلاش می‌کنم تا صبور باشم، و تا آخرین لحظه امیدم رو حفظ کنم. تا آخرین لحظه هیچ گمانه‌ای و هیچ حقیقتی رو به عنوان واقعیت منتشر نکنم.

من نسبت به محیط اطرافم و انسان‌های اطرافم مسئولم و نباید هیچ آسیبی به روح آنها بزنم و با تمام جریانات همدست بشم، که هم خودم آسیب ببینم و هم باعث تشویش افکار بقیه بشم.

تا نتیجه صبر کنیم!

– – –

آپدیت در ۲۱ دی: این پست سند حماقت منه! سند امیدی که ناامید شد، برای همیشه!

اشتراک گذاری:
زمان خواندن: 1 دقیقه

سکوت، سکوت، سکوت

اندوه‌نامه‌ها
۱۹ دی ۱۳۹۸ بدون دیدگاه

Silence

سلام

تا انتها سکوت!

اشتراک گذاری:
زمان خواندن: 1 دقیقه

خوابیدی بدون لالایی و قصه

اندوه‌نامه‌ها
۱۸ دی ۱۳۹۸ بدون دیدگاه
Memorial during a candlelight vigil at Mel Lastman Square in Toronto, Ontario, Canada, on January 09, 2020 for the victims of the Ukrainian International Airlines flight PS752 plane crash. On 8 January 2020, the Ukrainian airliner crashed approximately six minutes after takeoff from Tehran airport killing all 176 people on board. Newly emerging video appears to show a missile being fired and hitting the plane. Leaders of Canada and Britain said that they have intelligence that the Ukrainian airliner was shot down by an Iranian surface-to-air missile. Canadian Prime Minister Justin Trudeau said Canada's intelligence, as well as intelligence provided by allies, shows that the commercial aircraft was shot down by an Iranian surface-to-air missile. 63 Canadian citizens were killed in the crash. (Photo by Creative Touch Imaging Ltd./NurPhoto)

Memorial during a candlelight vigil at Mel Lastman Square in Toronto, Ontario, Canada, on January 09, 2020 for the victims of the Ukrainian International Airlines flight PS752 plane crash. On 8 January 2020, the Ukrainian airliner crashed approximately six minutes after takeoff from Tehran airport killing all 176 people on board. Newly emerging video appears to show a missile being fired and hitting the plane. Leaders of Canada and Britain said that they have intelligence that the Ukrainian airliner was shot down by an Iranian surface-to-air missile. Canadian Prime Minister Justin Trudeau said Canada’s intelligence, as well as intelligence provided by allies, shows that the commercial aircraft was shot down by an Iranian surface-to-air missile. 63 Canadian citizens were killed in the crash. (Photo by Creative Touch Imaging Ltd./NurPhoto)

خوابیدی بدون لالایی و قصه
بگیر آسوده بخواب بی درد و غصه

دیگه کابوس زمستون نمیبینی
توی خواب گل های حسرت نمیچینی

دیگه خورشید چهرتو نمی سوزونه
جای سیلی های باد روش نمیمونه

دیگه بیدار نمیشی با نگرونی
یا با تردید که بری یا که بمونی

رفتی و آدمکا رو جا گذاشتی
قانون جنگل و زیر پا گذاشتی

اینجا قهرن سینه ها با مهربونی
تو تو جنگل نمیتونستی بمونی

دلتو بردی با خود به جای دیگه
اونجا که خدا برات لالایی میگه

میدونم میبینمت یه روز دوباره
توی دنیایی که آدمک نداره

لینک آهنگ

اشتراک گذاری:
زمان خواندن: 1 دقیقه

امیدم کو؟

دل نوشته ها•شعر
۱۷ دی ۱۳۹۸ بدون دیدگاه

Hope

سلام

هر چیزی را پایانی است!

حتی امید!

۷ ژانویه ۲۰۲۰

سالی که قول داده بود سال خوبی باشه!

– – –

زیبا
زیبا هوای حوصله ابری است

چشمی از عشق ببخشایم

تا رود آفتاب بشوید

دلتنگی مرا

زیبا

هنوز عشق

در حول و حوش چشم تو می چرخد

از من مگیر چشم

دست مرا بگیر و کوچه های محبت را

با من بگرد

یادم بده چگونه بخوانم

تا عشق در تمامی دل ها معنا شود

یادم بده چگونه نگاهت کنم که تردی بالایت

در تندباد عشق نلرزد

زیبا آنگونه عاشقم که حرمت مجنون را

احساس می کنم

آنگونه عاشقم که نیستان را

یکجا هوای زمزمه دارم

آنگونه عاشقم که هر نفسم شعر است

زیبا

چشم تو شعر

چشم تو شاعر است

من دزد شعرهای چشم تو هستم

زیبا

کنار حوصله ام بنشین

بنشین مرا به شط غزل بنشان

بنشان مرا به منظره ی عشق

بنشان مرا به منظره ی باران

بنشان مرا به منظره ی رویش

من سبز می شوم

زیبا ستاره های کلامت را

در لحظه های ساکت عاشق

بر من ببار

بر من ببار تا که برویم بهاروار

چشم از تو بود و عشق

بچرخانم

بر حول این مدار

زیبا

زیبا تمام حرف دلم این است

من عشق را به نام تو آغاز کرده ام

در هر کجای عشق که هستی

آغاز کن مرا…!

اشتراک گذاری:
زمان خواندن: 1 دقیقه

۶ ژانویه به مثابه ۱۴ فروردین

دل نوشته ها
۱۶ دی ۱۳۹۸ بدون دیدگاه

Start

سلام

امروز بعد از ۳ هفته یا دقیق‌تر بخوام بگم بعد از ۲۳ روز، اومدم سر کار. تعطیلات کریسمس و سال نو طولانی‌ای بود، البته همه هم به مرخصی گذشت.

آلمان روزهای ۲۵ و ۲۶ دسامبر تعطیله و روز ۱ ژانویه. روز ۲۴ دسامبر و ۳۱ دسامبر هم ساعت کاری نصف روز عادیه. یعنی هفته‌ای که ۲۴ دسامبر یا ۳۱ دسامبر جزئش باشه، ۳۶ ساعت باید کار کنیم. هفته‌ای که ۲۴ ژانویه جزئشه، عملاً فقط ۲.۵ روز که میشه ۲۴ ساعت باید کار کنیم، چون ۲۵ و ۲۶ دسامبر هم تعطیله.

بگذریم از اینا

بریم سراغ اینکه، بالاخره بعد از این همه تعطیلی و استراحت و تا لنگ ظهر خوابیدن‌ها، ساعت ۵ صبح بیدار شدن یکی از سخت‌ترین کارا بود.

به خصوص امروز!

از اون جمعه سیاه، که سایه ترس از جنگ، روی روزگارمون افتاده، خوابیدن سخت‌تر از همیشه شده! شاید بگید تو که جای امنی هستی، نگران چی هستی؟

من جای امنی هستم، ولی قلب من در وطن من می‌تپه، اونجایی که خانواده و عزیزانم هستن.

سال ۲۰۲۰ برای ما خوب شروع نشد، امیدوارم در ادامه بهتر بشه و سایه ترس از جنگ از روی ما کنار بره.

اشتراک گذاری:
زمان خواندن: 1 دقیقه
صفحه 3 of 31« اول...«2345»102030...انتها »

دسته‌بندی‌های ویژه

  • آن روی مهاجرت
  • مهاجرت به آلمان
  • مهاجرت کهکشانی
  • سفرنامه
  • گردشگری

نوشته‌های تازه

  • نوشتن، بخشی مهم از وجود من!
  • آنچه گذشت – ۲۰۲۲
  • ۹ آذر ۱۴۰۱ – شد ۴ سال
  • خارجِ خوب
  • در جستجوی انگیزه برای نوشتن

دسته‌ها

  • آن روی مهاجرت (۱۰۵)
    • چالش‌های مهاجرت (۱۰)
    • زندگی در آلمان (۱۴)
    • کاریابی (۶)
    • گاه‌شمار مهاجرت (۲۶)
    • مهاجرت به آلمان (۲۵)
    • مهاجرت کهکشانی (۱۹)
    • یادگیری زبان (۲)
  • دل نوشته ها (۳۰۵)
    • آشپزی (۴)
    • اندوه‌نامه‌ها (۷)
    • چالش – ۳۰ روز وبلاگ‌نویسی (۶)
    • داستان‌نویسی (۲)
    • نوشتن (۸)
  • سفرنامه (۴۷)
    • رستوران (۶)
  • علم و فناوری (۱۳۰)
    • اپلیکیشن (۹)
    • بازاریابی (۵)
      • شبکه های اجتماعی (۲)
    • پژوهش (۲)
    • دنیای استارتاپ‌ها (۲۵)
      • استارتاپ گرایند (۱)
      • استارتاپ‌ویکند (۱۵)
      • ماشین استارتاپ ناب (۷)
    • کارگاه تخصصی (۲)
    • معرفی سایت (۵۰)
    • نرم افزار (۱۸)
    • همایش (۳)
  • کتاب و کتاب‌خوانی (۵)
  • گردشگری (۴۳)
    • شیراز (۲۸)
  • مطالب عمومی (۶۵)
    • سلامت (۱۶)
    • شکواییه‌ها (۲)
  • هنری (۱۲۴)
    • سریال (۳۸)
    • سینما (۴۱)
    • شعر (۱۱)
    • موسیقی (۳۳)

بایگانی

  • دی ۱۴۰۱ (۲)
  • آذر ۱۴۰۱ (۱)
  • شهریور ۱۴۰۱ (۱)
  • تیر ۱۴۰۱ (۳)
  • خرداد ۱۴۰۱ (۳)
  • اردیبهشت ۱۴۰۱ (۱)
  • دی ۱۴۰۰ (۳)
  • آذر ۱۴۰۰ (۲)
  • مهر ۱۴۰۰ (۳)
  • تیر ۱۴۰۰ (۱)
  • فروردین ۱۴۰۰ (۱)
  • اسفند ۱۳۹۹ (۱)
  • بهمن ۱۳۹۹ (۱)
  • آذر ۱۳۹۹ (۱)
  • آبان ۱۳۹۹ (۱)

ویدیو تازه کانال یوتیوب

https://www.youtube.com/watch?v=w68xmlP-qWc

سیده سمانه نصیحت‌کن