در جستجوی انگیزه برای نوشتن
سلام
نمو رو یادتون میاد؟ همون ماهی که گم شده بود و دنبالش می گشتن. منم حالا تو همون شرایطم که دنبال انگیزه می گردم تا دوباره مثل قدیما، هر روز بنویسم. هر روزِ هر روز!
شاید واستون عجیب باشه که وا، این دختره که همیشه کف اینستاگرام و توییتر در حال تولید محتوای فاخره، چی شده که به بلاگ رسیده می گه نمی تونم و انگیزه می خوام؟
بریم با هم ادامه مطلب …
راستش، جمع کردن رشته افکار واسه نوشته ای که می دونی سال های سال قرار هست که اینجا بمونه و سالیان سال دیگه از زیر خروارها سرور پیداش کنن. (مثل نوشته های قدیمی که زیر خاک پیدا می شدن).
حیف که نوشته های ما با پاک شدن سرورها ناپدید می شن و دیگه زیر خاک پیدا نمی شن.
هیچی اندازه نوشتن آرامش بخش نیست، حداقل برای من. فقط وبلاگ هم نیست، گاهی توییتر، گاهی اینستاگرام، گاهی نوشتن برای دوستای صمیمی، حتی گاهی به اشتراک گذاشتن تجربیات با نوشتن.
و البته گاهی هم نوت موبایل، داکز روی گوگل درایو و در نهایت هم نوشته های کاغذی …
هر چی یادم میاد همیشه در حال نوشتن یا تایپ کردن بودم. تو هر شرایطی. یه زمانی حتی سریال هم می دیدم، یه دفتر داشتم جمله های تاثیرگذارش رو می نوشتم.
این پست رو هم دارم می نویسم که به خودم قول بدم مستمر بنویسم. حداقل هفته ای یک بار بنویسم و کم کم بیشتر بنویسم.
دیروز به صورت اتفاقی اسمم رو سرچ کردم و لطف یکی دیگه از دوستان وبلاگ نویس رو دیدم که وبلاگ من رو معرفی کرده بودن.
خواندن وبلاگ سمانه نصیحتکن عزیز، شما را نسبت به تجربیات کسی که روحیه ماجراجویی دارد و از ایران مهاجرت کرده است، همراه میکند. از آن دست وبلاگهایی است که احساس کلمات و نوشتههای نگارندهاش را به خوبی درک میکنید.
وبلاگ محمد عباسی فرد
همیشه موقع نوشتن و قلم زدن و تایپ کردن، تلاش می کنم تمام احساسی که دارم رو به اشتراک بذارم. خوشحالم که بارها فیدبک گرفتم در همین راستا.
من شریک شدن بخش های خوب و تجربه های زندگیم با شماها رو خیلی دوست دارم. امیدوارم شما هم از خوندن نوشته های من لذت ببرید.
اگر هم نظراتتون رو برام بنویسید که بیشتر خوشحال می شم.
تا بعد.
سلام سمانه نصیحتکن عزیز
واقعا خوشحالم که این معرفی کوتاه در وبلاگم و این داستان، باعث شده مجدد تجربهنگاریهاتون رو در وبلاگ از سر بگیرید و این فرصت برای خوانندههای وبلاگتون مثل من ایجاد بشه تا ازش استفاده کنیم.
من جادوی نوشتن رو تجربه کردم. اثرات مثبتش رو دیدم. منم با خانم جولیا کامرون نویسنده کتاب حق نوشتن کاملا موافقم که «نوشتن، حق مادرزادی همه ماست»
مهم نیست به چه شکل و مدلی بنویسیم، یه نفر تو دفتر و با قلم مینویسه، یه نفر تو وبلاگش مینویسه، یا تو اینستاگرام و پلتفرمهای دیگه، حتی جالبه بدونید من یه دوستی دارم که برای خالی کردن ذهنش از اتفاقهای طول روز، تو یه کانال تلگرام که فقط خودش عضو کانال هست، می نویسه، صرفا برای نوشتن و خالی کردن ذهنش، بدون اینکه مخاطب و خوانندهای داشته باشه، نوشتن واقعا جواب میده و اثراتش رو آدم به مرور تو زندگی لمس میکنه
دمتون گرم و ممنون از لطفتون
مخلصیم