یکی از مواردی که من با جزییات خیلی بیشتر تو آلمان یاد گرفتم، بحث تفکیک زباله بود. تو ایران ما پلاستیک و کاغذ رو جدا میکنیم، اما اینجا، تفکیک زباله خیلی خیلی فراتر و جزئیتره!
چیزی که باعث شد این پست رو بنویسم، نامگذاری امروزه:
خب، برم سراغ تجربه شخصی و کمی آموزشی:
من با یک خانواده آلمانی زندگی میکنم، یکی از اولین چیزایی که ازشون پرسیدم و بهم یاد دادن، همین بحث تفکیک زباله بود. سطل اصلی آشپزخونه، سه بخش داره: کاغذ، پلاستیک و فلز، زباله Waste. شیشه هم کلاً جداست، باتریها رو هم تو یه طبقه میذاریم تا وقتی زیاد شد، تو فروشگاهها بخش بازیافت باتری تحویل بدیم. بطریهای نوشابه و آب معدنی که قابل بازیافت باشن هم باز جداست که توی دستگاه فروشگاهها میندازیم و به جاش کد تخفیف میگیریم.
تو محله هم مخزن زباله خیلی بزرگ به تفکیک وجود داره، شیشهها دو مخزن متفاوت دارن. شیشه مربا یا رب با شیشه مربوط به نوشیدنیها مخزن جدا دارن، پلاستیک مخزن جدا داره، کاغذ هم مخزن جدا داره و زبالههای تجزیهناپذیر و بازیافت ناپذیر (Waste) هم جدا. بطری بازیافتی و باتری هم که گفتم، تو فروشگاهها دستگاه دارن که به جاش کد تخفیف برای خرید میدن.
کنار سینک ظرفشویی، همیشه دو تا ظرف هست برا چیزایی که میتونن به کمپوست تبدیل بشن و توی حیاط یه جعبه خیلی بزرگ داریم که این ظرفا رو توی اون جعبه خالی میکنیم.
خب، چه چیزایی رو تو این ظرفا میندازیم؟
- پوست تخممرغ
- پوست و استخونهای مرغ و گوشت
- استخون یا همون خار ماهی
- پوست میوهها
- اضاقی سبزیجات و گل خشک (ساقههای اضافی مثلاً)
- چایی کیسهای
و خیلی چیزای دیگه که تو عکس زیر میتونین ببینین:
خب گفتم همه اینا رو میریزیم تو یه جعبه خیلی بزرگ تو حیاط و مرحله بعدی تبدیل به کمپوست هستش که من نمیدونم چطوری این اتفاق میفته.
البته با یه جستجوی ساده توی گوگل میتونین نحوه تولید کمپوست رو یاد بگیرین. اینطور تفکیک زباله و استفاده از برخی از زبالهها فواید زیادی داره. زباله کمتری تولید میشه، آسیب کمتری به محیط زیست میرسه و با تولید کمپوست میتونیم خاک گلدون و باغچههامون رو تقویت کنیم.
اگه قرار به تهاجم فرهنگی باشه، شاید بد نباشه این فرهنگهای مفید رو یاد بگیریم و به محیط زیست بیشتر توجه کنیم.