بعضی آهنگها اینقدر خوبن که تا میشنویشون دلت میخواد همه بشنون. چی بهتر از معرفی آهنگ
بعضی آهنگها اینقدر خوبن که تا میشنویشون دلت میخواد همه بشنون. چی بهتر از معرفی آهنگ
یکی از بناهای تاریخی مجموعه زندیه مسجد وکیل هست که در سمت شرق حمام وکیل قرار داره. همونطور که در پستهای پیشین میتونید ببینید، این مجموعه حدوداً در مرکز شهر قرار دارن. مجموعه زندیه شامل بازار، ارگ، آبانبار، حمام و سایر بناهایی هست که تا امروز چندین بنا معرفی شده و بعد از این نیز سایر بناها معرفی خواهد شد.
مسجد وکیل، به نظر من، یکی از زیباترین معماریهای زمان خودش را دارا هست. وقتی در اون قدم بزنین حس خیلی خوبی بهتون القا میشه. در محیط مسجد سکوت زیبایی برپاست، محل منبر طوری ساخته شده که کسی با صدای رسا صحبت کنه تمامی صحن مسجد صداش میپیچه.
در این ویدیو که توسط سایت مکانبین به اشتراک گذاشته شده، میتونین بخشهایی از این بنای زیبا رو ببینید.
12 آبان امسال، از یه دوست خوب، یه کتاب هدیه گرفتم. کتابی با رنگ و بوی کودکیهامون و حس نوستالژی شدید. کتابی که با دیدن کارتونش در کودکی باهاش آشنا بودم. من هدیه گرفتن کتاب و هدیه دادن کتاب رو خیلی دوست دارم. سعی میکنم وقتی کتابی هدیه میگیرم خوندنش رو سریع شروع کنم، اما این بار سه ماه طول کشید تا بتونم خوندن کتاب رو شروع کنم.
معرفی کتاب و خوندن در مورد رمان زنان کوچک رو بر عهده خودتون میذارم. این رمان با موضوع عاشقانه کلاسیک، در سالهای 1868 و 1869 در دو جلد منتشر شده است. نویسنده این کتاب لوییزا میآلکوت نام داره. فیلم، سریال و انیمههای مختلفی با این رمان ساخته شده است که من انیمه این کتاب رو در کودکی میدیدم.
موردی که دوست داشتم بیان کنم این هست که، با خوندن این کتاب، شخصیتهای کارتونی توی ذهنم نقش میگیرن و صدای هر شخصیت صدای دوبلری هست که در این کارتون به جای شخصیتها حرف زده. با توجه به این ایجاد ذهنیت، میشه حس کرد که حافظه تصویری و صوتی چقدر ماندگار هست. همونطوری که میگن:
“تنها صداست که میماند!”
دو روز پیش مراسم اسکار برگزار شد و یکی از فیلمهایی که جوایز زیادی برد، 12 سال بردگی یا 12 Years a Slave بود. با توجه به اسم و پوستر فیلم خیلی راحت میشه فهمید که موضوع فیلم مربوط به زندگی 12 سال بردگی یک سیاهپوست هست که در زمان قدیم بسیار شایع بود.
جایزه بهترین فیلم، بازیگر نقش مکمل زن و فیلمنامه از جوایزی بود که این فیلم در اسکار دریافت کرد. علاوه بر این نام این فیلم در لیست نامزد تمامی بخشها نیز به چشم میخورد. علاوه بر این، این فیلم در گلدن گلوب جایزه بهترین فیلم درام را از آن خود کرده است.
#بخند
همین الآن
ببین چقدر خوبه 🙂 ^_^
یه بازی جدید در شبکههای اجتماعی، این متن رو با خط خودتون بنویسین ازش عکس بگیرین و به اسم یا یوزرنیم خودتون منتشر کنین. اگر دوست داشتین، در فیسبوک، توییتر و اینستاگرام با هشتگ #بخند یه دست نوشته از خودتون بذارین. با هم #بخند یم
خیلی خوب میشه اگه همه به این بازی بپیوندیم و این بازی رو با همه دوستامون به اشتراک بذاریم. امیرحسین هنردوست در دیزایننوشت نیز به این بازی پیوسته. امیدوارم همیشه #بخند ه .
سریال Breaking Bad با بیشترین امتیاز در سایت imdb در راس محبوبترین و پرطرفدارترین سریالها قرار داره. این سریال سال ۲۰۰۸ شروع شده و با ۵ فصل و در مجموع ۶۲ قسمت در سال ۲۰۱۳ به پایان رسیده. سیزن اول ۷ قسمت، سیزن دوم ۱۳ قسمت، سیزن سوم ۱۳ قسمت، سیزن چهارم ۱۳ قسمت و سیزن آخر ۱۶ قسمت هست.
این سریال جوایز بسیاری روبدست آورده. Emmy Awards و گلدن گلوب در بخشهای مختلف بازیگری، نقش اول، نقش مکمل و کارگردانی و فیلمنامه از مجموعه جوایزی هست که این سریال از آن خود کرده است. با توجه به این همه جایزه، مطمئناً این سریال یکی از ارزشمندترین سریالهایی هست که پیشنهاد میکنم حتماً ببینین.
چند روز پیش در پست “امروز” یک جمله از یک سکانس از این سریال رو نوشتم. در ادامه توضیح مختصری در مورد مضمون داستان مینویسم که اگر ممکن هست دیدگاهی در مورد سریال به شما بده این بخش رو نخونین.
همونطور که میدونین، تعبیر و معنی بریکینگ بد، یعنی شکسته شدن به بدی هست، طوری که شخصیت یه فرد فرو بریزه و شخصیت دیگهای شکل بگیره. در فارسی این سریال رو به “افسارگسیخته” ترجمه کردن که شاید ترجمه خوبی باشه اما معنای اصلی رو نشون نمیده. یک نکته قابل توجه در این سریال این هست که با توجه به موضوع فیلم و شخصیت اصلی که معلم شیمی و شیمیدان هست، برای اسامی و بخشهای مختلف کلمات تیتراژ از عناصر جدول مندلیف استفاده میشه و این خلاقیت از نظر من خیلی قابل توجه بود.
من تا حالا دو فصل از این سریال رو دیدم، این سریال به نحوی ساخته شده که هر قسمتش موضوع جدیدی وارد داستان میشه و تا آخر اون قسمت جمعبندی میشه و یک داستان اصلی داره که سریال اون رو هدف رو دنبال میکنه. اینطوری هست که با تموم شدن هر قسمت، منتظرید ببینید قسمت بعدی چی میشه. مطمئناً برای کسانی که در طی ۵ سال این سریال رو دنبال میکردن صبوری برای قسمت بعدی خیلی سخت بوده. من خوشحالم که وقتی این سریال رو شروع کردم که تمام قسمتهاش رو دارم.
امیدوارم از دیدن این سریال لذت ببرید.
در مسير يه پل عابر پياده اون وسط وسط نشسته بود، يه وزنه خيلي قديمي که هر طرفش پاره شده بود گذاشته بود جلوش، تو اون گرماي ظهر صورتش رو کامل با کلاه کاپشنش پوشونده بود.
جسمم رد شد، روحم همونجا، همون بالاي پل عابر پياده ايستاده و داره با خجالت و شرمساري نگاهش ميکنه. خجالت اينکه چرا کاري ازم بر نمياد که مردي براي حفظ شرافتش و سير کردن خانوادهاش ناچار نشه تو اون گرما اينطوري صورتش رو بپوشونه.
کاش دنيا آباد بشه.
کاش ….
اگه برنامهنویس باشین یا حداقل چند خطی کد زده باشین و با مشکل برخورد کرده باشین و جای پرسیدن از بقیه مشکلتون رو گوگل کرده باشین، حتماً یکی از نتیجهها (حتی بیشتر از یکی) مربوطه به سایت پرمحتوای StackOverFlow خواهد بود.
یکی از موضوعاتی که برای من جالب هست، این هست که چرا این اسم رو برای سایت انتخاب کردن؟ میدونید که Stack یا پشته یکی از ساختارهای داده هست که در برنامهنویسی و ساختمان داده خیلی کاربرد داره. مثالی هم که برای Stack میزنن، مثال سینیهای سلفسرویس هست که سینی جدید روی سینیهای قبلی قرار میگیره و موقع برداشتن سینی که اخیراً روی بقیه ظروف قرار گرفته برداشته میشه. به عبارتی با منطق First In, Last Out یا Last In, First Out کار میکنه. OverFlow هم به معنای سرریز کردن هست. زمانیکه حافظهای جای کافی برای اطلاعات نداشته باشه، اتفاقی که میفته OverFlow هست. آیکون و لوگوی سایت رو که ببینید، دقیقاً Stack و سرریز شدن اون رو نشون میده. واسه اینکه علت انتخاب اسم رو بفهمم، کمی سرچ کردم و نتیجهای که بهش رسیدم رو بیان میکنم. این سایت از زیرشاخههای شبکه تخصصی Stack Exchange هست، نام این سایت در آوریل سال 2008 با رایگیری در میان خوانندگان بلاگ Coding Horror، بلاگ عمومی Atwood یکی از بنیانگذاران این سایت انتخاب شد.
این سایت، یک سایت پرسش و پاسخ حرفهای برای برنامهنویسهاست که با کمک کاربران سایت و برنامهنویسها، سوالات با جزئیات کامل پاسخ داده میشن. یکی از مزیتهای این سایت این هست که بر اساس تگها میشه مطلب و زبان مورد نظر و تمامی سوالاتی که در اون زمینه پرسیده شده رو یکجا دید.
مطابق تمامی سایتهای دیگه، این سایت هم در ماراتن دیوایسهای هوشمند شرکت کرده و اپلیکیشنهای خودش رو توسعه داده. اپلیکیشن اندروید این سایت منتشر شده و اپلیکیشن iOS در مرحله تست آلفا برای کاربران این تست قابل دسترسی است.
بعضی وقتا به واسطه دردها و بیماریها و حادثههایی که برامون رخ میده، با اصطلاحات جدیدی آشنا میشیم و تجربههای جدیدی کسب میکنیم. الکترومیوگرافی یا نوار عصب چیزی بود که من امروز باهاش آشنا شدم. این تست برای آزمایش عصب و بررسی اختلال و آسیبهای عصبی کاربرد داره.
علت آشنایی من با این آزمایش، خواب رفتگی و بی حسی دستم بود، دستی که دو سال پیش در یه حادثه زمین خوردن ساده از ناحیه آرنج شکسته بود. یادتون باشه خیلی مراقب آرنجتون باشین که حساسترین نقطه دست و بدترین نقطه واسه شکسته شدن و ترمیم هست.
تجربه جالب و هیجانانگیزی بود، ولی امیدوارم هیچوقت مجبور نشین تجربهاش کنین.
شنبه خود را با یک موسیقی محشر و عالی شروع کنیم. Le Moulin اثر Yann Tiersen یکی از بهترین و فوقالعادهترین آهنگهایی هست که من تا حالا شنیدم. یان یکی از بهترین موسیقیدانهایی هست که من شناختم. آلبوم Amélie رو در سال 2001 در سن 31 سالگی منتشر کرد. یان پیانو، ویلن، آکاردئون، گیتار و خیلی سازهای دیگه رو مینوازه و آواز هم میخونه. اینقدر برای گوش دادن به این آهنگ هیجان دارم که خوندن اطلاعات دیگه در مورد یان و آلبومش رو به عهده خودتون میذارم. این آهنگ احساس فوقالعادهای داره و تا عمق وجودتون رخنه میکنه. پس قلبتون رو واسه نوازش شدن با این آهنگ آماده کنید.
این آهنگ رو در ساندکلود گوش کنید.