امروز به صورت عجیبی، یه بخش تاریک و سیاه و خاکستری از خاطرات زندگیم، از قسمتهای تلخش جلو چشمم رژه میرفتن، چیز بدی نبود، اما من عادت دارم از رشد خودم و چیزایی که بدست آوردم یا از دست دادم، درس زندگی بگیرم!
عنوان بهتری برای این پست پیدا نکردم، اما وقتی در موردش توضیح بدم، شاید شما عنوان بهتری براش پیدا کردین.
خب قصه از این قراره که، تو شبکههای اجتماعی، به خصوص توییتر، یهو یه ژانر شروع میشه، یک نفر شروع به مسخره کردن کسی میکنه و بقیه همینطور ادامه میدن.
نفر اول که فقط جرقه رو زده و مثل مهره اول دومینو، همینطوری ادامه پیدا میکنه. هر کسی با هدفی به این موج اضافه میشه، جذب فالوئر، بامزه بازی، و هر هدف دیگه، که من در جایگاهی نیستم که بخوام نظر کارشناسی روانشناسی بدم.
در نهایت همه اینا میگذرن و میرن و البته دنیای مجازیه، کافیه اینترنت قطع بشه و دیگه دنیای مجازی هم وجود نداره. مهم اینه اون شخص مورد تمسخر واقع شده چه واکنشی نشون بده و چه تاثیری روش بذاره.
به عنوان کسی که به عنوان شخص مورد تمسخر واقع شده، تجربه موفقی برای گذر از این قضیه نداشتم و مدتهای زیادی غصه بر من غلبه کرده بود، میتونم یه پیشنهاد بدم. هر وقت موج این چنینی راه میفته، اینترنت رو خاموش کنین، یه آهنگ شاد بذارین و به زندگی واقعی برگردین. یادتون باشه آدما حرفشون رو میزنن و میرن دنبال زندگیشون، شما نباید قربانی این موج بشید. خودتون رو نجات بدین.
اینترنت دنیا رو اگه قطع کنن، دیگه هیچ کدوم از این ژانرها و موجها وجود خارجی ندارن. پس غصه نخورین.
– – –
پینوشت: دوست داشتم خیلی بیشتر از اینا بنویسم در این رابطه، ولی همین کافیه!