روزهای آخر سال ۹۲، در پست کولهپشتی من، بخشی از دستاوردها و تجربیاتی که دوست داشتم در سال ۹۳ هم همراهم باشن رو نوشتم. سال ۹۳ رو با سفر حج شروع کردم که شاید بهترین تجربه محسوب میشه.
سال ۹۳ درسهای خیلی خیلی خیلی زیادی برای من داشت، تجربههای متفاوت، سختیهای جدید و شکستهای خیلی جدیدتر. همیشه میگن بعد از هر شکست پیروزی هست، اما وقتی پیروزی اتفاق میفته که آدم از شکست قبلی تجربه کسب کنه و باز همون اشتباه رو تکرار نکنه.*
سال ۹۳ رو در حالی شروع کردم که از شغل سابق استعفا داده بودم، البته به جز اینکه شغلم رو دوست نداشتم یک دلیل دیگه داشت و اون هم آسیبدیدگی دستم بود که متاسفانه دچار فلج مقطعی شده بود و با فیزیوتراپی به وضعیت نسبتاً خوب برگشت.
سال ۹۳ رو با حلالیت طلبیدن از اطرافیان، دوستان، خانواده و هر کسی رو هر جایی میشناختیم شروع کردیم، چون عازم سفر حج بودیم.
سال ۹۳ رو با سفر حج شروع کردم، سفر نابی بود که هیچوقت نخواستم از تجربیات و خاطراتم چیزی بنویسم تا همیشه در قلبم بمونه.
سال ۹۳ برای من پر بود از سفر، سفرهای کاری. سفرهایی پر بار برای روح.
سال ۹۳ برای من پر بود از موقعیتهای شغلی جدید و رسیدن به شغلی که فوقالعاده است.
سال ۹۳ پدربزرگم از میان ما رفت …
سال ۹۳ دوره کارشناسی ارشد تمام شد.
سال ۹۳ تمامی استعدادهایی که در تست استعدادیابی برام شناسایی شده بود به صورت بالفعل و در فعالیتهای مختلف به کار گرفته شد.
سال ۹۳ استعدادهای نهفته دیگهای که داشتم شکوفا شد.
سال ۹۳ واسه من پر از سفر بود که یکی یکی همه رو بیان میکنم.
سفرها
اولین سفر: سفر معنوی حج
دومین سفر: تهران – سفر استارتاپی – اولین رویداد ماشین استارتاپ ناب تهران : برگزارکننده بودن در این رویداد، تجربه نابی برای من به همراه داشت. برگزاری با استاندارد جهانی، همکاری با افراد حرفهای و کسب تجربه در چنین فضای نابی باعث شد بخشی از مسیر زندگی من تغییر کنه.
سومین سفر: زنجان – سفر استارتاپی – رویداد استارتاپ ویکند زنجان: تیم برگزاری فوقالعاده، نماینده جهانی فوقالعاده، مربیان فوقالعاده …. همه چی عالی بود
چهارمین سفر: تهران – مصاحبه کاری: اینکه روز تولدت، ۴ ساعت توی اتوبوس باشی و برسی تهران و بری جایی که قرار بوده برای مصاحبه بری، خیلی باهات گرم و صمیمی برخورد بشه، به مناسبت تولدت به ناهار مهمونت کنن (اون هم فیش اند چیپس)، بعد از اون به جای یک مصاحبه خشک، یک مصاحبه در پارک در حال خوردن بستنی رو تجربه کنی و همه و همه، نوید این رو بده که چقدر این محیط شرکت رو دوست داری. مصاحبه من فوقالعاده بود.
پنجمین سفر: تهران – سفر استارتاپی – رویداد Slush تهران: سفرهایی که برای لایوبلاگ استارتاپتیوی انجام دادم، همشون در جایگاه خودشون تجربه نابی بودند. رویداد Slush علاوه بر سختیهای خودش برای بهبود فعالیتهای لایوبلاگ استارتاپتیوی به من کمک کرد.
ششمین سفر: مشهد – سفر تفریحی: خیلی خوشحالم که بعد از مدتها تونستم به این سفر برم، هم زیارت و هم دیدن دوستانی که مدتها دلتنگشون بودم. خوشحالم که در جایجای ایران دوستانی دارم بهتر از آب روان.
هفتمین سفر: تهران – سفر کاری: حس اینکه برای اولین بار بیمه بشی و سابقه کار رسمی داشته باشی.
هشتمین سفر: تهران – سفر کاری: کنفرانس VP Design برای مدیران سازمانی
نهمین سفر: بوشهر – سفر استارتاپی – میتاپس استارتاپی بوشهر: سخنرانی جلو ۵۰۰ نفر اونقدرا هم سخت نبود که به نظر میرسید. واقعاً خوشحالم که دعوتم کردن و این دعوت باعث شد من دوست دانشگاه دوره کارشناسیم رو بعد از ۴ سال ببینم.
دهمین سفر: تهران – سفر استارتاپی: نشستهای ماهانه ایران استارتاپز یکی از بهترین فرصتهایی هستن که گروه استارتاپهای ایران ایجاد کرده.
یازدهمین سفر: قزوین – سفر استارتاپی – استارتاپ ویکند قزوین
دوازدهمین سفر: تهران – همایش کاربردپذیری: میزان احترام و حرفهای بودن رو واقعاً میشد در این رویداد و از برخورد برگزارکنندگان دید. خوشحالم که فرصتی پیش اومد و در کنار این بزرگواران بودم.
سیزدهمین سفر: تهران – سفر استارتاپی – دومین رویداد لین استارتاپ ماشین تهران: صحبت از رویداد ماشین استارتاپ ناب رو میسپارم به پستهای قبلی و بعدی که نوشتم و خواهم نوشت.
چهاردهمین سفر: بوشهر – سفر استارتاپی – رویداد استارتاپ ویکند بوشهر : جدا از غذاهای به شدت خوشمزهای که بوشهر خوردیم، گرمی و صمیمیت مردم جنوب کشور رو به عینه دیدم و حس کردم. واقعاً بوشهر فوقالعاده بود.
سفر دائمی: از ۷ خرداد، یک سفر هفتگی رو شروع کردیم که تا آخر سال موفق شدیم ۳۵ سفر ۲ ساعته در کنار هم باشیم، تو این سفرهای دو ساعته، با دوستان جامعه استارتاپی شیراز، دور هم جمع شدیم تا تجربیاتمون رو به اشتراک بذاریم و با دعوت از افراد فعال، اکوسیستم استارتاپی شهرمون رو گسترش بدیم. ما برای این جلسات اسم نذاشیم و ترجیح دادیم با همون اسم جلسات هفتگی پیش بریم.
فعالیتهای کاری
استارتاپتیوی: برای اولین بار همزمان با برگزاری رویداد لین استارتاپ ماشین تهران، با لایوبلاگ این استارتاپ رو لانچ کردیم. استارتاپتیوی اولین رسانه تصویری استارتاپهای ایران هستش که مهدی علیپور به عنوان بنیانگذار و من و آرش ماهر به عنوان همبنیانگذار داریم روش کار میکنیم.
پوکولیو: یادم میاد اولین باری که کلاس طراحی وب رفتم، هدفم راهاندازی یک سایت در زمینه گردشگری برای شیراز بود و وقتی همکاری در استارتاپ پوکولیو به من پیشنهاد شد، خیلی زیاد خوشحال شدم. امیدوارم در سال ۱۳۹۴ بتونیم این استارتاپ رو به مرحله مد نظرمون برسونیم.
تکلی: نشریه الکترونیکی تکلی با هدف معرفی استارتاپهای ایران به انگلیسی زبانان فعالیت خودش رو تیر ماه ۹۳ شروع کرد.
بامیلو: شاید فوقالعادهترین اتفاق سال ۹۳ برای من، کار کردن در تیم فوقالعاده خوب بامیلو بود. درسته که دورکاری بودم و کمتر در محل شرکت حضور داشتم، ولی حداقل زمانی رو هم که در شرکت بودم برام حس نابی به همراه داشت. جدا از اینکه فعالیتهای مجازی و جلسات اسکایپی هم جو حاکم بر تیم رو به من منتقل میکرد. مهمترین و فوقالعادهترین تجربه من در این سال، به کار گرفتن استعدادم در بازاریابی و ترکیب اون با تخصصم در رسانههای اجتماعی بود که در نتیجه «متخصص رسانههای اجتماعی» عنوانی بود که در این سال به عنوان تخصص من معرفی شد.
لین استارتاپ ماشین شیراز: فعالیتهای برگزاری این رویداد رو شروع کردیم و این رویداد ۲ تا ۴ اردیبهشت ماه ۱۳۹۴ برگزار میشه. تا این لحظه، ۵۰% از ظرفیت رویداد تکمیل شده.
جنبش Lean IN: یکی از اتفاقات نابی که در حین اولین رویداد لین استارتاپ ماشین تهران برای من و مهدیه افتاد، آشنایی با شریل سندبرگ معاون فیسبوک و رهبر این جنبش بود، این جنبش برای حمایت از بانوان هست و ما تلاش داریم با معرفی زنان موفق، انگیزهبخش سایر بانوان کشورمون باشیم.
دوستان
سال ۹۳ برای من پر بود از دوستهای جدید و دوستیهای جدید و دوستیهای کهنهای که به قول رستاک، یه کهنه شرابه که ۳۰ سالشه. خوشحالم که در این سال تمامی این دوستان رو در تکتک لحظات در کنارم داشتم.
تصمیمات آینده
زندگی فراز و نشیب زیاد داره، مهم اینه که از این همه پاراگراف بالا که حاصل ۳۶۵ روز زندگیم بود، چه تجربهای کسب کردم، چه چیز جدیدی یاد گرفتم و چه تصمیماتی برای آینده گرفتم:
سال ۹۴ سال طلوع خورشیده، قراره سحرخیر بشم تا کامرواتر از سال ۹۳ بشم.
سال ۹۴ سال ورزشه، قراره ورزش کنم تا سلامتیم بهبود پیدا کنه.
سال ۹۴ قراره چایی نخورم یا حداقل کمتر چایی بخورم که قطعاً برای سلامتیم خیلی مهمه.
سال ۹۴ سال تمرکزه، وقتش رسیده که با تمرکز روی یکی از استارتاپها، به سمت آینده برم.
سال ۹۴ سال نوشتنه، بیشتر و بیشتر، تجربیاتم رو مینویسم و منتشر میکنم.
سال ۹۴ سال مطالعه است، بیشتر و بیشتر و خیلی بیشتر از قبل مطالعه خواهم کرد. حامیان محیط زیست مجبورم ازتون معذرت بخوام ولی من واقعاً بدون کتاب کاغذی نمیتونم کتاب بخونم. خیلی تلاش کردم از روی آیپد کتاب بخونم ولی اثربخشی کتاب کاغذی خیلی بیشتره.
سال ۹۴ سال یادگیریه، بیشتر و بیشتر برای یادگیری وقت میذارم.
سال ۹۴ سال چالش فردیه، بیشتر از سال گذشته برای خودم چالش تعریف خواهم کرد و به رشد فردی خودم بیشتر و بیشتر کمک میکنم.
سال ۹۴ سال مشاوره است، هر کسی که کمک بخواد، من در خدمتم که در حوزههای تخصصی خودم بهش مشاوره بدم.
سال ۹۴ سال …، کی میدونه چی ممکنه پیش بیاد؟
کولهپشتی ۹۴
دلم میخواد کولهپشتی سال ۹۴ رو پر کنم از تجربههای خوب، پر کنم از تمام نقاط قوتی که دارم، پر کنم از انسانهای دوستداشتنی که سال ۹۳ رو در کنارشون رشد کردم و قد کشیدم و بزرگ شدم که اگر نبودن شاید هیچوقت چنین لحظهای برام رقم نمیخورد:
کولهپشتی ۹۴ من پر شده از دوستیهای خوب
کولهپشتی ۹۴ من پر شده از همکاران خوب و خوبتر
کولهپشتی ۹۴ من پر شده از استعدادهای بالقوه بالقعل شده
کولهپشتی ۹۴ من پر شده از نقاط قوت
کولهپشتی ۹۴ من پر شده از تجربیات خوب
اینا دیگه تو کولهپشتی نیستن
غمها رو میذارم تو همین سال بمونه، کولهپشتی ۹۴ من باید سرشار از انرژی مثبت و شادی باشه.
کینهها رو میذارم تو همین سال بمونه، کولهپشتی ۹۴ من باید پر از فداکاری و گذشت باشه.
خاطرات تلخ رو میذارم تو همین سال بمونه، کولهپشتی ۹۴ من باید پر از طعم شیرین زندگی باشه.
خستگیها رو میذارم تو همین سال بمونه، کولهپشتی ۹۴ من باید پر از انرژی باشه.
– – –
* : این پاراگراف در کولهپشتی قبلی هم نوشته شده بود.
– – –
پینوشت:
اول: تشکر میکنم از خدا برای استعدادهایی که بهم داده و کمکهای بیدریغش در زندگیم.
دوم: تشکر میکنم از پدر و مادرم و تمامی کمکهاشون و حمایتهاشون و اینکه چنین زندگی نابی رو برام رقم زدن و باهام همراهی کردن تا به آرزوهام برسم.
سوم: تشکر از دوستان خوبم که امسال هم در کنارم بودن.
چهارم: تشکر از همکارانم که دوستان خوبم شدن.
پنجم: تشکر از همگی