سلام، مدتهاست که میخوام این سفرنامه رو بنویسم. این سفرنامه رو در اینستاگرامم منتشر کرده بودم که ترجیح دادم توی وبلاگم هم منتشرش کنم.
- زمان سفر: اکتبر سال ۲۰۱۷
- طول سفر: ۵ روز،
- تعداد شهرهایی که دیدم: ۴ شهر
- پرواز رفت: ماهان
- پرواز برگشت: پگاسوس ??♀
روز پنجشنبه ۱۳ مهر ماه ۱۳۹۶ (۵ اکتبر ۲۰۱۷)، پرواز ماهان به دوسلدورف، شماره پرواز W5100، ساعت ۰۶:۰۰
دم دم های طلوع آفتاب و همراه با نم بارون، این تجربه جدید شروع شد. اینقدر برنامه سفر و همه چیز یهویی بود که تا لحظه ای که مهر خروج زدم باورم نمیشد.
یه کم برگردم عقب تر، موقع چک این، پرواز رفت من ماهان بود و پرواز برگشت پگاسوس، واسه همین تو فرودگاه امام خمینی، پای کانتر، بلیط برگشت من رو چک کردن. علاوه بر این بیمه مسافرتی رو هم ازم خواستن و دلایل سفر رو ازم پرسیدن. ازم واچر هتل خواستن که گفتم هتل نمیرم و خونه دوستم اقامت دارم و یه اطلاعات کلی در مورد محل اقامت دوستم هم ازم پرسیدن. ایرلاین ها وظیفه دارن تمام این موارد رو چک کنن، چون اگر مسافری به هر دلیل دیپورت بشه، برای ایرلاین هم هزینه برگشت مسافر رو داره و هم جریمه.
پرواز ماهان، پرواز خیلی خوبی بود، یکی از بهترین تجربه های پروازی من، اون هم تو هوای به شدت بارونی، هم از مبدا تهران و هم در مقصد دوسلدورف. مهماندارها همه فوقالعاده خوب بودن. موقعی که وارد پرواز شدیم خیلی سرد بود و به محض ورود به هر کسی که پتو میخواست، پتو میدادن. وقتی هم همه سوار شدن، به همه پتو و بالش دادن و هر کسی پتوی گرم تر میخواست براش میاوردن.
من پای کانتر وقتی گفتم صندلی پنجره بهم بدین، دیر شده بود و کارت پرواز رو صادر کرده بودن. مسئول کانتر بهم گفت که پرواز صندلی خالی داره و میتونم جا به جا بشم. من هم از مهماندار خواستم در صورت امکان جای من رو تغییر بده که وقتی همه مسافرها سوار شدن و در هواپیما رو بستن، مهماندار بهم گفت میتونم برم ردیف های کنار پنجره که خالی هستن. اینطوری من دو تا صندلی داشتم و تونستم راحت بخوابم. بقیه مسافرها هم ردیف های وسط راحت دراز کشیده بودن.
من سه روز مونده به پرواز بلیط ماهان رو خریدم و چون هم یک طرفه بود و هم نزدیک به زمان پرواز، به نسبت زمان های دیگه خیلی گرون تر خریدم! قطعاً پرواز ماهان دو طرفه رو با قیمت خیلی بهتری میتونید تهیه کنید.
حدود ۵۰ دقیقه که از پرواز گذشت، موقع پذیرایی صبحونه رسید. من نیمه خواب بودم که مهماندار خیلی آروم میز کنار من رو باز کرد و صبحانه من رو برام گذاشت. یه لحظه چشم هام رو باز کردم و مهماندار با اینکه از ردیف من رد شده بود تا متوجه شد بیدارم، پرسید چایی میخوری یا نسکافه، که من چایی رو انتخاب کردم.
صبحونه پرواز ماهان به نظرم خیلی خوب و مفصل بود. پنیر، گوجه، خیار، گردو، کره، مربا، املت (شاید هم خاگینه) و قارچ و از این شیرینی های خوشمزه که اسمش رو نمیدونم (کروسانت، الآن دیگه میدونم). چایی و نسکافه هم هر چند تا میخواستی برات میاوردن.
من تقریباً نتونستم صبحانه ام رو بخورم، شب قبلش نخوابیده بودم و توی پرواز هم خیلی خوابم نبرد و دائم تهوع داشتم (پرواز طولانی من رو خیلی اذیت میکنه). تقریباً تنها مسافر بیدار پرواز من بودم، واسه همین حین پرواز سر مهماندار اومد پیشم و گفت اگه چیزی میخوام برام بیارن.
طول پرواز حدود ۵ ساعت بود و ساعت آخر پرواز، با یک میان وعده دیگه پذیرایی کردن. ساندویچ مرغ، کیک شکلاتی و چای یا نسکافه، کیک شکلاتی اش فوقالعاده خوشمزه بود. اگر قصد سفر اروپایی دارین، ماهان به چند شهر پرواز مستقیم داره. (متاسفانه در زمان انتشار این پست در وبلاگم، پروازهای ماهان به آلمان لغو شدن)
پرواز تو ابرها و بارندگی دوسلدورف، تقریباً سر ساعتی که مقرر بود، خیلی خوب فرود اومد. ظاهراً رسمی هست تو پروازهای بینالمللی که موقع فرود مسافرها برای خلبان دست میزنن.
از اولین باری که آلمان رو دیدم، همیشه برام نماد سرسبزی و پر از درخت بوده. هم فرانکفورت، هم برلین و حالا هم دوسلدورف. من بی نهایت آلمان رو دوست دارم، قطعاً اگر زبان شون انگلیسی بود، حتماً به مهاجرت بهش فکر میکردم ? [و این پست رو زمانی دارم در وبلاگم “بازنشر” میکنم که به آلمان با زبان انگلیسی مهاجرت کردم]
موقعی که پرواز فرود اومد، یه احساسی سرشار از استرس و هیجان توامان من رو فرا گرفت. اولین باری بود که تنها سفر میکردم و تا حد زیادی ترسیده بودم. تمام مدت استرس این رو داشتم که زبان یادم بره ?? برعکس ایران، هواپیما به ورودی فرودگاه وصل شد و مستقیم از هواپیما داخل ترمینال فرودگاه شدم.
به محض ورود، به بخش چک کردن ویزا و مهر ورود رسیدم، مسئول این بخش ازم پرسید چند روز اینجا هستی و برای چه هدفی اومدی. سوال ها رو که جواب دادم، اثر انگشتم رو اسکن کرد، مهر ورود زد و به طور رسمی وارد خاک آلمان شدم.
من فقط یه کوله پشتی همراه داشتم که تو فرودگاه امام خمینی ترجیح دادم به بار بدم، همین باعث شد حدود نیم ساعت منتظر اومدن کوله پشتی باشم.
تو این فاصله موفق شدم به اینترنت فرودگاه وصل بشم و با خانواده تماس بگیرم. اینترنت رایگان بود و سرعت و کیفیت قابل قبولی داشت.
با اینکه سیم کارت ایرانسل رو رومینگ کرده بودم و شارژ هم داشت، اما نه موفق شدم اسمس بفرستم و نه زنگ بزنم. از ایران هم نتونستن بهم زنگ بزنن!! فقط یک اسمس خوش آمدید ورود به شنگن و اینکه میتونی از سیم کارتت استفاده کنی از سمت ایرانسل برام اومد و دیگه هیچی به هیچی! رومینگ ایرانسل اصلاً قابل اعتماد نیست!!!
کوله پشتی رو که برداشتم، خواستم از در خارج بشم که حراست فرودگاه ازم چند تا سوال پرسید و ازم خواست که پولی که همراه دارم رو بهش نشون بدم، سعی کنید بهشون حقیقت رو بگید و خیلی راحت بهشون کیف پول رو نشون بدین. من اولش کمی ترسیدم، ولی بعدش دیدم یک روال عادی هست و میپرسن و وقتی حقیقت رو بگی کاری باهات ندارن.
پلیس فرودگاه حتی بهم کمک کرد تا سلفون که تو فرودگاه امام خمینی دور کیفم پیچیده بودم رو باز کنم تا راحت بتونم کوله پشتی ام رو حمل کنم.
اینجا بود که همچنان استرس داشتم و به طور رسمی Adventure شروع شد. اولین کاری که کردم دنبال تابلو Information فرودگاه گشتم.
قطعاً بهترین کار همینه، به خصوص اینکه تابلو ها به زبان آلمانی هستن و کلمات انگلیسی رو با فونت کوچکتر زیر کلمات آلمانی نوشتن و ممکنه شما رو دچار سردرگمی کنن.
بعد از بیرون اومدن از سالن تحویل بار، تابلو Information رو دنبال کردم تا رسیدم بهش.
برعکس تمام چیزهایی که شاید شنیده باشید، آلمانی ها خیلی خوب انگلیسی حرف میزنن، درسته که هنوز هم آدم های تندرویی داره که حتی اگر انگلیسی بلد باشن، به خارجی ها کمک نمیکنن، ولی تقریباً ۹۰٪ افراد با خوشرویی و به زبان انگلیسی یا در بدترین حالت با زبان اشاره و به کار بردن کلمات مشابه انگلیسی و آلمانی، راهنمایی میکنن. البته این توضیح مربوط به مردم عادی هست، نه مسئول Information فرودگاه.
من به مسئول اطلاعات فرودگاه گفتم میخوام برم شهر کلن.
اولین جواب این بود:
It’s so easy to get to Cologne.
من که تا اون لحظه از استرس تمام بدنم میلرزید، با همین جمله انگار آروم شده بودم.
مسئول اطلاعات گفت از پله ها برم بالا به سمت Sky Train و با اون به سادگی میتونم تا ایستگاه قطار فرودگاه برم و از اونجا بلیط قطار تهیه کنم و به کلن برم.
به همین سادگی تونستم با Sky Train که رایگان هست به ایستگاه قطار برم و اونجا یه بلیط با قیمت ۱۵ یورو به مقصد کلن خریدم.
جلوی Sky Train از یه آقا راهنمایی خواستم که بهم گفت مقصد اون هم کلن هست و وقتی رسیدیم به ایستگاه قطار بهم نشون داد که کجا باید بلیط بخرم.
واسه خرید بلیط یه سری دستگاه هم هست که تا اسکناس ۲۰ یورویی قبول میکنن و قیمت بلیط شون کمتر میشه. اما من پول خرد نداشتم و مجبور بودم مستقیم از باجه خرید کنم. زمانی که بلیط میخرید، مسئول فروش کامل راهنمایی میکنه که به کدوم خروجی باید برید و کدوم قسمت باید سوار شید.
علاوه بر این تابلوهای دیجیتالی توی ایستگاه هم، راهنمای خیلی خوبی هستن که حتی زمان دقیق یا تاخیر قطار رو اعلام میکنن. درسته، تو آلمان به این دقیقی هم میتونه تاخیر اتفاق بیفته، فقط خوبی اش اینه که تاخیر دقیق رو محاسبه و اعلام میکنن.
آلمان تنوع قطار زیادی داره و قیمت های مختلف، من اولین قطار رو گرفتم که اتوبوسی بود و شماره صندلی هم نداشت. هر جا میخواستی میتونستی بشینی.
بیشتر تابلو ها به زبان آلمانی بودن و مسئول اعلان قطار هم آلمانی صحبت میکرد، واسه همین من گوگل مپ رو باز کردم تا مطمئن بشم کجا باید پیاده بشم.
یادتون باشه بلیط تون رو گم نکنید، معمولاً یه نفر میاد، بلیط رو چک میکنه و پانچ میکنه.
مسیر دوسلدورف به کلن، حدود ۳۰ دقیقه است.
– – –
ادامه در پست بعدی …