روزنوشت
روزنوشت
برچسب مرور
%d8%a7%db%8c%d9%86%d8%b3%d8%aa%d8%a7%da%af%d8%b1%d8%a7%d9%85

سخنی از جایی دیگر – دلنوشته‌های منتشر شده در اینستاگرام

دل نوشته ها
۲۱ مهر ۱۴۰۰ بدون دیدگاه
Photo by Kelly Sikkema on Unsplash
Photo by Kelly Sikkema on Unsplash

سلام

مدت‌ها بود که نوشته‌هام منتقل شده بود به اینستاگرام، آخه خیلی دم دست‌تره، گوشی رو روشن می‌کنی و تق، اینستاگرام همون جاست.

اما انگار دل من یکی، تا آخر عمر با بلاگ یا وبلاگ یا هر چی اسمشه، باقی می‌مونه.

برای همین تصمیم گرفتم برخی از نوشته‌هام رو از اینستاگرام به اینجا منتقل کنم. اگر خواننده و دنبال‌کننده هر دو هستین، پیشاپیش عذرخواهی می‌کنم.

این نوشته اختصاص داره به تجربیات چند ماه اخیر (یه کمی قدیم‌تر) که دنبال کار جدید می‌گشتم. اگه دوست دارین این نوشته رو بخونین، به ادامه مطلب مراجعه کنین.

البته اگر دنبال‌کننده اینستاگرام من باشین، این پست‌ها براتون تکراریه که پیشاپیش عذر می‌خوام. البته که بعد از انتشار این پست وبلاگ، پست‌های اصلی توی اینستاگرام حذف خواهند شد.

یه موضوعی هم که به نظرم رسید بگم، خوندن نوشته‌های قدیمی خیلی به من کمک می‌کنه که قوی بمونم و یادم باشه هر سختی بالاخره تموم می‌شه. یه وقتایی هم از بلوغ خودم شگفت‌زده می‌شم.

امیدوارم شما هم با خوندن تجربه‌های ناچیز من، بتونین امیدوارانه‌تر به مسیرهای پیش‌رو نگاه کنین و محکم‌تر از قبل قدم بردارین.

با تشکر

ادامه خواندن
اشتراک گذاری:
زمان خواندن: 1 دقیقه

هراس از شبکه‌های اجتماعی

مطالب عمومی
۴ دی ۱۳۹۸ بدون دیدگاه

Social Network

سلام

چند روز پیش نوشتم:

من رو که مثل همه شبکه‌های اجتماعی دیگه راحت می‌شه پیدا کرد، مثل همه جاهای دیگه، با هویت واقعی خودم عضوم! البته کم‌کم دارم از این بابت می‌ترسم! با همین فرمون یا به محو آنلاین نزدیک می‌شم یا هویت غیرواقعی [ایموجی خنده هیستیریک]

خب بگذریم از من و شبکه‌های اجتماعی، گرچه می‌تونه موضوع یکی از پست‌های آینده باشه!

با اینکه امروز می‌خواستم در مورد تاریخچه درخت کریسمس بنویسم، اما ترجیح دادم در مورد شبکه‌های اجتماعی بنویسم. شبکه‌های اجتماعی و تاثیری که تو زندگی ما دارن. آینده‌ای که برای ما رقم زدن، خطراتی که ما رو تهدید می‌کنه و غیره!

چند تا مثال براتون می‌زنم که از این طرف و اون طرف شنیدم یا خبرهاش رو خوندم:

– به یکی از مادرهای اینستاگرامی، پیام دادن که بچه‌ات رو چقدر می‌فروشی!

– از روی پست‌های فوراسکوئر و سوآرم اشخاص، آدرس محل زندگی و ساعت‌هایی که نیستن رو پیدا کردن و از خونه‌شون دزدی کردن!

– اپلیکیشن اسکنر، که به حافظه موبایل‌ها دسترسی داشته و اطلاعات موبایل‌ها رو برمی‌داشته!

– آسیب‌هایی که شبکه‌های اجتماعی روی سلامت روانی آدم دارن!

– ابزارهای هوش‌مصنوعی، هر لحظه در حال جمع‌آوری اطلاعات ما هستن! خیلی راحت می‌تونن بر همون اساس، در زمانی، بر علیه ما استفاده بشن! مثلاً در یک دادگاه خانواده!

و ….

حالا بریم سراغ مجموعه‌های تلویزیونی یا سریال‌ها: (Spoiler Alert)

یکی از قسمت‌های سریال Black Mirror، فصل دوم، قسمت اول، با نام “Be Right Back“، زنی که همسرش فوت کرده، یه ربات انسان‌نما سفارش می‌ده. شرکت مربوطه، میاد تمام شبکه‌های اجتماعی مرد رو آنالیز می‌کنه و دقیقاً یه ربات با تمام خصوصیات اخلاقی مرد می‌سازه.

تصور کنین وقتی مردین، از رو شبکه‌های اجتماعی شما یه ربات بسازن با شخصیت موجود در شبکه‌های اجتماعی! برای شما نمی‌دونم چطوریه، ولی برای من قطعاً فقط یه تصویر مجازی از منه!‌ چیزی که خواستم بقیه ببینن! البته که حرف من این نبود، آینده‌ای که ممکنه پیش بیاد!

مثال بعدی مربوط می‌شه به سریال You که از نتفلیکس پخش شده. تو این سریال یه آدم روانی وجود داره که اطلاعات زیادی رو در مورد آدم‌ها از همین شبکه‌های اجتماعی پیدا می‌کنه!

واقعاً ترسناکه چه چیزهایی رو می‌شه از اطلاعاتی که خودمون با دست خودمون به اشتراک می‌ذاریم پیدا کرد! تقریباً‌ می‌شه گفت چقدر وحشتناکه!

حالا همه اینا رو تعمیم بدیم به سایت‌های خرید اینترنتی، مثل سفارش غذا یا هر چیز دیگه! کافیه پایگاه داده هر کدوم از اینا هک بشه یا به هر دلیلی و هر طوری منتشر بشه! چقدر اطلاعات هویتی که می‌تونه افراد رو در معرض خطر قرار بده پخش می‌شه!

متاسفانه، دنیای این روزا، مدینه فاضله نیست!‌

همه ما در مقابل امنیت خودمون مسئولیم!

همین!

اشتراک گذاری:
زمان خواندن: 1 دقیقه

مسابقه‌ای جالب از لک‌لک‌بوک

دل نوشته ها
۱۴ آبان ۱۳۹۸ بدون دیدگاه

post667

سلام

دیروز، ۱۳ آبان، روز دانش‌آموز بود، دانش‌آموزهای عزیز روزتون مبارک.

لک‌لک‌بوک به مناسب این روز، یک مسابقه جالب برگزار کرده که من هم توی این مسابقه شرکت کردم.

توضیحات مسابقه:

‌باز هم دوشنبه شد و نوبت یه مسابقه نوشتن دیگه!! اول این که به دانش‌آموزای عزیز روزشون رو تبریک می‌گیم. دوم این که این دوشنبه به خاطر «روز دانش‌آموز» سعی کردیم با خاطرات مدرسه بازی کنیم.
چطوری؟ اینطوری که به جای داستان نوشتن با عکس، براتون ۵ تا کلمه گذاشتیم، که با همه‌ی این کلمات یه داستان کوتاه، یا پاراگراف جالب طنز بنویسید! یاد جمله‌سازیای مدرسه نیفتادید؟ ?? کلمات اینا هستن: دانش‌آموز، اینستاگرام، ژانر ادبی، اژدهای دوسر، میخ!

نکته‌ی این مسابقه اینه که حتما حتما باید از همه‌ی این کلمات تو متن‌تون استفاده کنید و حتی اگه یکیش تو متن نباشه، خودبه‌خود از مسابقه حذف می‌شید، حتی اگه بیشترین تعداد لایک رو داشته باشید.

طبق رویه‌ی مسابقات قبل، سه تا برنده اعلام میشن، یک نفر برای بهترین و جالب‌ترین نوشته، دونفر با بیشترین لایک.
دقت کنید که از این به بعد، به درخواست مخاطبان، افرادی که با لایک بالا انتخاب میشن، بیش از یک بار جایزه نمی‌گیرن، بلکه جایزه به نفرات بعدی اختصاص داده میشه؛ اما بهترین نوشته‌ها می‌تونن بیش از یک بار انتخاب بشن، پس سعی کنید بهتر بنویسید. منتظر نوشته‌های جالب‌تون هستیم.
تا پنجشنبه ساعت ۱۲ شب فرصت دارید که داستان یا متن‌تون رو کامنت بگذارید، برای افزایش لایک هم تا شنبه ۱۲ ظهر وقت دارید. ‌‌

من هم توی این مسابقه شرکت کردم:

روز دانش آموز، معلم انشا اومد تو کلاس و گفت به مناسبت این روز، میخوام یه هدیه عالی بهتون بدم.
ما همه ذوق زده و خوشحال، اینستاگرام رو باز کردیم که از این هدیه معلم مهربون استوری بذاریم که گفت:
بچه های خوبم، واسه هدیه، ازتون میخوام یه انشای هیجان انگیز تو ژانر ادبی در مورد تاریخچه روز دانش آموز بنویسین و نوشتنش ۵ نمره از امتحان آخر ساله. تا هفته دیگه هم وقت دارین و هر کی زودتر بنویسه یه نمره هم جایزه داره.
بقیه رو نمیدونم ولی من همون جا بهت زده شدم. آخه واسه من که از نوشتن بدم میاد، انشا حکم اژدهای دو سر رو داره!
گوشتون و چشمتون رو درد نیارم دیگه، از همون لحظه که این موضوع انشا رو شنیدم، همینطوری میخ کوبیده میشه تو سرم.
تصمیم گرفتم بیام و از شما رفیقای اینستاگرامی کمک بگیرم، انشا آماده تو ژانر ادبی دم دست ندارین؟

پیشنهادم اینه که لک‌لک‌بوک رو در اینستاگرام دنبال کنید و منتظر مسابقه‌های خوبشون باشید.

– – –

پی‌نوشت: شنبه ۱۸ آبان مسابقه تموم شد و من سوم شدم. برای جایزه هم چندین کتاب خوب فرستادن برای خواهرم (گفتن می‌تونیم برای خودت بفرستیم که ترجیح دادم برسه دست خواهرم، از اولین لحظه‌ای که شرکت کردم چون می‌دونستم هدیه‌شون کتابه، قصدم همین بود که کتاب‌ها برسه به خواهرم).

اشتراک گذاری:
زمان خواندن: 1 دقیقه

شبکه‌های اجتماعی

شبکه های اجتماعی
۹ تیر ۱۳۹۸ بدون دیدگاه

Social Media Day

سلام

امروز، ۳۰ ژوئن، “روز شبکه‌های اجتماعی” نام‌گذاری شده. این نام‌گذاری، سال ۲۰۱۰، توسط وب‌سایت Mashable انجام شده و طرفداران این سایت، در این روز، دور هم جمع می‌شن و میتاپ برگزار می‌کنن.

روز پنجشنبه در ورکشاپی بودم که توسط DataFeedWatch در دفتر گوگل برلین برگزار شد. یکی از کارمندان گوگل، ارائه‌اش رو با این عبارت شروع کرد.

We don’t go online, we live online

یادمه یه زمانی می‌گفتیم برم تو اینترنت این کار رو انجام بدم، اما این روزا، هر ثانیه‌مون به حضور اینترنت گره خورده. یکی از کارایی که باعث شده زمان زیادی رو در اینترنت حضور داشته باشیم، همین شبکه‌های اجتماعی هستن.

شما کدوم یکی از اینا رو استفاده می‌کنین؟

  • اینستاگرام
  • توییتر
  • فیسبوک
  • واتزاپ
  • لینکداین
  • وی-چت
  • تامبلر
  • یوتیوب
  • اسکایپ
  • لاین
  • اسنپ‌چت
  • تلگرام
  • فوراسکوئر
  • کاوچ‌سرفینگ
  • سایر

فکر می‌کنین روزانه چقدر از وقت خودتون رو به شبکه‌های اجتماعی اختصاص می‌دین؟

طبق آمار سایت Oberlo، کاربران شبکه‌های اجتماعی و نرم‌افزارهای پیام‌رسان، روزانه ۲ ساعت و ۲۲ دقیقه رو در این اپلیکیشن‌ها وقت می‌گذرونن! یعنی چیزی حدود ۱۰% از شبانه‌روزی که معمولاً حدود ۷ ساعتش رو خواب هستیم. آمار بالاییه!

همین حضور مردم در شبکه‌های اجتماعی، باعث شده که به عنوان یکی از ابزارهای Marketing (یا بازاریابی – قبلاً هم گفتم، به نظرم بازاریابی ترجمه مناسبی برای مارکتینگ نیست) استفاده بشه.

چند پست پیش‌تر هم در این مورد نوشتم که همه ما به نوعی سفیر برندهای مختلف در شبکه‌های اجتماعی و حتی دنیای واقعی هستیم.

نمی‌دونم شما شبکه‌های اجتماعی رو از چه زمانی یادتون میاد، زمانی که Orkut و Gazzag و MySpace بودن و Yahoo360 هم خیلی تلاش می‌کرد مخاطب جذب کنه، یا زمانی که فیسبوک خیلی یهویی گل کرد، یا زمانی که فرندفید باعث شروع دوستی‌های مجازی شده بود. یا حتی فروم‌های قدیمی تخصصی یا فروم جادوگران (هری پاتر).

هر چی که هست، همین حس نیاز به اجتماع، نیاز به برقراری ارتباط، باعث حضور این سرویس‌ها شده. زندگی‌هامون به حد زیادی به شبکه‌های اجتماعی وابسته شده که یادمون نمیاد وقتی نبودن چطور زندگی می‌کردیم یا چطور وقت می‌گذروندیم! شاید هم اشتباه باشه.

در هر صورت، امروز، روز شبکه‌های اجتماعیه!

این پاراگراف از سایت Days of The Year خیلی توجهم رو جلب کرد:

If we’re honest, most of us use social media for less than upright purposes ourselves. We use it to show off our holidays and what adventures we have planned for the weekend. Almost everyone presents an idealised version of themselves on social media, whether by detagging unflattering photos or implying their life is more exciting and glamorous than it really is. Never compare yourself negatively to your friends on social media as you’re only seeing what they want you to see!

اگر صادق باشیم، بیشتر ما شبکه‌های اجتماعی رو بدون هدف یا بدون هدف صحیح استفاده می‌کنیم. ما از این ابزارها استفاده می‌کنیم تا تعطیلات و ماجراجویی‌هایی که برای آخر هفته داشتیم رو “شوآف” کنیم. تقریباً همه، یه تصویر از زندگی ایده‌آل‌سازی شده از خودشون رو در شبکه‌های اجتماعی منتشر می‌کنن که می‌تونه زندگی اونها رو خیلی هیجان‌‌انگیزتر و پرزرق و برق نشون بده. پس هیچ‌وقت خودتون رو با دوستان‌تون مقایسه منفی نکنین، به این خاطر که شما فقط چیزی رو می‌بینید که اونها می‌خوان ببینید!

حالا چرا این رو کپی کردم و ترجمه کردم؟

چون این دقیقاً چیزی هست که خیلی زیاد تو بحث‌های فارسی هم در جریانه. کافیه کلمه “شوآف” رو مثلاً در توییتر سرچ کنین. پس این مبحث مختص ما نیست و همه دنیا همینه.

– – –

البته بهتره بحث رو خلاصه کنم، وقتی شروع به نوشتن کردم، هدفم نوشتن یه متن تخصصی بود، اما در میانه راه، شاید هم ابتدای راه، مباحث به سمت تجربیات روزمره پیش رفت.

– – –

شبکه‌های اجتماعی، روزتون مبارک. مرسی که هستید!

اشتراک گذاری:
زمان خواندن: 1 دقیقه

همه ما سفیریم

شبکه های اجتماعی
۵ تیر ۱۳۹۸ بدون دیدگاه

Brand Ambassador

سلام

همه ما سفیریم، البته سفیر چی؟ چند وقته که خیلی بیشتر دارم به رفتارِ اول خودم، بعد بقیه تو شبکه‌های اجتماعی فکر می‌کنم، کاری به کار اونایی که سلبریتی هستن و کیلویی و میلیونی فالوئر دارن ندارم، روی صحبتم با خودمونه، همین ما که مردم عادی هستیم و همین گوشه نشستیم و فالوئر چندانی نداریم و سلبریتی و غیره نیستیم.

شاید به نظر برسه تاثیری نداریم توی جامعه، ولی اینطور نیست.

کلمه سفیر رو از عبارت “Brand Ambassador” ترجمه کردم. خودم وقتی عبارت Brand Ambassador رو می‌شنوم، می‌دونم دقیق معنی و مفهومش چیه. پس باید بتونم معنی و مفهومی که توی ذهنم هست رو برای کلمه “سفیر” توضیح بدم.

بذارین یه مثال ساده بزنم. من به عنوان یک مشتری ناراضی، وقتی از خدمات مشتریان مجموعه‌ای جواب نگرفتم، برای آروم شدن اعصابم، میرم توی توییتر در مورد اون مشکل می‌نویسم.

اتفاق جالبی میفته که خیلی رایج شده، به جای اون مجموعه، مشتری‌های دائمی یا راضی میان جواب میدن و دفاع می‌کنن.

برای همین میگم همه ما سفیریم.

همه ما می‌تونیم در مورد محصولی که خریدیم تو شبکه‌های اجتماعی، هر چند مخاطبین کمی داشته باشیم، بنویسیم. چه رضایت و چه نارضایتی.

و متن‌هایی که می‌نویسیم تا زمانی که پاکشون نکنیم، هستن و ممکنه کسی متن ما رو بخونه و روی تصمیم‌گیری اش تاثیر بذاره.

علاوه بر این همون مثال بالا، جای اینکه شرکت پاسخگوی سوالات و نارضایتی‌ها باشه، کاربران و مشتریان راضی ازش دفاع می‌کنن.

همین‌طور که این سفیر بودن می‌تونه به پیشرفت یه کسب و کار و مجموعه کمک کنه، همینطور هم می‌تونه باعث آسیب زدن به یه مجموعه بشه.

پس، همه ما سفیریم، چه بخوایم چه نخوایم. عبارت تخصصی‌اش می‌تونه Word of Mouth یا همون تبلیغ دهان به دهان باشه.

اشتراک گذاری:
زمان خواندن: 1 دقیقه

پدیده‌ای به نام جسوف

دل نوشته ها
۲۹ اسفند ۱۳۹۲ بدون دیدگاه

Baby

دوست داشتم در مورد موضوعی که خیلی این روزها می‌بینم یه پست بنویسم، حالا اینکه این موضوع چی هست رو من اسمش رو میذارم پدیده جسوف* یا جو گرفتگی. از روزی که اولین برف شیراز بارید و همه‌ی اینستاگرام فیسبوک پر شد از عکس‌های برفی دلم می‌خواست این پست رو بنویسم که در دو ماهه گذشته به خاطر مشغله زیاد فرصت نشد. از اونجایی‌که روز آخر سال هست و باید فعالیت‌های سال گذشته جمع‌بندی بشه این پست رو می‌نویسم. چه بسا این روزا باز هم موارد مشابهش داره دیده میشه.

روزای برفی، روزای قشنگی بودن، من به شخصه به خاطر مشغله زیاد و اینکه دو هفته فقط سرم تو لپ‌تاپ بود، حتی یک ذره بارش برف رو ندیدم و تنها زنجیر اتصال من به برف همین عکس‌های دوستانم بود و خوشحال بودم حداقل می‌تونم بازی کردن بقیه رو از همین عکس‌ها دنبال کنم.

این روزا، با هجوم بهار و شکوفه‌ها، شبکه‌های اجتماعی پر شدن از عکس شکوفه‌ها و جمله‌های پرطراوت و قشنگی که عکاس با ذوق هنری خودش زیر عکس به عنوان کپشت (Caption) اضافه می‌کنه.

چند روز پیش همزمان با چهارشنبه سوری، همه جا پر بود از عکس و فیلم آتیش و آتیش‌بازی و موارد مرتبط.

امروز، با نزدیک شدن به تحویل سال، همه عکس از مقدمات سفره هفت‌سین و آماده کردنش و در نهایت سفره هفت‌سین 93 خودشون میذارن. عکسایی پر از طراوت و شادابی و حس زندگی.

با عکس سلفی که از اسکار پخش شد و همه جا منتشر شد، این روزا اینستاگرام و فیسبوک پر شده از عکسای #سلفی‌طور که دوستان خوش‌ذوق به حالت‌های مختلف به تقلید یا صرفاً جهت تفریح چنین عکسی می‌گیرن.

همه اینا رو گفتم تا در نهایت برسم به این:

در تمام این عکاسی‌ها و سوژه‌های عکس مناسبتی یه سری افراد همیشه مخالف هستند که با عبارت “مسخره‌اش رو درآوردین” به استقبال شور و شوق بقیه میرن و این طراوت و ذوق بقیه رو به سخره می‌گیرن.

حالا دلیل مخالفت اونا چی هست رو من نمی‌فهمم. به نظرم عکس خاطره است و انتشارش، شریک کردن بقیه در اون خاطره. و البته هر عکس و سوژه‌ای زمان و مناسبت خاص خودش رو داره، مسلماً اگه وسط تابستون عکس برف‌بازی بذاریم احمقانه به حساب میاد، پس کاملاً طبیعی هست زمانی که برف می‌باره همه عکس برف بذارن.

من مخالفت این مخالفای همیشگی که همیشه ساز مخالف می‌زنن رو درک نمی‌کنم. فقط می‌دونم این مسئله هم باز برمی‌گرده به حقوق متقابل و این جبهه روشن‌فکری احمقانه که این روزا حسابی جریان داره: “تا با من موافقی حرف بزن، مخالف شدی خفه شو”.

حالا چرا اسم این اتفاق رو گذاشتم جسوف، از طرفی هم سرف موافق رو شامل میشه و از طرفی سمت مخالف، که البته روی صحبت من بیشتر مخالفان هستن. اینقدر دچار جوگرفتگی و جسوف میشن که حتی اگر خودشون هم از برف لذت ببرن برای ثابت کردن مخالفتشون همه باورها و علائق خودشون رو فقط به خاطر لجبازی انکار می‌کنن، اینطوری نباشیم.

برف میاد عکس برف بذاریم، عیده، عکس بهار و طراوت و زندگی بذاریم. واسه شاد بودن لازم نیست خلاف جریان آب شنا کنیم. همین شادی‌های کوچیک به زندگی معنا میده. هوای پاک تنفس کنیم.

– – –

پی‌نوشت: در دوره راهنمایی، یه دفترچه اصطلاحات الفنون کلاس سوم 1 داشتیم که اصطلاحاتی که در سه ساله راهنمایی در کلاسمون ساخته بودیم رو در اون نوشته بودیم، “جسوف” یکی از کلمه‌هایی بود که در اون سال ساختیم.

اشتراک گذاری:
زمان خواندن: 1 دقیقه

دسته‌بندی‌های ویژه

  • آن روی مهاجرت
  • مهاجرت به آلمان
  • مهاجرت کهکشانی
  • سفرنامه
  • گردشگری

نوشته‌های تازه

  • نوشتن، بخشی مهم از وجود من!
  • آنچه گذشت – ۲۰۲۲
  • ۹ آذر ۱۴۰۱ – شد ۴ سال
  • خارجِ خوب
  • در جستجوی انگیزه برای نوشتن

دسته‌ها

  • آن روی مهاجرت (۱۰۵)
    • چالش‌های مهاجرت (۱۰)
    • زندگی در آلمان (۱۴)
    • کاریابی (۶)
    • گاه‌شمار مهاجرت (۲۶)
    • مهاجرت به آلمان (۲۵)
    • مهاجرت کهکشانی (۱۹)
    • یادگیری زبان (۲)
  • دل نوشته ها (۳۰۵)
    • آشپزی (۴)
    • اندوه‌نامه‌ها (۷)
    • چالش – ۳۰ روز وبلاگ‌نویسی (۶)
    • داستان‌نویسی (۲)
    • نوشتن (۸)
  • سفرنامه (۴۷)
    • رستوران (۶)
  • علم و فناوری (۱۳۰)
    • اپلیکیشن (۹)
    • بازاریابی (۵)
      • شبکه های اجتماعی (۲)
    • پژوهش (۲)
    • دنیای استارتاپ‌ها (۲۵)
      • استارتاپ گرایند (۱)
      • استارتاپ‌ویکند (۱۵)
      • ماشین استارتاپ ناب (۷)
    • کارگاه تخصصی (۲)
    • معرفی سایت (۵۰)
    • نرم افزار (۱۸)
    • همایش (۳)
  • کتاب و کتاب‌خوانی (۵)
  • گردشگری (۴۳)
    • شیراز (۲۸)
  • مطالب عمومی (۶۵)
    • سلامت (۱۶)
    • شکواییه‌ها (۲)
  • هنری (۱۲۴)
    • سریال (۳۸)
    • سینما (۴۱)
    • شعر (۱۱)
    • موسیقی (۳۳)

بایگانی

  • دی ۱۴۰۱ (۲)
  • آذر ۱۴۰۱ (۱)
  • شهریور ۱۴۰۱ (۱)
  • تیر ۱۴۰۱ (۳)
  • خرداد ۱۴۰۱ (۳)
  • اردیبهشت ۱۴۰۱ (۱)
  • دی ۱۴۰۰ (۳)
  • آذر ۱۴۰۰ (۲)
  • مهر ۱۴۰۰ (۳)
  • تیر ۱۴۰۰ (۱)
  • فروردین ۱۴۰۰ (۱)
  • اسفند ۱۳۹۹ (۱)
  • بهمن ۱۳۹۹ (۱)
  • آذر ۱۳۹۹ (۱)
  • آبان ۱۳۹۹ (۱)

ویدیو تازه کانال یوتیوب

https://www.youtube.com/watch?v=w68xmlP-qWc

سیده سمانه نصیحت‌کن