بالاخره به روز بازگشت رسیدیم، این آخرین دیدار ما نخواهد بود پاریس دوست داشتنی، به زودی به دیدنت میام و تو کوچه پسکوچههای آرامشبخشت قدم میزنم. روی رود سن، سوار قایق میشم و از بالای برج ایفل محو زیباییات میشم.
سهشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۷ – ۱۴ آگوست ۲۰۱۸
در طول سفر، من منتظر تلفن مهمی بودم که همین باعث شد خط تلفن ایرانم رو رومینگ کنم و با خودم بیارم، سعی کنین بستههای رومینگ تهیه کنین تا در صورت نیاز هزینه موبایل شما زیاد نشه.
و این تلفن مهم که در آینده در موردش خواهم نوشت، روز سهشنبه ۱۴ آگوست ۲۰۱۸، ساعت ۱۰ صبح به وقت پاریس اتفاق افتاد و بهترین هدیه ۳۰ سالگی من شد.
دوستم من رو تا ایستگاه اتوبوس بدرقه کرد. با هزینه ۱۲ یورو، از ایستگاه اتوبوس جلوی خانه اپرا، به فرودگاه شارل دوگل پاریس رفتم. توی اروپا، رفتن به فرودگاه با مترو و اتوبوس خیلی مرسومه و خیلی هم کمهزینهتر.
پرواز ایرانایر و البته در مسیر برگشت بلیط من اکونومی بود و دیگه خوشیهای شروع سفر تولد به پایان خودش نزدیک شد.
فرودگاه شارل دوگل فوقالعاده بزرگ بود و برای پیدا کردن مسیر و رسیدن به سالن ترانزیت اندازه کل سفر راه رفتم. میدونم مبالغه است، ولی واقعاً طولانی بود، پس اگر از شارل دوگل پرواز دارین، خیلی خیلی مراقب زمانبندی باشین. حتی کانتر پرواز هم ۴ ساعت پیش از پرواز باز شده بود.
پرواز تقریباً پر بود، اما چون یه خانواده صندلیهاشون از هم جدا افتاده بود، از من خواستن که صندلیام رو تغییر بدم تا اون خانواده بتونن کنار هم بشینن و به جبران این، دو تا صندلی کنار پنجره به من دادن و تونستم کل پرواز رو راحت باشم و حتی روی دو تا صندلی بخوابم. به دلایلی، تو پرواز پتو و ملحفه نداشتن و پرواز برای من کمی سرد بود که بزرگی شالم کمی از سرما رو کم کرد.
برسیم به بخش خوش و خوشمزه و شیرین غذا و ناهار. شاید اگه میدونستم پذیرایی ناهار پرواز ایرانایر، مسیر پاریس به تهران، اینقدر مختصر و مفیده، توی فرودگاه غذا خورده بودم. البته کیفیت غذا خوب بود، فقط حجم کمی داشت.
نمیدونم این حس فقط برای من اتفاق میفته یا شما هم چنین حسی دارین. من از تماشای زمین توی هواپیما خیلی لذت میبرم، هر بار یادم میاد که در برابر این دنیای بزرگ و کهکشان بزرگ، چقدر ما کوچیکیم، و من یک جزئم از یک کل.
حتی این جمله رو میشه بسط داد به مشکلات و چیزی که به نظر ما بزرگ میاد، از بالای قله چقدر کوچیکه، از بالای ابرا چقدر ناچیزه.
میشه مشکلات رو پله و نردبان کرد و زیر پا گذاشت و قد کشید و به قله رسید. قبلاً هم دلنوشتههایی از این قبیل داشتم.
کوهنوردی از سری قصههای کوهنوردی
کمی بگذریم از این حس و حال و باز بریم سراغ پذیراییهای هواپیما برای عصرانه!
یکی از خوبیهای ایرباس ۳۳۰ اینه که سوکت شارژ موبایل داره. که کاش همه هواپیماها داشتن واقعاً. اگه مثل من معتاد بازی Candy Crush باشین، میتونین کل مسیر رو بازی کنین و شارژ موبایل هم کم نیارین.
البته اگر بخواین به سبک فرانسویها وقتهای تلف شده رو بهبود بدین، کتاب خوندن تو اینطور زمانها توصیه میشه.
لحظه ورود به فرودگاه و رد شدن از گیت خروجی، مسئول اون قسمت چنان خوشآمدی بهم گفت که احساس کردم چند سال ایران نبودم و واقعاً حس خوبی داشت ورود به وطن.
به پایان رسید این سفر
حکایت همچنان باقی است
– – –
پینوشت ۱: سفر همیشه برای من زندگیه، یک فصل از زندگی، یک بخش مهم از زندگی، یک تلاش بزرگ برای خودشناسی بیشتر.
پینوشت ۲: میدونین که هر سوالی دارین میتونین بپرسین، از گرفتن ویزا و محل اقامت گرفته تا بلیط هواپیما و قطار و اتوبوس داخل اروپا
– – –
سفرنامه اروپا – قسمت اول – مقدمات سفر
سفرنامه اروپا – قسمت دوم – پرواز رفت
سفرنامه اروپا – قسمت سوم – خاک غریب
سفرنامه اروپا – قسمت چهارم – روز اول
سفرنامه اروپا – قسمت پنجم – روز دوم صبح تا ظهر
سفرنامه اروپا – قسمت ششم – روز دوم بعدازظهر تا شب
سفرنامه اروپا – قسمت هفتم – روز سوم
سفرنامه اروپا – قسمت هشتم – روز چهارم صبح تا ظهر
سفرنامه اروپا – قسمت نهم – روز چهارم بعدازظهر تا شب
سفرنامه اروپا – قسمت دهم – روز پنجم
سفرنامه اروپا – قسمت یازدهم – روز ششم – صبح تا بعدازظهر