تصمیم دارم از این به بعد، هر چند وقت یک بار، مطالب تخصصی بنویسم و امروز با “محتوا” یا “Content” شروع میکنم.
وقتی کلمه “محتوا” رو میشنوین، اولین مفهموم یا اولین عبارتی که به ذهن شما میرسه چیه؟
مثلاً “مضمون” یا “مفهوم”
شاید بد نباشه بریم سراغ لغتنامه دهخدا یا هر فرهنگ لغت دیگهای که در دسترس داریم و معنی، مفهوم یا حتی تفسیر کلمه “محتوا” رو پیدا کنیم.
اول از همه اینکه ریشه کلمه “محتوا” عربیه. کلمههای فحوا، متن، مضمون، مفاد، مفهوم، مظروف هم با “محتوا” مترادف هستن.
توی فرهنگ فارسی عمید نوشته:
۱- آنچه درون چیزی قرار دارد
۲- آنچه در یک سخن قصد شده، مضمون سخن
به نظر من با عبارت “آنچه در یک سخن قصد شده” نصف راه رو رفتیم. بله مفهوم “محتوا” همینه. شما یک عبارت رو میگید یا مینویسید تا یک مفهوم رو برسونید. تا با رسوندن اون مفهوم، چیزی رو به مخاطب، شنونده یا خواننده انتقال بدین.
مثل من که با نوشتن این متن میخوام شما رو به سمت محتوا و بازاریابی محتوا سوق بدم.
شاید بد نباشه همینجا یه توضیح یا توصیف مختصر از “بازاریابی محتوا” بر اساس همین مفهوم “محتوا” داشته باشیم. راحتترین و سادهترین توصیف اینه که ما با کمک یک متن یا “محتوا” میخوام فرایند بازاریابی رو انجام بدیم.
این جمله به ظاهر ساده، یک دنیا مفهوم و توضیح در پشتش نهفته داره، اما مهم اینه که قصد و هدف این سخن رو مشخص کردیم.
تا اینجا دو تا کلمه جدا از هم، “بازاریابی” و “محتوا” و عبارت ترکیبی از این دو کلمه “بازاریابی محتوا” رو بیان کردم. در مورد خود کلمه “محتوا” صحبت کردیم، حالا بریم سراغ کلمه “بازاریابی”
شاید بد نباشه همین جا اشاره کنم به عبارت اصلی یعنی Content Marketing که به اجبار به نزدیکترین معادل یعنی “بازاریابی محتوا” ترجمه شده. از نظر من این عبارت خیلی گستردهتر از بازاریابیه و بخشهایی دیگهای مثل بازارسازی رو هم توی خودش جا میده.
در راستای “بازاریابی” پیشنهاد میکنم این دو مطلب رو بخونید:
بازاریابی – نوین بلاگ بازاریابی – متمم
قدرت “محتوا” به مراتب خیلی خیلی بیشتر از همه چیزه، به خصوص در این عصر اطلاعات که دنیا، اینترنت، صفحات وب، شبکههای اجتماعی، اینستاگرام، توییتر، فیسبوک و حتی تلگرام پر شده از “محتوا” های مختلفی که خدا میدونه چطوری میشه از این اطلاعات خام، دادههای با ارزش بیرون کشید و چطوری با همین محتوا میشه فعالیتهای بازاریابی، تبلیغاتی و برندینگ انجام داد.
البته جز خدا، یه متخصص بازاریابی محتوا یا بازاریابی دیجیتال هم میدونه چطوری از این فرصت عالی استفاده کنه.
– – –
پینوشت: امیدوارم در ادامه بتونم بیشتر در مورد این شاخه بنویسم.
تو پستهای قبلی هم به صورت ضمنی در مورد این مورد نوشتم. حالا چرا اینقدر به این نکته تاکید دارم. کاملاً واضح و مشخصه، چون هدف، مسیر رو تعیین میکنه و حتی آماده کردن مدارک در راستای این اهداف هم فرق داره.
این پست رو با چند تا مثال پیش میبرم.
فرض کنید شما قصد دارید تحصیلی برید کانادا، در مورد امتحانهای زبان که باید شرکت کنید با مهاجرت کاری به کانادا تفاوت وجود داره. [من فقط تفاوت آزمون آکادمیک و جنرال آیلتس رو میدونم، اطلاعات زیادی در مورد مدارک لازم برای ویزای دانشجویی ندارم. *]
هدف شما هر کشوری که باشه، در راستای مدرک زبان وضعیت متفاوته. به عنوان مثال برای مهاجرت کاری به آلمان، شما دانش زبان نیاز دارید و نه مدرک. مصاحبه سفارت به زبانی که ادعا کردین بلدین انجام میشه و ارائه مدرک اهمیت چندانی نداره. در مورد مهاجرت تحصیلی به آلمان، در مقطع ارشد، برای ثبتنام در دانشگاه نیاز به مدرک دارین و برای مقطع دکترا، طبق چیزی که شنیدم، کافیه استاد قانع بشه که شما توانایی مکالمه و نوشتن مقاله رو دارین و میشه امتحان زبان رو از مدارک لازم کنار گذاشت. [تحقیق کنید و به شنیدههای من اعتماد نکنید.]
اینکه چه مدارکی رو باید حاضر کنید کاملاً وابسته به هدف شما از مهاجرته.
نکته بعدی که دوست داشتم در موردش بنویسم. صف گرفتن نوبت سفارت برای اقامت آلمان، تقریباً به حدود ۳ سال رسیده، علتش اینه که خیلی از افراد، فقط دنبال مهاجرتن و هم برای ویزای تحصیلی و هم برای ویزای اقامت کاری ثبتنام میکنن.
ولی این از نظر من اشتباهه، به چند دلیل، اولین دلیلش اینه که این وقتهای دوبله و سوبله، باعث همین صف طولانی سفارت شده، از طرف دیگه هم، اینکه باید مدارک رو برای هر دو هدف فراهم کنید، هم چند بار کاری و هم چند برابر هزینه خواهد داشت.
در ادامه هم قبلاً گفتم، هدف خروج از کشور، هدف مناسبی نیست، بعد از خروج لحظههایی پیش میاد که آدم خسته میشه، هدف باید خیلی خیلی محکمتر از این باشه تا آدم دووم بیاره.
خلاصه مطلب اینکه: هدف شما از مهاجرت، مسیر شما رو مشخص میکنه.
– – –
* سایر امتحانهایی که من اسمشون رو شنیدم: GRE، تافل، PTE
– – –
پینوشت: این متنها برداشتهای من از مهاجرته، تو مسیری که من طی کردم و بر اساس زندگی من و تجربههای من بوده. حتی خیلیها رو میشناسم که با ویزای مشابه من از کشور خارج شدن و حتی یک تجربه مشترک نداشتیم. پس، وضعیت رو بر اساس شرایط خودتون بشناسید و قدمها و بردارید و پلههای بعدی زندگی رو بسازید.
امروز ۸ مارس، روز جهانی زن نامگذاری شده. این پست رو میخوام به سبک آنچه از دل برآید، لاجرم (و البته ایشالا) بر دل نشیند بنویسم.
من یک انسانم نه زن!
من یک انسانم فارغ از جنسیت!
من یک انسانم، فارغ از همه تابوها!
من یک انسانم، فارغ از همه کلیشهها!
من یک انسانم، فارغ از همه محدودیتها!
من یک انسانم، فارغ از همه بایدها و نبایدها!
….
من شاید فمنیست باشم، شاید نباشم، میگم شاید، چون هیچوقت در مورد این موضوع مطالعه نکردم، پس صلاحیت ابراز نظر در موردش رو ندارم. من فقط و فقط میتونم از تمام چیزهایی که “گفتند: تو زنی! نمیتوانی” و “توانستم” بگم.
شاید یکی از محرکهای قوی توی زندگی من همیشه همین بوده، وقتی مخالفت یا محدودیتی برای انجام کاری دیدم، انگار باید حتماً به سرانجام میرسوندمش.
چه تو دوره دانشگاه، چه تو حوزه کاری، چه فعالیتهای داوطلبانه و چه استقلال و چه مهاجرت.
شاید روی صحبت این پست، بیشتر به دخترها باشه، شاید هم همه. چون از نظر من تابوی جنسیت رو باید شکست. فقط این رو میدونم که به خاطر همه محدودیتهای فرهنگی که ممکنه تو کشورمون باشه، شرایط برای دخترها همیشه به مراتب سختتر بوده! اما، لذت رسیدن به هدف با وجود همین پستی و بلندیهاست.
و الا اگه قرار باشه آدم یک به دو به آخر مسیر برسه، پس کی لذت ببره؟
[اینجا باید یه پرانتز باز کنم: ممنونم از خانوادهام که صبوری کردن در مقابل تمام خواستههای تابوشکنانه من.]من همیشه با دخترهای زیادی هم صحبت شدم در مورد همین محدودیتهای موجود که ریشه در فرهنگ ما داره، همه بخشهای فرهنگ ما بد نیست، ولی اگر چیزی هم به نظرتون بد میاد، اصلاحش کنید، یه جنگ نرم لازم داره.
تو زنی! نمیتوانی!!!
برای من این عبارت فقط یک معنی داره، تنها ناتوانی وابسته به جنسیت بحث زایمان هست که زیرساخت آفرینش انسان اینطوری بوده، که البته خیلی دوست دارم با خدا بشینم چای بنوشم و ازش سوال بپرسم، یکی از سوالها همینه، که خدایا، چرا؟ چون به نظر شخصی من، پایه خیلی از این تفاوتهای اجتماعی ریشه در همین مقوله بشر داشته و هنوز هم داره.
باز تاکید میکنم، من دانش و مطالعهای در این زمینهها ندارم، صرفاً برداشت خودم رو از وقایع مینویسم.
تو زنی! نمیتوانی!!!!!
من نمیتونم وزنه ۲۰۰ کیلویی بلند کنم؟ باشه قبول! ولی من چمدون ۴۰ کیلویی خودم رو راحت بلند میکنم! این ربطی به جنسیت نداره، توان بدنی من اینقدره! چه بسا زنهای قوی هستن که تو مسابقات جهانی هم شرکت میکنن.
تو زنی! نمیتوانی!!!!!!!
من نمیتونم راننده بشم؟ باشه قبول! رفتم کلاس، یاد گرفتم، بدون اجازه ماشین رو هم برداشتم و شد! من راننده شدم! من به همه نتوانستنها پشت کردم!
تو زنی! نمیتوانی!!!!!!!!!
من نمیتونم تنها زندگی کنم؟ مستقل باشم؟ باشه قبول! من تنها زندگی کردم، من و خیلی از دخترهای اطرافم، تنها زندگی کردیم! ما توانستیم! ما میتوانیم.
تو زنی! نمیتوانی!!!!!!!!!!!
ما انسانیم، همه ما، با تواناییهای مختلف و متفاوت و فارغ از جنسیت! هر کسی به حد و اندازه خودش استعدادهای متفاوتی داره.
من خودم رو با دیروز خودم مقایسه میکنم نه با اطرافیان!
من خودم رو با اهداف خودم مقایسه میکنم نه با اطرافیان!
من خودم رو با آرزوهای خودم مقایسه میکنم نه با اطرافیان!
منِ انسان، انسانِ نوعی، خودم و تواناییهای خودم رو میشناسم و در راستای اهدافم قدم برمیدارم.
من، منم!
فقط من!
یک شخص!
یک انسان!
یک هویت!
یک هویت مستقل!
یک هویت مستقل از جنسیت!
اگر انسان هستید و محدودیتهای زندگی شما رو به ستوه آورده، اگر فکر میکنید همه مسیرها بنبسته، اشکالی نداره، شما پرواز رو یاد بگیرید!
– – –
و البته:
روز جهانی زن مبارک – برابرخواهانه
– – –
پینوشت: خواستن توانستن است.
کارگردان: حسین نمازی – محصول سال ۱۳۹۶
بازیگران: آنا نعمتی، امیرعلی دانایی
فیلم آپاندیس در ایران جایزهای نگرفته و به نظر میرسه توجه خاصی هم بهش نشده. نمیدونم چند درصد از افراد این فیلم رو دیدن، ولی جالبه بدونید که این فیلم جایزه بهترین فیلمنامه از چهل و هفتمین جشنواره مونترال کانادا رو از آن خودش کرده. اگر جایزه گرفتن ملاک شما برای انتخاب فیلمه، پس به شدت این فیلم رو بهتون پیشنهاد میکنم.
کل وقایع فیلم در یک روز و یک لوکیشن اتفاق میفته: بیمارستان! محلی سراسر اضطراب و نگرانی و آشفتگی! شاید هم محلی پر از خبرهای خوب و سلامتی! شاید هم محلی پر از اتفاقهای خنثی!
این فیلم همه این اتفاقها رو مثل یک زندگی روزمره عادی به تصویر کشیده، یک زندگی روزمره، در اثر یک تصمیم و عواقب و تبعات اون تصمیم.
آخر هفته خوبی داشته باشید.
دسترسی سریع
آخرین نوشتهها
دستهبندی نوشتهها
- آرشیو (۲۳۸)
- تجربیات مهاجرت (۱۰۷)
- دل نوشته ها (۲۶۶)
- فعالیتهای جانبی (۱۸۵)
- آشپزی (۴)
- فیلم و سریال (۷۸)
- کتاب و کتابخوانی (۵)
- گردشگری (۸۸)
- نویسندگی (۱۰)