سفر به ناشناخته‌ها: تجربیات من از سفر به برلین – قسمت سوم

iBridges

پنجشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۴ – روز اول کنفرانس iBridges

کنفرانس با حضور حدود ۱۴۰۰ نفر شرکت‌کننده شروع شد. البته با کمی تاخیر که خب متاسفانه برای ایرانی‌ها یک مسئله عادی شده.

در مورد سخنرانی‌ها دلم نمی‌خواد چیزی بنویسم، چون به نظر من بهتره خودتون ویدیوهای این کنفرانس رو ببینین. در لینک http://ibridges.org/main-hall-program-videos/ می‌تونین تمامی سخنرانی‌های سالن اصلی کنفرانس رو ببینین.

post354-1

دوست دارم بیشتر به حواشی و اتفاقاتی که در خارج از سالن اصلی و جلسات برنامه‌ریزی شده میفته صحبت کنم. اما قبل از اون باید بگم سخنرانی Dave McClure فوق‌العاده بود و شاید عجیب باشه که من سخنرانی دکتر حمید بیگلری رو بیشتر از سخنرانی دیو مک‌کلور دوست داشتم.

عموماً بخش عمده‌ای از زمان چنین کنفرانس‌های به شبکه‌سازی اختصاص داره و صبح با سلام و احوالپرسی با دوستان ایران شروع شد. دوستانی که در سایر همایش‌ها و کنفرانس‌ها دیده بودیم.

شاید عجیب باشه اما من همین روز اول فهمیدم که به طور عجیبی خجالتی شدم، البته شاید تحت تاثیر سفر به «فرنگ» بوده و استرس تنهایی و حتی خستگی راه که خب شاید بهانه یا توجیه به نظر برسه. کسایی که من رو از نزدیک می‌شناسن قطعاً می‌دونن که اصلاً خجالتی نیستم. در هر صورت کشف این روحیه خجالتی توی وجودم باعث شد که خودم رو به برقراری ارتباط با آدما و صحبت کردن مجبور کنم. راه‌حل هر مشکل در مواجهه با اون پیدا میشه نه در فرار از اون.

در مورد افراد و کسایی هم که باهاشون آشنا شدم ترجیح میدم چیزی ننویسم و باز به حواشی حاشیه‌ها بپردازم.

وقت ناهاره و باز مطمئن نیستم گوشت و مرغ غذاها حلال هستن یا نه، ناچاریم چند روز به گیاهخواری بگذرونیم. غذای گیاهی بیشتر شبیه غذاهای تایلندی یا کره‌ای با یه عالمه ادویه کاری بود و برنج هم به صورت نرم و سرد. اما طعم جالبی داشت و من واقعاً غذا رو دوست داشتم.

البته تقریباً ۹۹٫۹% از شرکت‌کننده‌ها ظاهراً از غذا ناراضی بودن ولی من عموماً سعی می‌کنم با شرایط کنار بیام، کمی غذا خوردم تا سر پا بمونم و به میان‌وعده بعدی با شیرینی‌های به شدت خوشمزه رویداد برسم.

post354-2

از اونجایی‌که مسئولیت اکانت توییتر ibridgesfest از زمان جشنواره کارآفرینی پل با من بود، قرار بر این شد که من تا جایی که می‌تونم در توییتر کنفرانس و سخنرانی‌ها رو پوشش بدم. با تجربه لایوبلاگی که داشتم، تصور می‌کردم این کار ساده باشه، چون همیشه در حین رویدادها با سرعت بسیار زیادی این کار رو انجام می‌دادم. تفاوت اینجا بود که حالا زبان انگلیسی هست و همزمان باید انگلیسی بشنوی و در حینی که داری جمله بعدی رو می‌شنوی، جمله قبلی رو به فارسی ترجمه کنی، تایپ کنی و پست کنی. دو فعالیت تبدیل شده بود به ۴ فعالیت و نمی‌دونم مغز انسان باید چند پردازنده داشته باشه تا بشه زبان غیر زبان مادری رو با همون سرعت مشابه در رویدادهای فارسی زبان لایوبلاگ کرد. واقعاً تجربه هیجان‌انگیزی بود.

یه اتفاق جالب امروز افتاد، یکی از سخنران‌های ایرانی، در یک جمع برگشت گفت: As you know، شیرازیا حال و حوصله ندارن.

دوست دارم همین جا نظرم رو در مورد حرف ایشون بزنم. اولین مورد اینه که ایشون این حرف رو در یک جمعی که افراد غیر ایرانی حضور داشتن زدن و خب تا اونجایی که من می‌دونم اعتماد به یک ملت زمانی شکل می‌گیره که مردم احترام به خود و کشورشون بذارن و اتحاد در اون جامعه احساس بشه. گفتن چنین حرفی، علاوه بر توهین به یک قومیت (شهر) نشون میده ما برای هم‌وطن‌های خودمون احترام قائل نیستیم و در یک عرصه بین‌المللی هم چنین بی‌احترامی رو در ملا عام نشون میدیم.

جدا از اینکه من خودم به عنوان یک شیرازی از حرف ایشون به شدت ناراحت شدم، از تمام کسانی که روزی جایی و در محلی سخنرانی خواهند داشت، خواهش می‌کنم احترام به وطن و هم‌وطن‌تون رو فراموش نکنین.

راستی، داشت یادم می‌رفت که این رو بگم، از اونجایی که یادم رفت شام رویداد رو بخورم نظری در مورد شام ندارم. همینطور اینکه ناچار شدیم کلی محدوده هتل رو بگردیم تا یه رستوران ترک با گوشت حلال پیدا کنیم. غذاش فوق‌العاده خوشمزه بود.

post354-3

جمعه ۱۵ خرداد ۱۳۹۴ – روز دوم کنفرانس iBridges

در لینک http://ibridges.org/main-hall-program-videos/ می‌تونین تمامی سخنرانی‌های سالن اصلی کنفرانس رو ببینین.

حواشی همیشه هست. سعی کنین درگیر حواشی نشین.

پرانتز باز:

(روز دوم من با مازیار آشنا شدم که فضای کار مشابهی با من داشت و حوزه تخصصی یکسانی داشتیم و با ۱۳ سال سابقه، متخصص‌ترین فردی بود که من در زمینه Social Media Marketing تا به حال باهاش آشنا شدم. هم‌صحبتی با مازیار تجربه فوق‌العاده‌ای برای من بود و امیدوارم بتونم خیلی چیزها در زمینه کارم ازش یاد بگیرم.)

پرانتز بسته.
دوست داشتم حتماً این یک نفر رو معرفی کنم.

آخرین برنامه روز دوم Pitch Fest Award Ceremony بود که توی این برنامه ۶ تا استارتاپ برتر رو انتخاب کردن و جایزه این ۶ تیم بازدید از Silicon Valley بود. از اونجایی که در زمان ارائه هیچ‌کدوم از این استارتاپ‌ها نبودم، نمی‌تونم توضیحی در موردشون بدم، امیدوارم در ویدیوهای سایت، ارائه‌های استارتاپ‌ها رو هم اضافه کنن.

post354-4

از غذای امروز چیزی ندارم بگم، چون نفهمیدم چی بود، اول فکر کردم لازانیاست ولی نبود.

شب با جمعی از دوستان به کافه رفتیم. وقتی هر کدوم در مورد بیزنس‌هاشون حرف می‌زدن به این فکر می‌کردم که ما چقدر عقب هستیم چه در تخصص و چه در انسانیت و فروتنی.

کاش بتونم فردی موفق باشم مثل چنین دوستانی.

از تارت خوشمزه‌ای که اونجا خوردم نگم که خب نمی‌تونین امتحانش کنین به دلتون می‌مونه، لازمه البته عکسش رو بذارم.

post354-5

شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۴ – روز سوم کنفرانس iBridges

در لینک http://ibridges.org/main-hall-program-videos/ می‌تونین تمامی سخنرانی‌های سالن اصلی کنفرانس رو ببینین.

روز آخر کنفرانس بود و می‌خواستم نهایت استفاده رو ببرم، سعی کردم در تمامی Session هایی که علاقه داشتم شرکت کنم. البته هر ساعت ۱۵ سشن به صورت موازی برگزار می‌شد که این کار رو واقعاً سخت می‌کرد، ولی وقتی اطلاع دادن که فیلم تمامی جلسات رو در دسترس خواهند گذاشت، با خیال راحت اولویت‌بندی کردیم.

همیشه به اختتامیه که نزدیک میشیم، آدم دچار احساس دلتنگی میشه و دچار حس حسرت که کاش بیشتر استفاده کرده بودم و خب من دچار هر دو حس شدم. خیلی چیزها دوست داشتم از افرادی که اونجا هستن یاد بگیرم و خیلی تجربه‌های جدید که دوست داشتم کسب کنم.

اما زمان در گذر است ….

تجربه جدید امروز این بود: اکانت توییتر iBRIDGES_news رو به من سپردن تا روز آخر رو حسابی توییت کنم. من هم تا جایی که تونستم برای هر دو اکانت توییت پست کردم. واقعاً کار سختی بود دو زبانه توییت کردن. بابت این تجربه واقعاً خوشحالم و ممنونم که مسئولیتی رو بهم سپردن. داشتن مسئولیت همیشه برای من لذت‌بخشه.

آهان، ناهار امروز فوق‌العاده خوشمزه بود، یه لازانیا گیاهی فوق‌العاده عالی که به شدت لذت بردم ازش.

به پایان آمد این دفتر، حکایت همچنان باقی است ….

– – –

پی‌نوشت ۱: این سفرنامه بیشتر به حواشی و تجربیات من به یک سفر خارج از ایران هست و قراره فقط دل‌نوشته باشه، به همین خاطر اصلاً به مسائل تخصصی نپرداختم.

پی‌نوشت ۲: سرعت اینترنت خیلی خوب بود. البته ظاهراً برای ما. دوستانی که از سیلیکون ولی در کنفرانس شرکت کرده بودن، از سرعت اینترنت ناراضی بودن.

اشتراک گذاری: