صلح اول به از جنگ آخر – در باب مهاجرت

Immigration

به تعداد آدم‌های روی زمین، راه و روش هست برای مهاجرت، به تعداد آدم‌های روی زمین هم دلیل وجود داره برای مهاجرت. این نوشته صرفاً برگرفته از تجربیات شخص من، با درس‌های زندگی از گذشته من، عواطف من، روحیات من و هر چیزی وابسته به منه! پس اگر با تجربه و استنباط شخص دیگه‌ای مغایرت داره یا تناقضی داره، دلیل بر بد بودن من یا بد بودن شخص دیگه نیست. هر کسی برداشت و استنباط خودش رو داره از زندگی و هر کسی هدف متفاوتی داره.

من چند وقت پیش، بعد از یه مهاجرت کوتاه از شیراز به تهران، این مجموعه نوشته “مهاجرت کهکشانی” رو از تجربیات خودم شروع کردم:

قصه رو از اون‌جایی شروع کردم که گذشتن از ساحل امن و زدن به دل دریا و اقیانوس مواج با هر فاصله‌ای “مهاجرت کهکشانی” به حساب میاد. این دیدگاه منه. این تصمیم برای خروج از ساحل امن، عواقبی داره که شاید بد نباشه پیش از قدم گذاشتن در این مسیر بهش فکر کنیم.

این‌ها تجربه منه، به عنوان یک دختر مجرد، در جامعه ایرانی، که جدا شدن دختر از خانواده خلاف عرفه و جامعه هنوز آنچنان که باید و شاید به پذیرش این مسئله نرسیده. شاید یکی از دلایلی که باعث شد من به مهاجرت دورتری فکر کنم، همین عرف و تضادهایی که با یک دختر مجرد و مستقل مقابله می‌کرد بود. گاهی آدم از اثبات کردن خودش خسته می‌شه و ترجیح می‌ده تو فضایی زندگی کنه که نگاه سنگین آدم‌ها و قضاوت‌هاشون بهش آسیب نزنه.

بالاتر هم گفتم، به تعداد همه آدم‌های روی زمین دلیل وجود داره برای مهاجرت، اینکه اول قصه من کجا بود و قصه مهاجرت من چیه و چی شد که تصمیم گرفتم مهاجرت کنم و از ساحل امن به دریای مواج و بعد از اون به اقیانوس پا بذارم، با دلیل دیگری فرق داره. برای همه همین‌طوره. به نظر من فقط یک نقطه اشتراک وجود داره، دلیل و هدف از مهاجرت باید اون‌قدر محکم و مستدل و دنباله‌دار باشه که زمان سختی و تنهایی، اون دلیل و هدف، روشن‌تر از همیشه، پا به پای آدم باشه.

دلایل زیادی برای مهاجرت من وجود داره، یکی از اون دلیل‌ها حفظ حریم شخصی بود که تو ایران کاملاً انکار شده است. پس اگر از دلایل و اهداف شخصی‌ام برای مهاجرت نمی‌گم علتش همینه.

قبل از هر چیز باید راه و روش صحیح و مناسب برای مهاجرت رو پیدا کنیم، مثلاً یکی به دنبال تحصیله، یکی به دنبال کار و یکی دنبال ازدواج و امثالهم. اینکه از کجا شروع کنیم خیلی مهمه. توی این مورد من در مورد ویزای کاری و ویزای جستجوی کار و کشور آلمان اطلاعات دارم. پس هر سوالی دارید می‌تونین بپرسید.

مهم‌ترین نکته اینجا مطالعه است، سعی کنید سایت‌های مرتبط با دولت کشور انتخابی در مورد مهاجرت کاری رو بخونید، بهترین اطلاعات و موثق‌ترین اطلاعات رو از همون کشور می‌تونید بدست بیارید. بهترین جواب‌ها در گوگل پیدا می‌شن. گروه‌های تلگرامی زیادی هم هستن، اما با توجه به اینکه هر کسی تجربه شخصی خودش رو می‌نویسه، پس در نهایت موثق‌ترین منبع سایت دولت کشور مربوطه، سایت سفارت کشور مربوطه در ایرانه. (در مورد دانشجویی واقعاً هیچ اطلاعاتی ندارم)

سبک زندگی بعد از مهاجرت، خیلی فرق داره با زندگی در ساحل امن. مسئولیت‌پذیری یکی از مهم‌ترین خصوصیت‌هایی هست که لازمه داشته باشیم یا بدست بیاریم.

بالاتر هم گفتم، اطلاعات من در مورد مهاجرت، محدود می‌شه به مهاجرت کاری آلمان، پس اگر سوالی دارید بپرسید.

مهاجرت داخلی (شهر به شهر) خیلی متفاوته نسبت به مهاجرت خارجی. اما تجربه مهاجرت داخلی به من کمک کرد یه سری پیش‌نیازها رو بدست بیارم.

و حالا تمام عزمم رو جزم کردم که هر آنچه از مهاجرت می‌دونم و تجربه کردم رو شفاف بنویسم. همه چیز فقط تا لحظه پرواز با بلیط یک طرفه نیست. ۹۹% قصه مهاجرت از لحظه مهر ورود زدن به کشور مقصد شروع می‌شه.

خلاصه مطلب:

دانسته‌ها و تجربیات من در راستای مهاجرت کاری به کشور آلمانه. تجربه زندگی فعلی هم زندگی در برلینه. پس اگر مغایرتی بین حرف‌های من و دیگری دیدین، دلیل به اشتباه من یا شخص دیگه نیست. هر کسی بر اساس معیارها و اهداف و شرایط زندگی خودش، تجربه‌هاش رو بیان می‌کنه.

– – –

پی‌نوشت ۱: من عبارت “ساحل امن” رو خیلی زیاد استفاده می‌کنم، این تعبیر برای من خانه مادر و پدر (پدر و مادر) محسوب می‌شه.

پی‌نوشت ۲: من از مهاجرتم راضی‌ام، خیلی هم بیشتر از چیزی که انتظار داشتم راضی‌ام. شاید چون قدم‌ها و پله‌ها رو درست چیدم و قدم قدم جلو اومدم.

اشتراک گذاری: