دنیای مجازی
این روزا بیشتر وقتم رو در دنیای مجازی میگذرونم. نه تنها در شبکههای اجتماعی که بیشتر مردم با اونها آشنا هستند، بلکه سایتهای دیگهای هم هست که برای پروژهها و مسائل کاری در اونها با همکاران مطالب رو به اشتراک میذاریم و پروژهها رو از طریق دنیای مجازی پیگیری میکنیم.
دنیاهامون جدید شدن، رنگ و بوی جدیدی گرفتن، زندگی بر بستر تکنولوژی آسایش بیشتری ایجاد کرده، بدون اتلاف وقت و بدون توجه به مسافت میتونیم کارهامون رو انجام بدیم. پروژههای مختلف رو از شهرهای مختلف پیگیری کنیم. دیگه در قید و بند زمان و مکان نیستیم و خیلی راحت تمام فعالیتهامون رو بر بستر تکنولوژی انجام میدیم.
این طریقه جدید زندگی علاوه بر مزایایی که داره، یه سری پیامد منفی و مضرات هم داره که تو زندگی شخصی خودم اونها رو بیان میکنم:
مورد اول: ضعف جسمانی: من تقریباً تمام ساعتهای روز رو پشت کامپیوتر هستم و رفت و آمدم هم با اتومبیل شخصی هست. روز گذشته بعد از امتحان مسیری رو پیاده اومدم و این باعث شد چندین ساعت طولانی درد پا اذیتم کنه. مسیر طولانی بود اما در گذشته این مسیر رو در مدت زمان کوتاه و بدون خستگی طی میکردم. اینکه من بیشتر وقتم رو نشستم و ورزش یا حتی پیادهروی نمیکنم باعث شده دچار ضعف جسمانی خیلی زیادی بشم و کمی پیاده روی اینطوری من رو از پا بندازه.
مورد دوم: مشکلات گفتاری: ما بیشتر وقتمون رو در حال نوشتن هستیم، تایپ کردن و بیان تمام خواستههامون در قالب نوشتار، بعضی وقتا برای من پیش اومده که در تعامل حضوری دچار مشکل شدم، برخی کلمات رو اشتباه بیان میکنم و برقراری ارتباط حضوری برام سخت شده.
مورد سوم: تمرکز: زمانی که تمامی فعالیتها رو از پای کامپیوتر پیگیری میکنید این قابلیت رو دارید که چندین کار رو پیگیری کنید، شاید پیش خودمون فکر کنیم که خب multi – process بودن خیلی هم خوبه، اما این اتفاق باعث شده تمرکز کامل روی یک موضوع رو از دست بدم و بازدهی فعالیتهام به شدت کاهش پیدا کرده، وقتی هم بخوام بازدهی فعالیتهام به حد مناسب برسه در واقع باید از زمان استراحت خودم بزنم تا همه کارها به حالت نرمال برگرده.
مورد چهارم: شکاف روابط: با توجه به دور ماندن نسل قبل از تکنولوژیهای جدید، یه شکاف بین افراد ایجاد شده، البته این نظر شخصی من هست که با افرادی که عضوی از شبکههای اجتماعی نیستن یا سرگرمیهای مشابه من ندارن، به سختی میتونم ارتباط برقرار کنم.
….
بقیه موارد به ذهنم نمیاد، شاید بعداً تکمیل شد.
– – –
پینوشت: وقتی برای عکس پست عبارت Virtual World رو سرچ کردم، تمامی تصاویری که پیدا کردم مربوط بود به بازیهایی که روی تبلتها نصب میشن و در اونها ما یه دنیای مجازی میسازیم. خونه، شهر و … رو میسازیم و با دوستانمون در شهر مجازی که ساختن به صورت مجازی ارتباط داریم. وقتی ما زمان داریم برای بازی کردن و ساختن دنیای مجازی، چرا این زمان رو به روابط حضوری اختصاص ندیم؟
به نکات جالبی اشاره کردی
چیزی که مشکل من هم هست
استیو جابز میگفت : ” مامعتقدیم تلویزیون مغز رو خاموش میکنه ولی کامپیوترها اگر درست استفاده بشه اینطور نیستند”
سلولهای مغزی در صورت عدم فعالیت میمیرند
در صورت فعالیت بیش از حد فرسوده میشن
باید در زندگی تعادل داشت
مشکل اینجاست که زندگی در 24 ساعت باید به چهار بخش تقسیم بشه :
1- معیشت
2- معاشرت با افرادی که به تعالی ما کمک میکنند
3- عبادت
4- تفریح
ولی ما در جامعه ای بزرگ شدیم که نظم جایگاه چندانی نداره زمان همه این ها قاطی شده و همهشون هم مجازی شدن
اگر فیلم افسانه 1900 رو دیده باشی درک میکنی که در چه جامعه ای زندگی میکنیم
شاید علتش این باشه که ما انسان ها موجوداتی اجتماعی هستیم و میخوایم دیده بشیم لایک بخوریم، ریتوئیت بشیم و یا چیزهای دیگه
کاش میدونستیم لایک خوردن چه هزینه ای داره
کاش میتونستیم خودمون و هزینه هائی که میپردازیم رو ارزیابی کنیم
کاش میفهمیدیم که برده خودخواسته تکنولوژی شدیم
دنیای مجازی مثل پول میمونه
میتونه ابزار باشه یا میتونه هدف باشه
اگر هدف باشه ناخودآگاه به سمتش کشیده میشی و عملا به دنیای مجازی کوچ میکنی چون هدفه
ولی اگر ابزار باشه اونوقت تو تکنولوژی رو مطابق خواست خودت به کار میگیری
مدل اول کسانی هستند که با دنیای حقیقی مشکل دارن و به دنیای مجازی پناهنده میشن ( خواه واقعا مشکل داشته باشن خواه توهم مشکل داشته باشن)
مدل دوم کسانی هستند که خود تکنولوژی براشون مهم نیست. دنبال قابلیت هاش هستند.
این ها بجای اینکه زندگیشون رو به قالب دنیای مجازی بریزن، دنیای مجازی رو وارد قالب زندگیشون میکنن.
فقط خدا کنه کسی فراموش نکنن که عمر بشر واقعا کوتاهه
و اینکه بشر هرچی بیشتر پیشرفت میکنه بیشتر به اشتباهات خودش پی میبره و افسوس میخوره
موق باشی