بهار نبودن‌ها

Spring

مطابق رسم و سنت همیشگی، روز اول عید به دیدن کسایی میرن که عضوی از خانواده‌شون در سال گذشته از دنیا رفته. این رسم شاید برای باقی‌ماندگان متوفی خوشایند و مایه تسلی خاطر باشه، اما من نظر متفاوتی دارم.

با نشستن پیششون و یادآوری خاطرات روزایی که عزیزشون زنده بود، به نظرم باعث میشیم غم تکرار بشه و تکدر خاطر ایجاد بشه. اینجور وقتا باید از این افراد بخوایم از جو خونه و اون لحظه‌های غم خارج شن، وارد طبیعت شن و با دیدن جوانه‌ها و شکوفه‌ها روح تازه‌ای بگیرن و یادشون بمونه زندگی هنوز ادامه داره.

علاوه بر اینکه مرور خاطرات باعث میشه سال با غم شروع بشه، فضای خونه‌شون هم یه جو سنگین و غمزده‌ای داره که من به شخصه به حدی غصه دنیا می‌ریزه تو دلم انگار هیچ‌وقت شاد نبودم.

یادم میاد بهار 86 که چند روزی از فوت یکی از بستگان نزدیک گذشته بود، اینقدر غم و تلخی داشتیم که این وضعیت تا 3 سال ادامه داشت، کاش هیچ‌وقت غم تو خونه و دل کسی راه پیدا نکنه.

– – –

پی‌نوشت: مرگ حقه، همه‌مون یه روز می‌میریم.

اشتراک گذاری: