این پست عنوان ندارد

Girl Sunset

این پست چهارصدم وبلاگمه، البته سومین وبلاگ. و وبلاگی که تصمیم دارم بمونه تا ابد، یادگار از من. دوست داشتم این پست خیلی خاص باشه، موضوع مهمی برای گفتن داشته باشه. اما ….

فقط و فقط یه آهنگ همه چیز رو تغییر داد. قرار نیست همه چیز فوق‌العاده و به قولی خارجی‌ها Perfect باشه، زندگی بی نقص نیست. پس من چرا دنبال یه پست ایده‌آل برای یه عدد رند مثل ۴۰۰ هستم؟ خیلی وقت‌ها، پست‌های قدیمی که در لحظه نوشتن‌شون فکر می‌کردم فوق‌العاده هستن، با تغییر نظر و عقیده‌ام دیگه چنین حسی بهشون ندارم. فقط احساس افتخار از بزرگ‌تر شدن و بلوغ فکری خودم جایگزین حس نوشته فوق‌العاده می‌شه.

باشد که برسم به پست ۴۰۰۰ ام.

این وبلاگ برای من همینه، رشد و بلوغ فکری خودم رو خط می‌زنم انگار. مثل خط زدن برای قد کشیدن بچه‌ها که روی ستون کنار در اتاق‌شون به یادگار می‌مونه.

زندگی مثل کوهنوردیه، قبلاً هم در این مورد پست نوشته بودم، انگار توی وجودم کوهنوردی تاثیر زیادی داشته همیشه. هر چی فکر می‌کنم بیشتر تجربه‌ام از طبیعت هم کوهنوردی داشته!

 کوهنوردی              از سری قصه‌های کوهنوردی

گاهی، در حین بالا رفتن، آدم برمی‌گرده و به راه پیموده شده نگاه می‌کنه! گاهی باورت نمیشه این همه راه اومدی، جایی که وقتی از پایین کوه بهش نگاه می‌کردی، هیچ‌وقت فکر نمی‌کردی بهش برسی.

از دامنه‌ای هم که الآن هستی، به قله که نگاه می‌کنی، یه ترس ناخودآگاه میاد سراغت، می‌ترسی بهش نرسی، پس وقتشه، نگاه کن به مسیر پیموده شده، یادت بیاد چه مسیری رو با چه سختی طی کردی به اینجا برسی، بقیه راه هم همینطوره، تلاش می‌کنی و به قله می‌رسی.

فقط تو این قصه، تو قصه زندگی همه ما، یه مقدار ابر دور قله رو گرفته، هر چی نزدیک‌تر می‌شیم واضح‌تر می‌شه. همه ما تصوری از قله داریم، برنامه‌ای که قله باید این شکلی باشه. همون هدف. در اکثر مواقع دقیقاً همونه! دقیق دقیق، طبق چیزی که فکر می‌کردیم.

یه وقتایی هم قله‌ای در کار نیست و زندگی همین مسیری هست که داریم طی می‌کنیم.

– – –

پی‌نوشت ۱: می‌دونم عکس پست با متن پست در تضاد و تناقض و تعارضه، به بزرگی خودتون ببخشید. حس عکس بیشتر به حال فعلی شبیه بود. همیشه ذل و ذهن آدم در یک راستا نیستن. دل عکس رو انتخاب می‌کنه و ذهن متن رو!

پی‌نوشت ۲: شاید بد نباشه بشنوید اون آهنگ رو – Spoiler Alert – آهنگ هیچ ربطی به کوهنوردی نداره!

آهنگ تیتراژ سریال ممنوعه – فصل دوم – رضا بهرام – مو به مو

پی‌نوشت ۳: می‌خوام مشق شب بدم به خودم! هر روز، یک پست! بنویس! “نوشتن” بر هر درد بی‌درمان دواست! نوشتن باعث می‌شه بیشتر مطالعه کنم و بیشتر تحقیق کنم. پس می‌نویسم، بیشتر از قبل و با تعهد بیشتر

پی‌نوشت ۴: قله کجاست؟

اشتراک گذاری: