سلام
(عجیب عادت کردم به این سلامهای اول پستها)
خیلی خیلی قدیما، ۷ سال پیش، یه پست گذاشته بودم که فقط یک عکس بود که مفهوم ترس رو به خوبی نشون میداد. حتی قبلتر از اون از یکی از ترسهای زندگیم و علتش نوشته بودم.
البته اینا شاید مرتبط با پست امروز باشه، شاید هم نباشه.
ترس، ترس، ترس
این موجود عجیب و ناشناخته! شاید هم شناخته! نوشتن این پست باعث شد که برم و در مورد ترس بخونم. اولین منبع همیشه ویکیپدیاست (در دسترسترین البته) و بله، من هنوز اکثر جستجوهام به فارسیه. زبان مادریه به هر حال.
ترس معمولاً با درد ارتباط دارد. مثلاً کسی از ارتفاع میترسد، چه، اگر از ارتفاعی بیفتد آسیب جدی خواهد دید یا حتی خواهد مرد.
این جمله، علت ترس من از پل عابر پیاده رو نشون میده!
ترس از سازوکارهای بقا است و معمولاً در پاسخ به یک محرک منفی خاص روی میدهد.
البته، ترس با فوبیا (هراس) فرق داره. مثلاً من از عنکبوت میترسم. ولی نبست به رعد و برق یه فوبیا وجود داره. مثلاً کسی که از ارتفاع میترسه، سوار هواپیما میشه (به سختی)، اما کسی که فوبیا داره، سوار هواپیما نمیشه!
بگذریم، عنوان پست چیز دیگری است و این نوشته در دسته دلنوشتهها قرار داره و نه مطالب عمومی!
ترسهای من چند مدلن
یه سری ترس وجود دارن که آدم با آغوش باز به سمتشون حرکت میکنه و باهاشون مقابله میکنه، مثل ترس من از تنها زندگی کردن!
یه سری ترس وجود دارن که آدم باهاشون کنار میاد، مثل ترس از عنکبوت [ایموجی جویدن ناخنها]
یه سری ترس وجود دارن که آدم سمتشون هم نمیره، مثل ترس من از هر آنچه به سیاست مربوط باشه! کلاً دور میمونم از هر آنچه مرتبط با سیاست باشه.
یه سری ترسهای دیگه هم وجود داره که طبق شرایط زندگی اتفاف میفتن و معمولاً چارهای جز کنار اومدن باهاشون نداریم. مثلاً ترس از اینکه فرصت نشه دیگه آدم عزیزانش رو ببینه، بالاخره مرگ واسه همه است.
به نظر خودم، یه سری ترسهای مسخره هم وجود دارن که زاده تخیلن! مثلاً ترس از اینکه یهو یه ماشین چپ کنه و بیفته تو پیادهرو و من رو له کنه.
البته دو روز پیش که در اثر طوفان شدید، یه تابلو از یه ساختمون محکم خورد بهم، وجود چنین ترسی رو ملموستر میکنه، به هر صورت حادثه خبر نمیکنه!
ترس موجود عجیبیه، مثلاً من به شدت از رعد و برق میترسم، که باز هم زاده تخیل احمقانه منه، اینکه یهو برق بزنه مغز یکیو جلو چشمم متلاشی کنه! اما این ترس، باعث نمیشه از بارون لذت نبرم که!
یا مثلاً ترس من از تنها زندگی کردن، باعث نشد که رو پای خودم نایستم، مهاجرت نکنم و مستقل نباشم! من با ترسم رو به رو شدم و باهاش جنگیدم. البته هر روز هم دارم میجنگم، چون بزرگترین ترس من تو زندگی، همین تنهاییه!
– – –
پینوشت: بگذریم از ترس، حسن ختام این نوشته آهنگ یاس کبود – آریان با طعم نوستالژی!
کارگردان: رقیه توکلی – محصول سال ۱۳۹۵
بازیگران: هانیه توسلی، نازنین بیاتی، هومن سیدی، مریم بوبانی
هر فیلمی اگه حتی یه حرف کوچیک هم برای گفتن داشته باشه، ارزش دیدن داره. مثل فیلم مادری. این پست فقط معرفی فیلمه و ترجیح میدم بیش از این چیزی ننویسم.
بالاخره تماشای فیلم تفریحه، آدم نباید حتماً دنبال درس زندگی هم باشه موقع فیلم دیدن. اما گاهی یه چیزایی رو هم میشه از همین اوقات فراغت یاد گرفت.
سلام
این یه پست آزمایشیه، که اگر به نظرتون جالب باشه، هر هفته یک پست آموزش آشپزی برای غذاهای ساده مناسب برای زندگیهای شلوغ امروزی (زندگی کارمندی و زندگیهای مستقل و مجردی) بذارم.
غذاها معمولاً اسم ندارن، یا از تغییر دادن غذاهای موجود ساخته شدن. مثلاً غذایی که امروز میخوام در موردش بنویسم، با دخل و تصرف در غذای گیلانی واویشکا تهیه شده.
اسم خلاقانه پیشنهاد بدین، من که اسمش رو گذاشتم خوراک گوشت
مواد لازم:
گوشت خرد شده (نگینی)
سیبزمینی خرد شده (نگینی)
گوجهفرنگی خرد شده (نگینی)
قارچ خرد شده (نگینی)
پیاز خرد شده (هر جوری دوست دارین، من معمولاً رنده میکنم)
ادویه (هر چی دوست دارین، من معمولاً نمک، فلفل قرمز، فلفل سیاه و پودر سیر استفاده میکنم)
سایر موارد ممکن: فلفل دلمه، نخود فرنگی، ذرت، هویج، کدو، بادمجون و هر چی دوست دارین.
طرز تهیه:
سیب زمینی نگینی رو تفت دادم تا بپزه. بعدش پیاز رو تفت دادم تا کمی طلایی بشه، گوشت خرد شده رو اضافه کردم تا بپزه، ادویه رو اضافه کردم و بعدش، قارچ، سیبزمینی خرد شده سرخشده و گوجهفرنگی خرد شده رو اضافه کردم تا ترکیب بشن و حسابی خوشمزه بشن.
به همین سادگی توی ۳۰ دقیقه میتونین یه غذای خونگی و سالم و خوشمزه داشته باشین.
سلام
خودم هم ۱ دقیقهای به عنوان این پست خندیدم، ولی درست فهمیدین، امروز، ۱۸ ژوئن روز جهانی سوشیه! روز جهانی کلپچ نداریم چرا؟
بله، سوشی، همون که اسمش رو میشنوین یاد ماهی خام میفتین!
من تجربه چندانی در خوردن سوشی ندارم، هر دو باری که سوشی رو تست کردم از رستوران نبوده، بستهبندی آماده از فروشگاه یا سوشیبار بوده.
با اینکه اصلاً خوشم نیومده، ولی واقعاً دلم میخواد تو یه رستوران خیلی خوب تستش کنم تا بفهمم این سوشی چیه که همه عالم دیوانه اوست!
شاید براتون جالب باشه که بدونین، سوشی یه روش نگهداری ماهی بوده، بعد دیدن چه باحال خوشمزه هم میشه، دیگه وارد سفره غذایی میشه! در حدی که پرچمدار سفره ژاپنی میشه (عنوان یه پست بود فقط، تحقیق نکردم ببینم درسته یا نه) و جام جهانی سوشی هم برگزار میشه!