یه سری اتفاقات ناخواسته، شاید هم خواسته تو زندگی آدم میفته که باعث میشه آدم یه سری تصمیماتی بگیره که شاید یه جایی از اون تصمیمها پشیمون بشه، شاید هم نشه.
یه سری اتفاقات تو مسیر زندگی باعث میشن آدم از حریم امن خونه و خانواده بزنه بیرون و به مهاجرت فکر کنه و حتی مهاجرت کنه، از مهاجرت چند صد کیلومتری در یک کشور گرفته تا مهاجرت به یه گوشه دیگه دنیا.
یه سری اتفاقات میفته که آدم از حریم امن یه شغل استخدام دائمی و امنیت شغلی بزنه بیرون و از حقوق ثابت و مکفی بزنه و حتی چندین ماه هم دنبال کار بگرده و پساندازش رو خرج کنه فقط واسه اینکه روحش در آرامش باشه.
یه سری اتفاقات میفته که آدم از خیلی لحظات خوب میگذره و خودش رو به سمت سختی کشیدن سوق میده تا احساس کنه آدم مفیدی تو جامعه است.
یه سری اتفافات میفته که خیلی از اتفاقات دیگه نیفته.
این اتفاقات باعث میشن آدم بزرگ بشه، صبور بشه، به بلوغ فکری برسه و خیلی مزیتهای دیگه.
این اتفاقات باعث میشن ….
– – –
پینوشت ۱: فدا کردن درد دارد، غصه دارد، اندوه دارد. این اتفاقات آغاز فدا کردن لحظات خوب کنار خانواده بودن، فدا کردن لحظههای آسایش، فدا کردن امنیت و فدا کردن خیلی موارد دیگه هستن.
پینوشت ۲: صبوری خیلی سخت بدست میاد، بعد از اولین لحظهای که دچار احساس پشیمونی شدی، تصمیم نگیر. صبر کن و صبر کن و صبر کن. تلاش کن تا بتونی صبوری رو یاد بگیری.
پینوشت ۳: پلهای پشت سرت رو خراب نکن، همیشه تصمیمات آدم و فدا کردنها درست نیستن. راهی و جایی برای برگشت بذار.
پینوشت ۴: موقع تصمیمگیری، شاید رضایت از خود و رضایت از زندگی اولویت اول رو داشته باشه. شاید هم امنیت خاطر و امنیت روحی. شاید هم آرامش خاطر. ببین اولویتت تو زندگی چیه بعد تصمیم بگیر.