یه چیزی که خیلی زیاد توی ایران یا حداقل شیراز (شهری که من بزرگ شدم) وجود داره، اینکه آدما خیلی راحت از مسائل میگذرن، مثلاً یه چیزی حقشون هست و حقشون یه جایی و به نوعی پایمال شده، خیلی راحت میگن بابا صلوات بفرست، طوری نیست و از این نمونه صحبتها
حالا این مسئله که به شدت من تو ژنتیک همهمون دیدم و از وقتی اومدم تهران، متوجه شدم که نه بابا، از این خبرا هم نیست، ما تو زندگیمون حقهایی داریم که باید با جنگیدن خودمون بگیریم. در واقع مجبوریم بجنگیم!
مثال کمی با ربط و بخشی بی ربط: تو شرایطی که سودهای بانکی کم شده، خدا خواسته برای مالکها، چطوری؟ اینطوری که خدا نکنه سررسید اجاره باشه، به بهونه گرونی تخممرغ و دلیلهای همینقدر مسخره، خیلی راحت یه عدد خیلی بالا به اجاره اضافه میکنن، انگار فقط گرونی واسه اوناست و قدرت دستشونه. مستاجر هم این وسط فقط میتونه بگه باشه چشم، چون اینقدر سخته پیدا کردن خونه جدید و هزینه و وقت اثاث کشی و اسباب کشی زیاده، که ترجیح میده مستاجر هر چی لازمه به صابخونه فعلی پول بیشتر بده و همونجا بمونه. حالا تو این مرحله، اگر شما از قوانین ملک اطلاع داشته باشین، قطعاً کلاه سرتون نمیره و میدونین حداکثر عددی که مالک میتونه اضافه کنه چقدره، که متاسفانه اکثر ما نمیدونیم.
مثال بعدی، در مورد پست ایرانایر هست که چند روز پیش نوشتم. وقتی ما از قوانین و منشور حقوق مسافر اطلاعی نداریم، سازمانها و ایرلاینها به راحتی میتونن حق رو نا حق کنن، پول اضافه بگیرن و موارد مشابه! متاسفانه شرایط هم به این صورت داره پیش میره که تا شکایت نکنیم، جواب نمیدن و حتی در نهایت با ذکر مهرم حلال جونم آزاد بیخیال میشیم! چرا؟ چون متاسفانه از قوانین و حقوق مون اطلاع نداریم.
قطعاً شما هم با مثالهایی از این قبیل برخورد داشتین که به علت عدم آگاهی یا آگاهی کم یا حتی اطلاعات اشتباه، جایی ضرر کردین، اما در نهایت گفتین همین هم که درست شد کافیه و طوری نیست! که همین طوری نیست ها به مرور روی هم جمع میشن و به سازمانها اجازه میدن که حق ما رو بخورن و یه آب هم روش!
پس یاد بگیریم، وقتی در مقابل مسئلهای سکوت میکنیم یا میگیم طوری نیست، نتیجهاش میشه حقهای پایمال شده! نتیجهاش میشه سنگ رو سنگ بند نشدن و تمام عواقبی که خیلی راحت این روزها با چشم غیر مسلح قابل دیدنه!
– – –
پینوشت ۱: نتیجه با شما
پینوشت ۲: خوشحال میشم تجربه مشابهی اگر دارید با من به اشتراک بذارین.