سلام
انتخاب موضوع امروز اصلاً سخت نبود، یهویی، خیلی هم یهویی، موقع غذا خوردن یه ایده به ذهنم رسید. چی شد که اصلاً ایده به ذهنم رسید؟ غذام پر بود از فلفل دلمه، جوونتر و بچه سال که بودم از فلفل دلمه بدم میومد، اما الآن حتی خودم برای آشپزی و غذاهای مختلف فلفل دلمه میخرم!
این یعنی تغییر ذائقه یا سلیقه یا هر آنچه نامش است یا نامش میگذارید!
یه سری از تغییرها به مرور ایجاد میشن و ما شاید دقت و توجه کافی بهشون نداریم. مثل تغییر ظاهرمون و بزرگ شدن!
خیلی پیشتر یه جمله از یک فیلم باعث شده بود در مورد مقاومت در برابر تغییر بنویسم. این مقاومت فقط در برابر تغییراتیه که ما بهش آگاهیم و ناخودآگاه باهاش میجنگیم، در صورتی که تغییر همیشه هست، همیشه تو هر لحظهمون حضور داره.
تغییر شرایط محیطی (آب و هوا و غیره)، تغییر در ظاهر و چهرهمون، تغییر در عادات و ذائقه غذایی، تغییر در رنگ مورد علاقه و حتی تغییر در رفتار، آداب و منش!
تغییر چیزی نیست که یهو و با یه زنگ ساعت و بمب تحویل سال اتفاق بیفته، یه فراینده که به مرور اتفاق میفته. مثل تغییر فصل، بهار به تابستان، تابستان به پاییز و پاییز به زمستان. حتی در آخر، تغییر از زمستان مرده به بهار زنده!
تو قسمت آخر سریال بیگ بنگ تئوری، یه جمله گفت، تنها چیزی که تغییر نمیکنه، تغییره! (جمله دقیق یادم نیست، همین بود تقریباً، اگه غیر از این بود، ممنون میشم اصلاحش کنین)
تغییر جز جدایی ناپذیر زندگیمونه! همیشه هست، هر چقدر هم مقاومت کنیم، هر چقدر هم بخوایم همه چیز همونطوری که هست بمونه! اما جنگی بیسرانجامه!
با بزرگ شدن مبارزه کنیم، سن بالاخره بالا میره، ظاهرمون تغییر میکنه، پس جنگ بیسرانجامه! با پیر شدن مبارزه کنیم، با پیر شدن و مریض شدن عزیزانمون مبارزه کنیم، با رفتن و مرگ عزیزانمون مبارزه کنیم!
اتفاق خوب اونجاست که در مورد مسائل شخصی و شخصیت خودمون، رو به پیشرفت تغییر کنیم. تو کار و زندگی حرفهای در مسیر پیشرفت تغییر کنیم و در زندگی هم همچنین. تغییر در جهت رشد باشه.