سلام
خیلی وقت پیش، با یه اندیشهای که دیگه به اون سفت و محکمی نیست، متنی در مورد خودکشی vs خودخواهی نوشتم. امروز، ۱۰ سپتامبر، روز جهانی پیشگیری از خودکشی نامگذاری شده.
دفعه پیش که پست خودکشی vs خودخواهی رو نوشتم، به تازگی سریال ۱۳ Reasons Why رو دیده بودم و الآن هم که دارم این پست رو مینویسم، در حال تماشای فصل سوم این سریال هستم! چه اتفاق عجیبی!
تو چند ماه گذشته، خبر خودکشی چند نفر رو خوندم. مرگ خود اون شخص یک درد و خوندن و دیدن غصه اطرافیانش هزار تا درد بود. خیلی وحشتناکه! اینکه کسی که دوسش داری، یهو بمیره! و این یهو مردن رو خودش رقم بزنه.
خودت رو مقصر میدونی که چرا نفهمیدم مشکل داره، چرا نفهمیدم به آخر خط رسیده! چرا نفهمیدم کم آورده! چرا نبودم جلوش رو بگیرم و هزار چرای دیگه توی مغزت که نمیتونی جوابی براش پیدا کنی.
شب و روز آدم سیاه میشه انگار!
فقط یک ثانیه تصور میکنم چنین تجربهای، قلبم اینقدر مچاله میشه که دلم میخواد بمیرم و چنین اتفاقی رو تو زندگی تجربه نکنم. مرگ عزیز همینطوری هست، اینکه خودت رو برای مرگ عزیزی مقصر بدونی، کابوس زنده است.
شاید بد نباشه امروز، روز جهانی پیشگیری از خودکشی وقت بذاریم، کمی به این موضوع فکر کنیم.
اگر هم ذرهای احساس ناامیدی و خستگی دارین و فکر میکنین ذرهای توی فکرتون به خودکشی فکر میکنین، دنبال کمک باشین. زندگی سخته، خیلی هم سخته، اما مرگ تنها چاره نیست.
یکی از مراکزی که من پیدا کردم که در این زمینه مشاوره رایگان میدن، سازمانی به نام Samaritans هستش که اگر اشتباه نکنم در انگلیس واقع شده. مشاوره حضوری، تلفنی و حتی از طریق ایمیل دارن (البته به زبان انگلیسی).
امیدوارم مرکزی هم در ایران باشه، اگر هست، ممنون میشم معرفی کنید.