سلام
چند وقت پیش، یه توییت نوشتم در این مورد که کسی که تو یه کشور آزاد حجاب داره، بسیار قابل تقدیره. یه آدم با پروفایل فیک شروع کرد جنگیدن با من که از حجاب و اسلام حمایت کردی و مشخصه داری شوآف میکنی و تو نمیدونی پول ما رو میبرن تو کشورای اروپایی تبلیغ مذهبی و اونایی که اونجا اسلام دارن به زور مغزشون رو شستشو دادن و ….
تا میتونست به من حمله کرد و بعدش هم من رو بلاک کرد. اینکه چقدر با هر گونه دین و مذهبی عناد داشت رو کاری ندارم، اما وقتی اطلاعات، دانش و سواد کافی در زمینهای نداریم، شاید بهتر باشه هیچ بحث و صحبتی رو شروع نکنیم.
اول از همه، این پروفایل هیچ شناختی از من نداشت، دوم اینکه حتی من هم نمیدونستم اون دختر محجبهای که دیدم اهل کجاست و چطوری مسلمون شده، سوم اینکه از نظر ایشون “اختیار” در هیچ کدوم از ابعاد زندگی کسی که به دین یا مذهبی اعتقاد داره وجود نداره و همه چیز از سر زور و اجباره! همچنین اینکه کسی که معتقد باشه، از نظر ایشون مورد احترام نیست و من که احترام گذاشتم و از نظرم کار اون شخص قابل تقدیر بود، دشمن مردمم!
قبلاً هم تو یکی از پستها (ریشههای دینی فرهنگی) نوشته بودم، من بر اساس تعریف عرف جامعه ایران مذهبی نیستم. اینکه کدوم یکی از دستورات دین اسلام رو به جا میارم یا نمیارم، یک موضوع کاملاً شخصیه و هیچکسی اجازه نداره از من بپرسه نماز میخونی؟ مسجد میری و غیره.
در مورد خودم این یک جمله رو میتونم با اعتماد به خودم (۹۹٪) بگم که، من برای تمام ادیان احترام قائلم. هر کسی اعتقادی داره و دین و اعتقاد جز حریم شخصی فرده و نه باید ازش سوال پرسید و نه بیاحترامی کرد.
مثال میزنم: در دین هندوئیسم، احترام به موجودات زنده، به خصوص گاو، از اصول دینشون محسوب میشه. وقتی من نوعی برم هند، یا توی جمعی باشم که کسی با این دین حضور داشته باشه، تلاش میکنم به گاو توهین نکنم.
یه مثال بیربط به دین بزنم، وقتی توی جمعی کسی گیاهخواره، دلیلی وجود نداره تلاش کنم توجیهش کنم گیاهخوار نباش.
خب دارم از اصل موضوع پرت میشم.
همونطوری که اون دوستمون در توییتر به من حمله کرد و گفت ایران داره پول تبلیغ اسلام رو میده، مسیحیها هم دینشون رو تبلیغ میکنن. بقیه ادیان دیگه هم دینشون رو تبلیغ میکنن. انگار ماهیت دین این باشه.
خوندن این جمله از ویکیپدیا خارج از لطف نیست:
یش از شش میلیارد نسخه از کتاب انجیل از سال ۱۸۱۵ به فروش رفته که این کتاب را در صدر پرفروشترین کتاب تمامی اعصار قرار دادهاست.
من سواد چندانی در این زمینه ندارم، اما هر زمان به هر دلیلی خواستین در مقابل یک دین قرار بگیرید، و بگید دین دیگری بهتره، اول تو کشوری با اون دین رسمی زندگی کنید، قوانین و مناسبات فرهنگی دینی اش رو یاد بگیرید، بعد شروع کنید به حمله کردن به دیگری.
خیلی دنبال منبع گشتم برای این شنیده:
“در یک زمانی، شروع میکنن به ترجمه انجیل به زبانهای مختلف و به جای اینکه انجیل رو به زبان اولیه گسترش بدن و براش تبلیغ کنن، برای هر کشوری با زبان خودش گسترشش میدن.”
متاسفانه منبعی برای این جمله پیدا نکردم. البته باید اعتراف کنم که خوب نگشتم در مورد تاریخچه تبلیغ دین مسیحیت در کشورهای مختلف.
اما همین رو بدونین که همونقدری که (شنیدهها) برای اسلام تبلیغ میکنن، همونقدر و شاید حتی بیشتر برای سایر ادیان هم تبلیغ میشه. چه بسا من حتی نمیدونم واقعاً چنین هزینههایی اتفاق میفته یا نه.
من تو فرانسه چند تا مسجد رو دیدم که واقعاً چیزی که اونها از دین نشون میدادن کاملاً متفاوت بود که شاید گروه سنی ما یا بعدتر از ما از دین دیدیم.
تمامی مساجد، اتاقی شبیه به مهدکودک داشتن و در زمان نماز، یک نفر از بچهها مراقبت میکنه تا خانوادهشون بتونن در نماز شرکت کنن. کلاسهای عربی برای بچهها برگزار میشه برای خانوادههایی که دوست دارن بچهشون عربی یاد بگیره. مدرسه تابستونی دارن و ….
در همین مورد، یک کلیسا رو اینجا توی برلین دیدم که همینطور بود، اتاق مخصوص بچهها داره، مدرسه تابستونی داره و بچهها رو از همون کوچیکی به دین ترغیب میکنن. یه مقدار سبکشون با اسلام فرق داره، مثلاً انجیل رو با آهنگ (همراه با ساز حتی) میخونن، شعرهای مخصوص بچهها دارن برای آموزههای دینی، خانوادههای مذهبی، هر یکشنبه میرن کلیسا و بچههاشون رو با خودشون میبرن. هر ماه یک یکشنبه رو به تئاتر عروسکی اختصاص میدن برای بچهها (من آلمانی متوجه نمیشم پس نمیدونم تو تئاتر چیا میگن) و ….
اینا مشاهداتی هست که من از این سر دنیا داشتم. مشاهدات منه، تحقیقاتی پشتش نیست و شما اگر تمایل دارین بیشتر بدونین، یک ابزار قوی وجود داره به اسم “گوگل”، ازش استفاده کنین.
در نهایت این همه جنگ و عناد خوب نیست، جنگ از درون خود ما شروع میشه. (مخاطب عامه)