یه وقتایی دلت گرفته، میخوای کاغذ و خودکار رو برداری و بنویسی، غصه هات رو بنویسی، دردهات رو بنویسی، شکست هات رو بنویسی، از هر چیزی که تو دلت هست بنویسی، نوشتن خوبه، دلت میخواد بنویسی
بنویسی تا قلبت سبک شه، بنویسی تا دلت آروم بگیره، بنویسی تا لرزش قلبت، لرزش دستت و لرزش پات کم بشه، بنویسی تا بتونی باز بلند شی و راه بری، بنویسی تا باز بتونی زندگی رو از سر بگیری
بنویسی و هی بنویسی
ولی خب یه مشکل اساسی هست، واسه افرادی که ناخواسته و ناآگاهانه به وسایل الکترونیکی مثل موبایل و کامپیوتر اعتیاد دارن، نوشتن سخت ترین کار ممکنه، یه جورایی لذت رو کاغذ و با دست خودشون نوشتن رو دارن از دست میدن، انگشتاشون ضعیف میشه.
شاید بگن تایپ میکنیم، ولی تایپ کردن اونقدری که باید انگشت ها رو ورزیده نمیکنه، مخصوصاً اینکه با وجود اسمارت فون ها و تبلت ها، تایپ کردن هم از فشار دادن کلید کیبورد به لمس کردن صفحه تقلیل پیدا کرده.
اینجوریه که ماها شدیم یه عده آدم ضعیف که دائم به کامپیوتر و موبایلمون وابسته ایم، ترجیح میدم تایپ کنیم تا بنویسیم.
ترجیح میدیم توییت کنیم تا بنویسیم.
ترجیح میدم تو ۳۱شب بنویسیم تا توی دفتر کاغذی.
ترجیح میدیم وبلاگ داشته باشیم تا یه دفتر شخصی خصوصی.
چطوره یه روز، فقط واسه یه روز دنیای مجازی رو بذاریم کنار، وسایل الکترونیکی رو بذاریم کنار، با خودمون خلوت کنیم و بنویسیم.
هر چیزی واقعی تر باشه تاثیرش بیشتره، دنیای مجازی رو رها کنیم.