سلام
شما رو نمیدونم، اما من اولین باری که سر کلاس زبان نشستم، کلاس پنجم دبستان رو تموم کرده بودم و منتظر دوره جدیدی از زندگی بودم. تابستان بین دبستان و راهنمایی!
زمان ما باید ۶ سال تو نوبت میموندی تا اسمت برای کانون زبان ایران در بیاد، تا بتونی ثبتنام کنی و یه زبان دیگه یاد بگیری. پدر من هم چون خودش زمان نوجوونی خیلی دوست داشته زبان یاد بگیره، از خیلی زودتر من رو برای زبان ثبتنام کرده بودن. فکر میکنم تابستان ۷۷ یا ۷۸ بود، اولین سطح از کلاس زبان.
شاید وقتی آدم کمسن و سالتر باشه، مقوله یادگیری سادهتر باشه، یا شاید هم هر زبانی، راه و سیاق خودش رو داشته باشه.
یادتون میاد خوندن و نوشتن رو کلاس اول ابتدایی چطوری یاد گرفتیم؟ به نظر من یادگیری انگلیسی با کلاسهای کانون زبان ایران که من میرفتم، شبیه یادگیری فارسی بود. با حرف شروع میکردیم، حرفا رو توی کلمه یاد میگرفتیم و الی آخر!
من انگلیسی رو با انگلیسی یاد گرفتم. همیشه یکی از تکلیفهامون این بود که معنی لغتهای درس جدید رو با دیکشنری انگلیسی به انگلیسی در بیاریم و جمله بسازیم.
– – –
خب بگذریم از اینا، میخواستم در مورد یادگیری زبان آلمانی بنویسم.
من موسسه Speak Easy رو انتخاب کردم، چون به قول خارجیا ASAP میخواستم کلاسم شروع بشه. نمیتونستم برای موسسه گوته صبر کنم.
تا امروز، دو ماه کلاس رفتم، کتاب A1.1 رو تموم کردم. توانایی یه مکالمه ساده روزمره رو دارم.
اینا رو گفتم تا بدونین سطح نظراتی که میدم بر اساس توانایی است که در دو ماه کسب کردم. پس نظر جامع و کاملی نمیتونه باشه.
اول از همه اینکه، موسسه، فضا، تعداد همکلاسیها به نظرم خیلی در کیفیت تاثیر داره. توی کلاس ۱۰ نفر بودیم و همه فرصت داشتیم سر کلاس حرف بزنیم و این به نظرم عالی بود.
معلمی که داشتیم خیلی خوب تلاش میکرد تا جای ممکن همه اطلاعات رو به زبان آلمانی بهمون آموزش بده و دیگه در شرایطی که قیافههامون خیلی علامت سوال میشد از انگلیسی کمک میگرفت.
یکی از مطالبی که معلممون (استادمون) بیان کرد و برای من خیلی قابل توجه بود:
آدما به دو صورت زبان یاد میگیرن. بعضیها مثل یه نوزاد و کودک، اینقدر همهچیز رو تکرار میکنن تا یاد بگیرن. بعضیها مثل مهندسها باید تمامی لغتها، اصول، قوانین، دستور زبان رو بدونن تا بتونن حرف بزنن.
دسته دوم نامهنگاریها و نوشتار بسیار قوی دارن و بعد از اینکه به طور کامل روی قوانین و لغات اشراف کافی پیدا کردن، خیلی عالی هم شروع به حرف زدن میکنن.
از نظر معلممون، برای دسته دوم حدود دو سال زمان میبره تا بتونن حرف بزنن، چون نیاز دارن بینقص باشن و همین باعث میشه دیرتر حرف بزنن.
ظاهراً من جز دسته دومم. چون شنیدن و تکرار کردن باعث نمیشه یاد بگیرم، وقتی کلمهها رو میبینم، میخونم، قواعد تلفظش رو میبینم. جایگاه کلمه رو توی جمله میبینم، مونث، مذکر یا خنثی بودنش رو یاد میگیرم و همه قواعد مربوط بهش رو درک میکنم، اون موقع است که دیگه میفهممش و میتونم اون کلمه رو استفاده کنم.
از نظر شنوایی خیلی ضعیفم، تا کلمهای رو روی کاغذ ندیده باشم، تشخیصش نمیدم.
یکی دیگه از چیزایی که معلممون (استادمون) گفت، این بود که، حتی با دستور زبان اشتباه و قواعد اشتباه، با آلمانیها حرف بزنین، اونا متوجه میشن که منظور شما چیه و بهتون جواب میدن. خیلی بهمون اعتماد به نفس داد که نگران اشتباه کردن نباشیم.
یکی دیگه از چیزایی که خیلی برام تو رفتار معلممون قابل توجه بود، این بود که سعی میکرد تلفظهای مختلف کلمهها رو با لهجههای مختلف بهمون بگه.
اینا رو نوشتم تا مقایسه کنم با تجربیات دوستم که در ایران کلاس زبان آلمانی میره. اینکه تجربههای تلخی تو برخوردهای بد با معلمها داشته، روی تلفظ، مسخره شدن به خاطر اشتباه و …
این تفاوتی که یادگیری زبان از یک Native آلمانی که ۵ تا زبان رو تدریس میکنه و اونقدر دیدگاهش بازه که میتونه تشخیص بده هر کسی چطوری میتونه زبان رو یاد بگیره، و چطوری میتونه از یکی مثل من که جلسه اول از شدت استرس چشام پر اشک بود، آدمی رو بسازه که امروز با وجود تمام نابلدیهاش تلاش میکنه تو سطح شهر هر جا شد آلمانی حرف بزنه، با آدما ارتباط برقرار کنه.
قطعاً اینجا هم معلمهای بد ممکنه وجود داشته باشه، همونطور که دوست من هم توی ایران معلمهای خوب داشته. چیزی که خواستم بگم اینه که:
- محیط آموزش خیلی مهمه
- روش آموزش خیلی مهمه
- روش تمرین شخصی هم خیلی خیلی مهمه
برای بخش آخر یا حسن ختام این پست، من تصمیم گرفتم برای تمرین بهتر زبان آلمانی یه کمی روشهایی که برای یادگیری زبان فارسی کلاس اول ابتدایی استفاده میکردم و همینطور روشهای یادگیری زبان انگلیسی رو به کار ببرم.
روشهای مرتبط با کلاس اول ابتدایی:
روزنامه بگیرم و دور کلمههایی که یاد گرفتم رو خط بکشم. مثل کاری که اول دبستان با حروف الفبا انجام میدادیم.
روشهای مرتبط با یادگیری زبان انگلیسی:
اول از همه اینکه، دیکشنری آلمانی به آلمانی بگیرم. دوم اینکه بنویسم. هر چی میتونم با کلمههایی که یاد میگیرم بنویسم. آهنگ آلمانی و پادکست آلمانی گوش دادن هم توی برنامههاست.
در نهایت اینکه تمرین تمرین تمرین!