قبل از عید تو بازی کولهپشتی تجربیات سال ۹۲ رو نوشتم و در آخرش بیان کردم سال ۹۳ رو با سفر حج شروع میکنم و با یه کولهبار خالی میرم تا اونجا توشه راهم در سال ۹۳ رو بدست بیارم.
کولهبار ۹۳ من خالیه، میرم حج پرش میکنم و برمیگردم.
این جمله پست قبلی بود. کوله باری خالی تر از خالی با خودم بردم، تا در سفر عرفانی حج پر کنم و برگردم. اونایی که رفتن میدونن که سفر حج و تجربهاش اونقدری که شخصی و فردی هست قابل قیاس با هیچ چیز دیگه نیست. مثلاً ما از مسواک به عنوان یه شی شخصی یاد میکنیم، یه همچین مثال فیزیکی رو در نظر بگیرید، رابطه مخلوق و خالقش، رابطه اختراع و مخترعش و رابطه انسان و خدا، یک چنین حالتی در جنبه معنوی داره. نه میتونی تجربهات رو با کسی به اشتراک بذاری، نه میتونی حست رو بیان کنی.
شاید مهمترین باری که از اون سفر با خودم آوردم، این بود که از خدا خواستم هیچ وقت دیگه هیچ موضوعی باعث نشه اخم کنم و بتونم مصداق بارز جمله “این نیز بگذرد” رو توی زندگی خودم داشته باشم. از اون روز شاید واقعاً تونستم صبوری رو خیلی بیشتر از قبل تمرین کنم و “صبر” اولین اندوخته کولهپشتی ۹۳ من هست.