سلام
قبلاً نوشتم که دیگه اندوهنامه نمینویسم، اما نتونستم به عهدم پایبند باشم! من همین سکوی نوشتن رو دارم برای تخلیه بار روانی حوادث!
چهارشنبهها دیگه واسه همیشه عجیب میمونن! سختترین روز هفته شدن!
صبح به سختی بیدار شدم و اینقدر کلافه و سردرگم بودم که نمیفهمیدم مشکل چیه! تقویم رو باز کردم روز چهارشنبه، مثل سیلی خورد توی گوشم!
اینقدر که امروز سخت گذشت و نفسم به زور بالا میومد، که واقعاً نمیتونستم بفهمم چه مشکلی دارم!
نمیدونم چند تا چهارشنبه دیگه باید بگذره تا این سیاهی از ذهنم پاک بشه، تا دلم آروم بگیره!
خدا کمک کنه!