انگار همین دیروز بود که نوروز 1392 رو تبریک گفتیم، سال 92 خیلی سریعتر از سریع گذشت. سال 92 با همه خوبیها و بدیهاش گذشت. امیدوارم سال پیشرو، زیبا و قشنگ و دلپذیر باشه.
سالتون پر برکت.
انگار همین دیروز بود که نوروز 1392 رو تبریک گفتیم، سال 92 خیلی سریعتر از سریع گذشت. سال 92 با همه خوبیها و بدیهاش گذشت. امیدوارم سال پیشرو، زیبا و قشنگ و دلپذیر باشه.
سالتون پر برکت.
در طی سالهای زیادی که عضوی از شبکههای اجتماعی هستم، مسائل خیلی زیادی دیدم، مسائلی که برای سایرین ایجاد مزاحمت میکنه. درسته که قانون خاصی بر مطالب موجود در شبکههای اجتماعی وضع نشده، اما به نظر من هیچ قانونی مث انسانیت، شرافت و احترام به حقوق دیگران نمیتونه از آسیب رسوندن و ایجاد مزاحمت برای سایرین جلوگیری کنه. سال 93 در پیش هست. بیاید از ابتدای سال 93، یه سری تصمیمات جدید در استفاده صحیح و بهینه از شبکههای اجتماعی بگیریم.
مورد اول: دوستانمون رو روی هر پست و عکسی تگ نکنیم، برای اینکه پست ما دیده بشه، حتماً لازم نیست کسی رو تگ کنیم.
مورد دوم: فرق بین بیان اعتقادات و آزادی بیان رو با توهین به عقاید دیگران درک کنیم.
مورد سوم: هر شایعه منتشر شده در شبکههای اجتماعی رو باور نکنیم. پایه و اساس بیشتر این شبکهها بر شایعهپراکنی نهادینه شده، پس ما به “یک کلاغ، چهل کلاغ” آنان دامن نزنیم و در باتلاق جاهلیت فرو نریم. کسی که به شبکههای اجتماعی فیلتر شده دسترسی داره، صددرصد به منبع لاینتاهی سرچ گوگل هم دسترسی داره. پس با کمی سرچ و جستجو، از اینکه برچسب حماقت به ما زده بشه جلوگیری کنیم. پرسیدن عیب نیست، ندانستن عیب هست و از همه اینها بدتر، منتشر کردن کذب و دروغ غیرقابل تحمله.
مورد چهارم: وقتی تمامی پستها و عکسها رو به صورت پابلیک در شبکههای اجتماعی منتشر میکنید، انتظار نداشته باشید از هویت و عکسهای خانوادگی شما مراقبت بشه، شما خودتون مسئول حفاظت از اطلاعات خودتون هستین.
در این مورد قابل ذکر هست که طبق طراحی فیسبوک، کاور فوتو، کاملاً پابلیک هست و در هیچ صورتی نمیتونین فقط برای افراد خاصی نمایشش بدین، پس وقتی عکس خانوادگی خودتون رو برای کاورفوتو میذارین خیلی راحت بیماران موجود در این شبکهها رو به حریم خصوصی خودتون راه دادین.
مورد پنجم: هر پست و نوشتهای که در شبکههای اجتماعی میبینیم مربوط به همون فضاست، پس با بازگو کردن روایات و داستانهای موجود در فضای مجازی در زندگی روزانه و زندگی حقیقی، مرزهای موجود رو نشکنیم. فرهنگ دنیای مجازی با دنیای واقعی نسلها فاصله دارن. بذاریم هر چیزی اصالت خودش رو حفظ کنه.
– – –
پینوشت: موارد زیادی هستند که باز هم در موردشون مینویسم، فعلاً همین پنج مورد رو رعایت کنیم، جامعه مجازی بهتری خواهیم داشت. هر چیزی به ذهنتون میرسه رو لطفاً در نظرات بنویسید تا به پست اضافه کنم.
این زندگی و دنیای مجازی، سبک تبریک گفتن ها رو هم تغییر داده. سالهای پیش از هجوم و رسوخ اینترنت تو زندگی روزانه، با وسواس خیلی خاصی برای تمام دوستان و فامیل دور از شهر، کارت پستال میخریدیم، برای دوستان نزدیک هم عیدی میگرفتیم. بعد از اون پای تلفن و احوالپرسی و گرفتن آدرس ازشون، که اگه آدرس سال گذشتهشون تغییر کرده باشه، کارت به دستشون برسه حتماً. این هدیه فیزیکی برای کسایی که ازمون دور بودن یه حس خاص داشت و برای خودمون یه حس خاصتر. لمس فیزیکی محبت، هر چند اندک. اون سالها جمعیت کمتر بود، دایره دوستیها کوچیکتر بود و آدما کمتر دور بودن. برای تمام کسایی که در شهرهای دیگه داخل کشور یا خارج از کشور بودن، کارت پستال میفرستادیم.
کمکم اینترنت و این کبوتر نامهرسان سریع پا به عرصه وجود گذاشتن، زندگیها شلوغتر شد و دلهامون دورتر، دم عید، اگه از خونه تکونی وقت اضافه آوردیم، میشینیم پای سیستم و با یه عکس و ایمیل، اون یه ذره احساس باقی مونده ته دلهامون رو منتقل میکنیم.
امیدوارم حداقل اندک زمانی رو برای انتخاب یه عکس خوب با توجه به روحیه گیرنده اختصاص بدیم و یه ایمیل همگانی رو به تمام دوستان و آشنایان نفرستیم. بذاریم حداقل تو این دنیای مجازی اندکی از حس لمس محبتها باقی بمونه.
– – –
پینوشت: لوگوی صفحه اول گوگل به مناسبت آغاز بهار واقعاً فوقالعاده است. حتماً ببینیدش.
دوست داشتم در مورد موضوعی که خیلی این روزها میبینم یه پست بنویسم، حالا اینکه این موضوع چی هست رو من اسمش رو میذارم پدیده جسوف* یا جو گرفتگی. از روزی که اولین برف شیراز بارید و همهی اینستاگرام فیسبوک پر شد از عکسهای برفی دلم میخواست این پست رو بنویسم که در دو ماهه گذشته به خاطر مشغله زیاد فرصت نشد. از اونجاییکه روز آخر سال هست و باید فعالیتهای سال گذشته جمعبندی بشه این پست رو مینویسم. چه بسا این روزا باز هم موارد مشابهش داره دیده میشه.
روزای برفی، روزای قشنگی بودن، من به شخصه به خاطر مشغله زیاد و اینکه دو هفته فقط سرم تو لپتاپ بود، حتی یک ذره بارش برف رو ندیدم و تنها زنجیر اتصال من به برف همین عکسهای دوستانم بود و خوشحال بودم حداقل میتونم بازی کردن بقیه رو از همین عکسها دنبال کنم.
این روزا، با هجوم بهار و شکوفهها، شبکههای اجتماعی پر شدن از عکس شکوفهها و جملههای پرطراوت و قشنگی که عکاس با ذوق هنری خودش زیر عکس به عنوان کپشت (Caption) اضافه میکنه.
چند روز پیش همزمان با چهارشنبه سوری، همه جا پر بود از عکس و فیلم آتیش و آتیشبازی و موارد مرتبط.
امروز، با نزدیک شدن به تحویل سال، همه عکس از مقدمات سفره هفتسین و آماده کردنش و در نهایت سفره هفتسین 93 خودشون میذارن. عکسایی پر از طراوت و شادابی و حس زندگی.
با عکس سلفی که از اسکار پخش شد و همه جا منتشر شد، این روزا اینستاگرام و فیسبوک پر شده از عکسای #سلفیطور که دوستان خوشذوق به حالتهای مختلف به تقلید یا صرفاً جهت تفریح چنین عکسی میگیرن.
همه اینا رو گفتم تا در نهایت برسم به این:
در تمام این عکاسیها و سوژههای عکس مناسبتی یه سری افراد همیشه مخالف هستند که با عبارت “مسخرهاش رو درآوردین” به استقبال شور و شوق بقیه میرن و این طراوت و ذوق بقیه رو به سخره میگیرن.
حالا دلیل مخالفت اونا چی هست رو من نمیفهمم. به نظرم عکس خاطره است و انتشارش، شریک کردن بقیه در اون خاطره. و البته هر عکس و سوژهای زمان و مناسبت خاص خودش رو داره، مسلماً اگه وسط تابستون عکس برفبازی بذاریم احمقانه به حساب میاد، پس کاملاً طبیعی هست زمانی که برف میباره همه عکس برف بذارن.
من مخالفت این مخالفای همیشگی که همیشه ساز مخالف میزنن رو درک نمیکنم. فقط میدونم این مسئله هم باز برمیگرده به حقوق متقابل و این جبهه روشنفکری احمقانه که این روزا حسابی جریان داره: “تا با من موافقی حرف بزن، مخالف شدی خفه شو”.
حالا چرا اسم این اتفاق رو گذاشتم جسوف، از طرفی هم سرف موافق رو شامل میشه و از طرفی سمت مخالف، که البته روی صحبت من بیشتر مخالفان هستن. اینقدر دچار جوگرفتگی و جسوف میشن که حتی اگر خودشون هم از برف لذت ببرن برای ثابت کردن مخالفتشون همه باورها و علائق خودشون رو فقط به خاطر لجبازی انکار میکنن، اینطوری نباشیم.
برف میاد عکس برف بذاریم، عیده، عکس بهار و طراوت و زندگی بذاریم. واسه شاد بودن لازم نیست خلاف جریان آب شنا کنیم. همین شادیهای کوچیک به زندگی معنا میده. هوای پاک تنفس کنیم.
– – –
پینوشت: در دوره راهنمایی، یه دفترچه اصطلاحات الفنون کلاس سوم 1 داشتیم که اصطلاحاتی که در سه ساله راهنمایی در کلاسمون ساخته بودیم رو در اون نوشته بودیم، “جسوف” یکی از کلمههایی بود که در اون سال ساختیم.