سلام
نمیدونم که Chocolate Milkshake ترجمه فارسی مناسبی داره یا نه، شیک شکلات یا هر چی که توی منوهای کافهها و کافیشاپها مینویسن.
همین موجود خوشمزهای که هستی، اسمت هر چیزی که هست، امروز ۱۲ سپتامبر متعلق به توست! روزت مبارک!
– – –
پینوشت: راستش امروز خسته بودم، موضوعات برای نوشتن زیاد بود، اما خستگی مانع شد.
سلام
روز و شب و ایامتون خوش.
چند روز پیش تو پست “زندگی با زبان دوم” در مورد این نوشتم که یه تحقیقی انجام بدم برای اینکه افرادی که به کشوری با زبان رسمی متفاوت با زبان مادریشون مهاجرت کردن یا در محلی کار میکنن که زبان رسمی اون شرکت با زبان مادری فرق داره، نوتهای شخصی مرتبط با کارشون رو به چه زبانی مینویسن.
چند وقتی هم هستش که نوشتن به زبان انگلیسی رو در مدیوم شروع کردم و از همین تریبون استفاده کردم تا ایده تحقیقی که داشتم رو پیاده کنم.
اگر شما هم در محیط / شرکت / کشوری کار میکنین که زبان رسمی اون محیط با زبان مادریتون فرق میکنه، ممنون میشم این پست رو بخونید و در این تحقیق شرکت کنید:
با تشکر
پایان پیام
سلام
برای نوشتن پست امروز، رقابت تنگاتنگی بود بین برگر و هلو! که در نهایت به علت اینکه اینجانب به دلیل حساسیت از خوردن هلو محرومم، هلو انتخاب شد.
صحبت خاصی نیست، فقط چند تا از خواص و فواید هلو رو براتون مینویسم:
مقاله اصلی رو اینجا بخونید.
– – –
پینوشت ۱: از برگر شبچره و ۱۱۰ شیراز که نمیشه گذشت.
پینوشت ۲: خارج از ایران اگه جایی قصد داشتین برگر سفارش بدین، کنارش حتماً سیبزمینی هم بگیرید، اینقدر برگرهاشون کوچیکه که نگم دیگه. امضا یک متعجب از دیدن برگرهای اینجا.
پینوشت ۳: اینکه چرا روز هلو، یک میوه سالم، با روز برگر، یک غذای نیمه سالم مصادف با هم شدن رو باید از نامگذارها پرسید.
پینوشت ۴: اینکه چرا من به هلو حساسیت دارم، هیچ دلیلی براش موجود نیست، همونطور که به اینا هم حساسیت دارم:
– کیوی
– خرمالو
– بادمجان
– گوجه فرنگی
– انگور
– طالبی
– خربزه
– و خیلی چیزایی دیگه که یادم نیست و نمیدونم.
پینوشت ۵: حساسیت چطوریه؟ برای من خیلی شدید نیست، فقط به خارش صورت و گلو و بدن و گاهی بسته شدن راه تنفسیام منجر میشه (به شرطی ۱۰ کیلو بادمجون در حال جوشیدن باشه). اگه میوهفروشی سینی هلو رو تو پیادهرو گذاشته باشه و من از فاصله یک متریاش هم رد بشم، باز تمام بدنم به خارش میافته! البته من تلاش میکنم با حساسیت مقابله کنم. چون از خیر کشکبادمجون و میرزاقاسمی نمیشه گذشت. ولی این حس رو به طالبی و انگور و خرمالو ندارم.
پینوشت ۶: این پست بیشتر از متن، پینوشت داشت.
پینوشت ۷: خوش به حالتون که هلو اینقدر خاصیت داره و من ازش محرومم!
پینوشت ۸: شما هم هلو رو به برگر ترجیح میدین الآن؟
پینوشت ۹: شما هم به نظرتون میاد خواص هلو خیلی به خواص لیمو شبیهه؟
پینوشت ۱۰: میوه بخورید.
سلام
میدونم اسمش خندهداره، ولی خودش اصلاً خندهدار نیست. البته ترجمه و کلمههای دیگهای هم برای Brain Concussion استفاده میشه:
البته در این مورد پزشکها میتونن بنویسن و نظر بدن. من دانش کافی ندارم، فقط از منبعی که پیدا کردم، چند بخش رو ترجمه میکنم.
مرجعی که من برای ترجمه انتخاب کردم Mayo Clinic است (میباشد – هست فعل غلطیه).
خب حالا این کانکاشن اصلاً چیه؟
فرض کنین شما دارین راه میرین، ناغافل یه جسم بسیار سنگین میخوره تو سر شما و چند لحظه تا چند دقیقه بیهوش میشین. اما سر و جمجمه شما سالمه و خونریزی مغزی (نمیدونم عبارت درستیه یا نه) هم نداشتین.
از بعد از این ضربه یا چند ساعت دیرتر، دچار سردرد و سرگیجه میشید، حفظ تعادل براتون سخته، دچار فراموشیهای متفاوتی میشین. مثلاً کلمههای عادی روزانه یادتون نمیاد. یه مقداری کلاً زندگیتون مختل میشه.
میترسید، میرید دکتر، سیتیاسکن انجام میدین و دکتر میگه سالمین و با یه مسکن شما رو میفرسته خونه.
خب با تمام این تفاسیر، آیا شما واقعاً سالمید؟
اینجاست که کانکاشن وارد قصه میشه. نه شما کاملاً سالم نیستید، ناسالم هم نیستید. فقط مغز شما یه ضربهای خورده و نیاز به زمان داره تا خودش رو درمان کنه.
در این بازه زمانی که مغز شما کاملاً درمان بشه، ممکنه علائمی رو تجربه کنید:
یه سری علائم دیگه هم وجود دارن:
نکته مهم اینه که این علائم ثابت نیستن، مثلاً یکیشون ظاهر میشه اون یکی غیب میشه، تو یه لحظه مشکل بینایی شدت پیدا میکنه، یه لحظه دیگه سرگیجه و عدم تعادل میاد سراغ آدم.
در کل اینکه، اگر سرتون ضربه خورد، ولی نشکست و دکتر معاینه کرد و گفت سالمین، اما شما حس کردین سالم نیستین، اشکالی نداره، چارهای جز صبر کردن برای التیام کامل نیست. مغز کار خودش رو بلده.
در نهایت اینکه، اگر سرتون خیلی جدی ضربه خورد، حتماً برید دکتر.