ما به رسوم و فرهنگ عادت میکنیم
سلام
تصور کنید در جایی از دنیا زندگی میکردین که لباس نمیپوشن. آره خیلی جدی! همه از روز تولد تا آخر عمرشون تو تمام محیط لخت هستن. قبل از اینکه بگید مگه ما حیوونیم، به این فکر کنید که اگر تو چنین محیطی به دنیا اومده بودین، این مسئله یه چیز کاملاً عادی بود.
عکس بالا رو دیدین؟ یه جایی تو دنیا هست که حلقه میندازن گردنشون، از ۲ سالگی!!! و هر چی بیشتر باشه حلقهها و گردنشون رو بلندتر کنه از نظرشون زیباتره.
مقاله مرتبط با این فرهنگ رو بخونید.
بله، این “فرهنگ“!
هنوز البته به اصل نوشته نرسیدیم، همچنان به مقدمه بپردازیم. کافیه عبارت “strange traditions” رو گوگل کنید تا نتایجی که از دیدگاه ما عجیب و غریب به نظر میرسه رو ببینیم. مثلاً این مقاله رو بخونید.
پس شاید بهتر باشه به جای عجیب و غریب بگیم متفاوت! میدونم حتی برای منم که خیلی تلاش میکنم روشنفکر باشم سخته در مورد فرهنگهای عجیب و غریب بگم متفاوت. ولی خب اینکه ما تو اون فرهنگ به دنیا نیومدیم، دلیل نمیشه بگیم عجیب و غریب! فرهنگشون متفاوته.
برگردم به مثال اول، اگه تو محیطی به دنیا اومده بودیم که فرهنگشون در نحوه لباس پوشیدن با عرف ما کاملاً متفاوت باشه، طبیعیه که فکر کردن بهش حتی ما رو شوکه کنه.
[واسه نوشتن این پست، هر پاراگرافی که نوشتم، مجبور شدم از اول بخونم تا یادم بیاد چی میخواستم بنویسم! تمرکزم رو از دست دادم]چیزی که میخواستم بگم، تعمیم این مثال به خیلی موارد دیگه است. مثلاً برای ما که تو ایران بزرگ شدیم، اینکه میبینیم یه زوج تو خیابون هم رو میبوسن عجیب غریبه! برخی حتی ممکنه فکر کنن این کار دور از حیاست، برای اینکه تو فرهنگی که ما به دنیا اومدیم و بزرگ شدیم اینطور بوده.
نکته مهم اینه که فرهنگ فقط مربوط به کل کشور نیست، گاهی حتی دو همسایه دیوار به دیوار هم فرهنگ متفاوت دارن.
دنیا شاید جای قشنگتری میشد اگه همه این تفاوتها رو میپذیرفتیم.
یک دیدگاه بگذارید