ذهن
ذهن انسان خیلی قوی هست. تا جایی که من فهمیدم ذهن در زمان و مکان محدود نیست، هم میتونه به گذشته سفر کنه و هم به آینده.
حالا اینکه چطور یه ذهن رو به نحوی فعال کنیم که وقایع آینده رو ببینه به نظر من کار خاصی لازم نداره، فقط اینکه بخوای و باور کنی که چنین استعدادی در وجودت نهفته هست.
آدم با قابلیت های ویژه ذهنش تا جایی میتونه پیش بره که واسه تک تک قدم هاش و تک تک ثانیه ها و لحظه های زندگیش برنامه ریزی کنه.
مثل یه بازی شطرنج و درخت تصمیم گیری میمونه، که آدم با دیدن همه احتمالات ممکن میتونه قدم بعدی و حرکت بعدی رو مشخص کنه.
این کار نیاز به استفاده از عنصری داره به نام “مغز”. یادمه معلمی داشتیم تو دوره راهنمایی بهمون میگفت مغزتون رو آکبند نگه ندارین، ازش استفاده کنین. ذهن و مغز هر چی بیشتر ازشون استفاده بشه قوی تر میشن.
و اگه یه ورزشی مثل “بدنسازی” واسه ذهن و مغز وجود داشته باشه اون ورزش “مطالعه و تفکر” هست.
بخوانید و بیندیشید.
خوب نوشته بودی
ولی یه تفاوت عمده بین کلاس بدنسازی و مغزسازی وجود داره
بدنسازی رو تو انجام میدی
مغز سازی رو هم تو انجام میدی هم عوامل دیگه
منظورم محیط نیست
منظورم مفاهیمی هست به نام “عقل کل” و “نفس کل” به همه ما مرتبطه
اثر این دو تا رو همه توی زندگیشون تجربه کردن
حتی اگر ندونن
وقت کردی در موردشون مطالعه کن
موفق باشی و سربلند
فکر میکنم چیزی که شما عقل کل و نفس کل میگین، تو ذهن من تعبیرشون وجدان و حس ششم هست.
نه اصلا
یه موجودیت اثر گذار بر روی انسان و کائنات هست
مافوق بشر
به نوعی شاید بشه گفت قالب تمام قوانین هستی و کائنات
متأسفانه برخی نفس کل رو تعبیر به خدا کردند که اشتباهه
بطور خلاصه :
طبق نظر عرفا و حکما عقل کل همان “قلم اعلی” و نفس کل هم همان “لوح محفوظ” است
یعنی عقل به امر خدا افاضه نورِ معرفت می کند و نفس جنبه پذیرندگی دارد.
در حقیقت نسبت عقل کلی به عالم مثل نسبت روح به انسان است و نسبت نفس کل با عالم مثل نسبت قلب انسان با انسان است یعنی عقل جنبه دهش و فاعلی داری و نفس جنبه قبول و گیرایی.
بر این اساس عقل کل و نفس کل را می توان اصل تمام فعل و انفعالات عالم کثرت محسوب داشت گرچه این دو حقیقت نیز جز افاضه و تجلی وجود یگانه حق تعالی نیستند.
در سیر صعودی نفسانی، انسان این قابلیت را دارد که مظهر تام عقل کل و نفس کل گردد. لذا اهل بیت(علیهم السلام) نیزچون انسان های کامل در اصطلاح عرفان اند، جامع جمیع عوالم بوده و از حیث روح و عقل، کتاب عقلی هستند که ام الکتاب نامیده شده و از حیث قلب، لوح محفوظ اند
در نهایت :
عقل کلی انسان همان ذهن حسابگر او نیست و قلب انسان هم قطعه گوشتی در قفسه سینه یا کانون هوای نفس انسان نیست، بلکه طبق روایات عقل کل همان عقل قدسی و اولین مخلوق خدا است و نفس کل همان قلبی است که خانه خدا است و وسعت آن از زمین و آسمان بیشتر است.
موفق باشی