post128

مدت‌ها منتظر میشی یه دوستی رو که خیلی دوسش داری ببینی، بعد وقتی میبینیش یه عالمه میلرزی و زبونت بند میاد پیشش، بس که اون دختر عظمت داره. چه حس و انرژی خوبی داشتم واسه بودن در کنارش.

شاید واسه من که مدت‌هاست دست به قلم دلنوشته‌ها نشدم، نوشتن کمی سخت شده باشه. اما همینقدر کافیه بگم که اینقدر کنار این دوست عزیز بودن خوب بود که سرشار از انرژی ام.

این ملاقات، باعث شد کمی بیشتر از قبل به ارزش دوستی پی ببرم، اینکه خیلی دوست نقش مهمی تو زندگی آدم داره، اگه خط فکری دو دوست یکی نباشه به هم انرژی منفی منتقل می‌کنن و من خدا رو شکر می‌کنم که دوستانی دارم که دیدنشون یه عالمه انرژی مثبت برام به ارمغان میاره.

دوست مشمار آن که در نعمت زند

لاف یاری و برادر خواندگی

دوست آن دانم که گیرد دست دوست

در پریشان حالی و درماندگی

– – –

پی‌نوشت: در انتخاب دوست دقت کنید.

اشتراک گذاری: