حجاب یا نگاه؟
سالیان سال هست دغدغه مون شده:
خواهرم حجابت را
برادرم نگاهت را
و این مسئله همچنان ادامه داره تا جایی که تفکیک انسانیت و شرف و شعور وابسته شده به همین چیزا.
حالا چی شد که دلم خواست تو این مورد بنویسم، اطراف خونه مون ساختمون سازی زیاده، امروز توی حیاط با فراغ بال و آرامش از امنیت خونه داشتم لباس پهن میکردم که یهو با صدای افتادن آجر از ساختمونی که مثلاً امروز روز جمعه است و کار تعطیله به خودم اومدم که بله، دو تا کارگر دارن من رو نگاه میکنن.
اینکه چطوری پشت لباس ها قایم شدم و سریع خودم رو به پارکینگ رسوندم مهم نیست، مهم اینه که چی باعث شده آدم تو خونه خودش هم امنیت نداشته باشه و چرا اصلاً باید اینطوری باشه؟
مشکل از کجاست که مردا دنبال نگاه کردن هستن و زنا باید خودشون رو بپوشونن مبادا مردی به گناه بیفته
کاری به فلسفه و دین و مذهب و اسلام ندارم، از نظر من یه حس انسانیت و شرافت هست که موجب میشه آدم حق الناس رو رعایت کنه و نگاه کردن به حیاط همسایه مسلماً حق الناس هست.
یا اینکه مثلاً کسی که خیلی راحت دختر همسایه رو نگاه میکنه بهونه اش اینه که دختر همسایه لباسش نامناسب بود، شعور این رو نداره که اون دختر تو خونه خودش چنین لباسی پوشیده نه وسط خیابون؟؟؟ چرا آخه باید شرافت و انسانیت رو با این بهونه کذایی زیر سوال ببرین؟
واقعاً کاش به خودمون بیایم و برای نگاهمون و شرافتمون یه فکری بکنیم و به بهونه دیگران این چیزا رو زیر سوال نبریم.
در مورد مطلبی که نوشتی دو نکته به ذهنم اومد :
یه صبح جمعه که مثل هر هفته رفته بودم حافظیه با یه بنده خدا هم صحبت شدم
میگفت شیطان رو تجربه کرده و همینطور خیلی از افکار شیطانی رو. گفت این مرحله رو از سر گذرونده
یه حرف جالبی زد. گفت : ” چیزی که من فهمیدم اینه که تنها راه ورود شیطان فکر و ذهن آدمه که باید روش کنترل داشته باشی ” . البته پر بیراه هم نمیگفت
توی راه برگشت، قدم زنان داشتم در مورد این چیزها فکر میکردم که و یه کلمه مهم افتادم.
” عقل ” که در عربی دو کاربرد داره مهار کننده نفس و ذهن انسان و مهار شتر چموش
و “عقال” که همون ریسمانی هست که به پای شتر میبندند تا مهارش کنن
با خودم فکر کردم که واقعا ما آدم ها که به بقیه توصیه میکنیم، چقدر فکر، ذهن و نگاهمون عاقلانه هست؟
چقدر ذهن چموش خودمون رو مهار کردیم؟
چقدر عقلمون بر هوا و هوسمون سلطه داره و مهارشون میکنه؟
چند درصد از لحظات زندگیمون به جای نصیحت دیگران خودمون رو نصیحت کردیم؟
قرآنی که میخونیم برای بهونه گرفتن از دیگران میخونیم یا خودمون؟؟؟؟
شیخ اشراق در وصیت نامه خودش میگه : «وقتی خواستی قرآن بخوانی، به گونهای بخوان که تو گویی فقط برای تو نازل شده نه کس دیگری…».
چیزی که میدونم اینه که دین و مذهب در قالب فردی هر شخص شکل خاصی به خودش میگیره و به نوعی به تعداد افراد، دین و مذهب داریم.
فقط خدا کنه در مذهب همسایه نگاه کردن به داخل خونه مردم مجاز نباشه
موفق باشی و سربلند