دلنوشتهای از این روزها
سلام
روزتون بخیر
اگه شما هم جز اون افرادی هستین که به خاطر پاسخ ندادن به سوالتون از من دلخور و ناراحت شدین، این پست رو بخونین.
به واسطه اینکه یک مسیری (مهاجرت) رو طی کردم و البته در موردش مینویسم، هر روز در جاهای مختلفی از لینکداین، اینستاگرام، توییتر، تلگرام، واتزاپ و همین وبلاگم، سوالها و پیامهای زیادی دریافت میکنم.
اولین جوابی که به همه میدم اینه که آیا پستهایی که در وبلاگم نوشتم رو خوندین؟ و ۹۵٪ جواب میدن خیر. براشون لینک میفرستم و میگم لطفاً مطالب رو بخونید و باز اگر سوالی بود ازم بپرسید. اون ۵٪ که خوندن هم سوالات خوبی میپرسن که باعث میشه پستهای قبلی رو ویرایش کنم یا یک پست جدید بنویسم.
معمولاً کمتر از ۱ دقیقه بعد، افرادی که عضو اون ۹۵٪ هستن، چندین سوال میپرسن که در جواب میگم اگر پستهای وبلاگ رو بخونین، جواب تمام سوالاتتون رو میگیرید.
متاسفانه بعد از این جواب خیلیها ناراحت میشن و من رو به صفات متفاوتی محکوم میکنن. مثلاً اینکه چقدر بخیلی و یا من که نمیخوام جای تو رو تنگ کنم. چی ازت کم میشه جواب بدی!
من ساعتهای زیادی وقت گذاشتم برای نوشتن تک تک پستهای مهاجرت و اگر بخوام به تکتک سوالهایی که جوابشون تو همین پستها وجود داره جواب میدم، نه فرصت سر کار رفتن دارم، نه فرصت زندگی کردن.
اینجا هم مثل هر جای دیگه دنیا، روزی ۸ ساعت باید سر کار بریم، آشپزی کنیم، خونهداری کنیم. به سلامتمون رسیدگی کنیم و ….
اینکه به یک نفر بگید خرت از پل گذشته و دیگه خیرت به بقیه نمیرسه، اون هم یکی مثل من که ساعتها زمان گذاشتم بتونم یه راهنمای مناسب تهیه کنم، قطعاً ناشی از بیانصافی شماست. پس لطفاً پیش از اینکه هر صفتی رو به آدم نسبت بدین، برای وقتی که گذاشته تا جواب تمامی سوالهای شما رو از پیش بنویسه، ارزش قائل باشید. برای وقت خودتون هم ارزش قائل باشید، اطلاعات اولیه رو جمع کنید و اگر سوالی باقی بود، بپرسید.
یک دیدگاه بگذارید