سریال فرار از زندان – فصل چهارم – قسمت ۲۳
نقدهایی که به سریال دارم رو بذاریم کنار، این سکانس آخر فصل ۴ عالی بود.
You know, we spend so much of our lives not saying the things we want to say
The things we should say
We speak in code, and we send little messages, origami
So now, plainly, simply
I want to say that I love you both very much
همه زندگیمون درگیر تعارف و مناسبات و وای حالا بقیه چی فکر میکنن و چی میگن هستیم. من که خسته شدم از این فرهنگ و ترجیح میدم خودم باشم. خود واقعی ام، بدون تعارف و پیش داوری.
بعضی حرفا لازمه گفته بشن، لازمه بشنویم. حتی اگه به عمل داریم احساسمون رو نشون میدیم، تاثیر گفتن چیز دیگری است. مثلاً پدر مادرها حتی از فرزندشون هم راضی باشن، بهش نمیگن بهت افتخار میکنم. و این عقده و احتیاج به رضایت پدر مادر تا ابد مثل یک خوره و زالو تو ذهن آدم میمونه و حتی ممکنه باعث انتخاب مسیرهای اشتباه بشه.
پس حرف بزنیم و احساس واقعی مون رو بگیم، چه مثبت و چه منفی. حالا بر اساس فرهنگ باید کمی روی جملهبندیها فکر کرد. ولی صداقت و رک بودن همیشه بهترین رفتاره.
یک دیدگاه بگذارید