تاکسی، این مقوله روزمره
همه ما حداقل یک بار در طول هفته مجبور به استفاده از وسایل نقلیه عمومی و علی الخصوص تاکسی ها میشیم، حتی ماهایی که اتومبیل شخصی داریم مسلماً برامون پیش میاد که ناچار به استفاده از وسایل نقلیه عمومی بشیم.
به شخصه بعد از تکرار در تکدر خاطر از راننده های تاکسی، فقط از اتوبوس به عنوان وسیله نقلیه عمومی استفاده میکنم و خب خدا رو شکر اکثر مواقع خودرو شخصی دارم و کمتر پیش میاد سوار اتوبوس هم بشم.
بگذریم، موضوع صحبت در مورد تاکسی هاست و راننده هاشون.
ما روزمره از تاکسی ها استفاده میکنیم واسه رفتن به محل کار و محل تحصیل و غیره و غیره، تصور کنید روزی رو که با یه راننده خوش برخورد مواجه میشید و مقایسه اش کنید با روزی که با یه راننده بداخلاق مسیر رو طی میکنید.
مسلماً تاثیر این دو فرد متفاوت روی روز شما و اخلاق شما خیلی زیاده.
این روزا بعد از دیدن سریال Touch خیلی زیاد به نظریه آشوب علاقه مند شدم.
حالا چی شد که این پست رو نوشتم، مسلماً هیچ راننده تاکسی ای اهل وب و خوندن وبلاگ نیست ولی خب، بالاخره دلنوشته است و یه جور خواهش و خواسته که ممکنه روزی به گوش بقیه هم برسه.
راننده های تاکسی عزیز، خستگی و بی حوصلگی و کم خوابی و وضع مالی خراب واسه همه هست، چرا با اعصاب خردی بیشتر روزمون رو خراب کنیم و باعث تکدر خاطر بقیه بشیم
چرا واسه منفعت خودتون، به خاطر چند قدم جلوتر از کورس(تاکید میکنم فقط دو سه قدم) یه کورس اضافه تر کرایه بگیرید؟
چرا مسیر روزمره رو کرایه های متفاوت میگیرید به بهونه قیمت دلار و شیر و تیرآهن؟
دانشجویی که فقط ماهیانه 200هزار تومن میگیره و هر روز ناچاره با تاکسی تردد کنه مسلماً روزی 500 تومن اضافه تر ازش بگیری خرج ماهیانه اش کم میاره
بیاید یه کم با انصاف باشیم، هم تو مسائل مادی، هم تو مسائل اخلاقی و معنوی
روزمون رو با مادیات و اخلاقیات خراب نکنیم.
یک دیدگاه بگذارید