ما به هم رحم داریم؟
سلام
چند روز پیش یه موضوعی یادم اومده بود:
وقتی تهران بودم، از مترو میرداماد تا سر میرداماد، یه خط تاکسی بود با مبلغ ۱۰۰۰ تومن. روزای بارونی، تاکسیها میگفتن ۲ هزار تومن بده، من معمولاً اینقدر صبر میکردم تا یه راننده منصف بیاد یا پیاده میرفتم. نه اینکه هزار تومن اضافه دادن پولی باشه، اما پول زور بود!
چرا وقتی یه شرایط جوی و آب و هوایی که من مسافر درگیرش نبودم پیش اومده، هزینهاش رو من باید بدم؟
این مسئله رو اینطوری مثال میزنم.
شما یه محصولی رو میخواید بخرید، مثلاً یک شیشه روغن لادن، قیمت این روغن لادن همه شهر ثابته و همیشه با یک قیمت مشخص این محصول رو تهیه میکنید.
فرض کنید، روزی شما به جای روغن همیشگی بخواید که یه روغن خاص داشته باشید، مثلاً روغن زیتون طبیعی، میرید بازار تجریش و جلوی خودتون زیتونها رو میریزن تو دستگاه و بهتون روغن کاملاً طبیعی تحویل میدن. بالطبع این روغن گرونتره.
چون شخصیسازی شده برای شما.
حالا برگردیم به مثال تاکسی، من میخوام دربست بگیرم، پس دیگه مسیر هزار تومن نیست و باید هزینه هر ۴ نفر رو پرداخت کنم.
من میرم از یه مانتو فروشی، یه مانتو که به صورت انبوه تولید میشه میخرم با قیمت مناسب، اما اگر یه مانتو خاص و متمایز بخوام، باید برم پیش خیاط و هزینه بیشتری پرداخت کنم.
همه این مثالها، نشون از این داره که وقتی من به عنوان خدمات گیرنده، خدمتی بیش از خدمت معمول نیاز داشته باشم، اون زمان باید هزینه بیشتر رو پرداخت کنم.
چرا تغییر شرایط آب و هوایی که مشتری یا متقاضی نقشی در اون نداشته، باعث بشه خدمات دهنده، قیمت خدماتش رو بالا ببره؟
چه دلیلی میتونه داشته باشه؟
آیا ما به هم رحم داریم؟ یا در موقع اضطرار دنبال منفعت خودمون هستیم؟
یک دیدگاه بگذارید