تجربه یک کنسرت
سلام
من از دوم سپتامبر، تبلیغ کنسرت سیاوش قمیشی رو دیدم و تو این دو ماه تا روز ۵ نوامبر که بلیط خریدم، هر چند روز یک بار سایت بلیط رو چک میکردم و فکر میکردم که برم یا نرم. انگار یه گل با بینهایت گلبرگ رو پرپر کنی و نتونی تصمیم بگیری.
با توجه به این پست، میتونین حدس بزنین که بالاخره این گل اونقدر پر پر شد تا به جواب “برم” رسید.
البته که سیاوش قمیشی خواننده مورد علاقه من نیست و شاید در مجموع ۱۰ تا آهنگش رو شنیده باشم. برای همین فکر نمیکردم اینقدر بهم خوش بگذره و اشک شوق بریزم.
خیلی هیجانانگیز بود، انگار یه نوستالژی، آخه من وقتی نوجوون بودم آهنگهای قمیشی رو گوش میدادم، به خصوص آلبوم نقاب.
فرصت خوبی بود برای زنده شدن یه سری شوقها! شوقهایی که انگار به مرور زمان به خواب زمستونی یا کما میرن. احتمال میدم بعد از این تلاش کنم تمام کنسرتهای خوانندههای ایرانی رو برم.
یک دیدگاه بگذارید