چرا شرکت در ماشین استارتاپ ناب یک فرصت ناب است؟ – بخش اول
اولین رویداد لین استارتاپ ماشین در شیراز (سومین رویداد در ایران)، با همکاری گروه استارتاپهای ایران، موسسه نوآوری کسب و کار اپاتان و مرکز آموزش علمی-کاربردی کارخانجات مخابراتی ایران ۲ تا ۴ اردیبهشت ماه ۱۳۹۴ برگزار خواهد شد.
حتماً تا حالا جسته و گریخته اطلاعاتی در مورد این رویداد به دست آوردین و لایوبلاگ رویداد اول تهران در اردیبهشت ماه و رویداد دوم تهران در بهمن ماه رو دیدین. با دیدن لایوبلاگ به صورت نسبی میشه فهمید چه اتفاقاتی در رویداد میفته و چه کارگاههایی برگزار میشه و تیمها چطوری تشکیل میشن و غیره و غیره. دوست دارم در این پست و پستهای بعدی به صورت مفصل در مورد این رویداد و روند برگزاری بنویسم.
سوالی که شاید همین اول برای همه مخاطبان مطرح میشه این هستش که این رویداد چه فرقی با استارتاپ ویکند داره و من در ضمن این متن برخی تفاوتهاشون رو ذکر خواهم کرد.
دوست دارم این پست رو با مدلسازی (با یک چرخه تکرارپذیر و توسعهپذیر) روند راه اندازی یک کسب و کار رو بگم:
ایده -> اعتبارسنجی سریع ایده (مشتری، مساله، راه حل) -> مستند کردن مدل کسب و کار (فرضیه اولیه) -> اعتبارسنجی مساله -> اعتبار سنجی راه حل -> اعتبارسنجی MVP
همونطوری که در این پرخه میبینید، هر کسب و کاری با یک ایده اولیه شروع میشه.
ایده: رفته بودم دفتر پست، زمانی که فرایند رو انجام دادن، یک رسید کاغذی رو در یک پاکت گذاشتند و به من تحویل دادند. من خیلی فکرم مشغول شد در این مورد که چقدر کاغذ داره هدر میره و سلامتی محیط زیست در خطره. به ذهنم رسید یک اپلیکیشن طراحی کنم که به جای رسید پیگیری، کد پیگیری رو با شناسه خودم برام ذخیره کنه.
wooooooooooooooooooooooooooooooooooow چه ایده خوبی!!!! واقعاً با این کار میتونم جون درختهای زیادی رو نجات بدم و حتماً محیط زیست از من حمایت میکنه و پست و دفاتر پستی این اپلیکیشن رو از من میخرن. چقدر میتونم ارزشآفرینی کنم و پولدار بشم.
شاید اگر برنامهنویسی اندروید بلد بودم، اپلیکیشن رو مینوشتم و میرفتم سراغ دفاتر پستی و میخواستم فرهنگسازی کنم و مطمئناً وقت زیادی رو هدر میدادم، چرا؟ چون مشتری من مشخص نیست. من تصور میکردم دفاتر پستی مشتری من هستند ولی حالا که دفاتر پستی این اپلیکیشن رو نمیخوان. ولی چرا نمیخوان؟
افرادی به پست مراجعه میکنند که اصلاً Smart Phone ندارن. خب اشکال نداره شماره پیگیری براشون اسمس میشه.
زنگ خطر = راه حل چرا تغییر کرد؟
افرادی که به پست مراجعه میکنند و Smart Phone دارند، سالی یک بار بسته پستی دارن و واقعاً براشون مهم نیست کاغذ تحویل بگیرن یا اسمس!!!!!
زنگ خطر = چرا هیچکس به فکر نجات محیط زیست نیست؟
افرادی که هفتگی یا ماهیانه و به تعداد زیاد بسته پستی دارن، (مثلاً فروشگاهها) شماره پیگیری رو توی سیستم CRM خودشون ذخیره میکنن و هیچ نیازی به چنین اپلیکیشنی ندارن.
زنگ خطر = شکست
ایده من که خیلی خوب بود، به فکر حفظ محیط زیست بودم، ارزش زیادی ایجاد میکردم، ولی چراااااااا شکست؟؟؟؟؟
اینجاست که من یادم رفته ایده -> پیادهسازی اشتباهترین روند راهاندازی یک کسب و کار هست. چطوری میتونم بفهمم مشتری من کیه؟ چطوری میتونم بفهمم ایده و مشکلی که در ذهن من هست، واقعاً مشکل مشتری هست یا نه؟؟؟
چطووووووووووررررر؟؟؟ چططوووووووووووووورررررررررر؟؟؟ چطووووووووووووررررررررررررررررررررررررر؟؟؟
اینجاست که برمیگردیم به حرف اساتید و مجربان این حوزه که همیشه بهمون میگفتن:
ایده باید اعتبارسنجی بشه، برای اعتبارسنجی هم باید مشتری واقعی رو پیدا کنی و باهاش رو در رو مصاحبه کنی.
حالا برمیگردیم به رویداد ماشین استارتاپ ناب و یه تاریخچه خیلی کوچیک ازش رو میگیم.
از سال ۲۰۰۶ که استارتاپ ویکند شکل گرفت، رویدادهای زیادی برگزار میشدند، شاید هزاران هزار ایده مطرح میشدند که شاید اگر همه اونها اجرایی بودند، الآن دنیا بهشت بود، ولی خب. ایدهها شکست خوردند. چرا؟
چون محصولی رو تولید میکردند که مشتری نداشت، نیاز مردم نبود، فقط نیاز ایده دهنده و شاید دو تا از دوستاش بود.
حالا بریم به سال ۲۰۰۹، زمانی که اریک ریس حاصل مطالعات و تجربیاتش رو در یک بلاگ منتشر کرد و در ادامه در سال ۲۰۱۱ کتاب The Lean Startup رو بر اساس همین تجربیات منتشر کرد. آقای اریک ریس، بر اساس سه متدولوژی Lean Manufacturing و Customer Development و Agile (تولید ناب، مشتریسازی و چابک) یک متدولوژی جدید طراحی کردند به نام Lean Startup که ما با عنوان «استارتاپ ناب» معرفیش میکنیم.
بعد از شکستهای پیاپی استارتاپها، سازمان خصوصی تشکیل شد که این سازمان بانی رویداد Lean Startup Machine یا «ماشین استارتاپ ناب» هستند. این سازمان بر اساس متدولوژی «استارتاپ ناب» رویداد رو طراحی کردند تا به نوعی درصد شکست استارتاپها رو کم کنند یا به همین شعار خودشون برسند:
Fail Fast, Succeed Faster
حالا برگردیم به عنوان این پست: چرا شرکت در ماشین استارتاپ ناب یک فرصت ناب است؟
یک فرصت ویژه است چون اعتبارسنجی رو به خوبی، به صورت عملی و با مراجعه به بازار واقعی و شناخت مشتری واقعی یاد میگیریم.
ایده -> اعتبارسنجی سریع ایده (مشتری، مساله، راه حل) -> …
پس با یادگیری این مرحله، میتونیم از یک ایده اولیه، به ایده معتبری برسیم که وقتی وارد بازار بشه، مشتریهای خودش رو داره.
پس اولین تفاوت Lean Startup Machine و Startup Weekend مباحث آموزش در آنهاست.
ایده -> اعتبارسنجی سریع ایده (مشتری، مساله، راه حل) -> مستند کردن مدل کسب و کار (فرضیه اولیه) -> …
همونطور که میدونید، مستند کردن مدل کسب و کار در استارتاپ ویکند آموزش داده میشه. پس این دو رویداد در دنباله هم قرار دارن و لازمه پیش از شرکت در استارتاپ ویکند و یادگیری مستند کردن مدل کسب و کار، اعتبارسنجی ایده رو یاد بگیرین.