درس خواندن
این روزا نوشتن یه کمی سخت شده، چون بعضی وقتا حتی انتقال تجربههامون جنبه نصیحت پیدا میکنه یا خوانندهها چنین برداشتی میکنن، پس وقتی میخوای از درسایی که از زندگی یاد گرفتی بنویسی، اینقدر باید در مورد نحوه نگارش و جملهبندی و لحن جمله فکر کنی که از نوشتن پشیمون میشی.
اما من سعی میکنم بنویسم و هر کسی از ظن خود شد یار من رو بذارم کنار، کسی که میخواد فکر کنه جنبه نصیحت داره و کسی که واقعاً درک میکنه فقط انتقال تجربه است، اگر براش مفید باشه از تجربیات من استفاده میکنه.
هفتهی گذشته، درگیر امتحانات بودم که به خاطر بارش برف، دو امتحان روز یکشنبه لغو شد و حس رهایی از امتحان به 10 روز بعد موکول شد، بد نیست پیش از پایان امتحانات این پست رو بنویسم.
درسهای من به مفهومی و حفظی تقسیم میشن با توجه به نحوه طراحی سوالات اساتید. و البته به خاطر اینکه من زمینه فعالیت آیندهام مشخص هست، به درسهای نامربوط کمتر بها میدم و وقت و انرژی کمتری براشون صرف میکنم.
بهترین راهی که من برای درسای حفظی استفاده میکنم بلند خوندن مطالب هست، اینطوری همزمان سه بار مطلب از سه طریق وارد ذهن میشه، دیدن، خواندن، شنیدن. خلاصهنویسی هم همیشه برای درسهای حفظی جواب میده، مخصوصاً برای من که استعداد حفظ کردنم ضعیف هست.
برای دروس مفهومی، بهترین راه، بعد از روخوانی مطلب، تحلیل و توضیح دادنشون برای خودم هست. اینطوری مطلب رو خیلی سریع درک میکنم و میتونم استنباط و نتیجهگیری بهتری داشته باشم. من مطالب مربوط رو با دسته بندی دقیق به خاطر میسپارم. تفکیک و گروهبندی مطالب در یادآوریشون خیلی کمک میکنه.
در طول مدت درس خوندن، به خاطر وضعیت نشستن پشت میز، کتف و کمر به شدت آسیب میبینن، پس بعد از هر دو ساعت نشستن، 5 دقیقه قدم زدن و انجام حرکات کششی به سلامت بیشتر کمک میکنه.
درس خوندن واسه من باعث میشه سریعتر گرسنه بشم، بودن خوراکیهای مقوی و گاهی انرژیزا مثل مویز و شکلات روی میز مطالعه خیلی خیلی خوبه.
یکی از مهمترین مسائلی که من باهاش درگیر هستم، مشکل در تمرکز هست، من پشت میز مطالعه دائم در حال استفاده از لپتاپ هستم و زمانی که میشینم پشت میز، اولین کاری که میکنم لپتاپ رو باز میکنم. این مسئله در ناخودآگاه من ثبت شده. بهترین کار، این هست که جای مشخصی برای درس خوندن برای خودم در نظر بگیرم که در اون محل هیچ کار دیگه جز درس خوندن انجام نداده باشم و تمام تمرکز و حواسم به سمت درس سوق داده بشه. معمولاً در کتابخانه میشه چنین فضایی رو پیدا کرد.
دوست دارم باز از مشکلات تمرکز بگم که خب اینقدر مسئله تمرکز مفصل هست که ترجیح میدم یه پست دیگه براش بنویسم. اینا تجربیات من از درس خوندن بود.
یک دیدگاه بگذارید