مهمان ناخوانده – کرونا

Photo by Tai’s Captures on Unsplash

سلام

همونطوری که تو پست قبلی اشاره کردم، من هم نتونستم از دست این ویروس کوچولو فرار کنم و بالاخره در ماه یازدهم حضور کرونا در زندگی‌هامون و همون هفته‌ای که واکسیناسیون رو تو آلمان شروع کردن، من کرونا گرفتم.

قصه از اونجایی شروع می‌شه که، من ۱۱ ماه آزگار از خونه کار کردم. رفت و آمدام کاملاً کنترل‌شده بود، فقط با یک دوست که پرستاره و یک روز در میون تست کرونا می‌ده. سفری که به ایران داشتم دو بار تست کرونا دادم، دو هفته قبل از سفر، کل مدت سفر و دو هفته بعد از سفر قرنطینه بودم. تو همه شرایطی از نظر ضدعفونی کردن، فاصله اجتماعی، ماسک و هر قانون دیگه رو با حداکثر توان رعایت می‌کردم.

طبیعی بود که هرگز فکرش رو هم نمی‌کردم تو خونه خودم کرونا بگیرم.

تا اینکه ….

همون‌طوری که خیلی قبل‌تر اشاره کردم، من یک اتاق دارم از خونه یک خانواده آلمانی. از اونجایی‌که ورودی، آشپزخونه و حمام مشترک داریم، درگیر شدن با ویروسی که صاحب‌خونه آورد توی خونه، واسه من اجتناب‌‌ناپذیر بود.

زمان مبتلا شدن احتمالی برای من پنجشنبه ۲۴ دسامبر یا جمعه ۲۵ دسامبر بود که بیشترین تعامل و برخورد رو با صاحبخونه داشتم.

توی آلمان مشاغل حوزه بهداشت و درمان، به خصوص مشاغلی مثل پزشک، پرستار و فیزیوتراپ که برخورد مستقیم با آدم‌ها دارن، به صورت منظم تست کرونا می‌دن.

اینطوری شد که با مثبت شدن تست کرونای صاحب‌خونه ما فهمیدیم کرونا وارد خونه ما شده.

خب براتون یه تایملاین بنویسم.

روزتاریخروز کروناییعلائم
پنجشنبه۲۴ دسامبرروز ابتلابی علامت
جمعه۲۵ دسامبرروز دومبی علامت
شنبه۲۶ دسامبرروز سومبی علامت
یکشنبه ۲۷ دسامبرروز چهارمشروع سردرد عجیب
دوشنبه ۲۸ دسامبرروز پنجمسردرد و خستگی
سه‌شنبه۲۹ دسامبرروز ششمسردرد، خستگی، سرگیجه
چهارشنبه۳۰ دسامبرروز هفتمسردرد وحشتناک، بی‌حالی شدید، خوابآلودگی و خستگی دائمی، تهوع و استفراغ، ضعف‌شدید
پنجشنبه۳۱ دسامبرروز هشتمسردرد، سرفه‌های شدید، بیش‌فعالی!!! اشتهای بی‌نهایت زیاد
جمعه۱ ژانویهروز نهمسردرد، ضعیف شدن چشایی، بی‌اشتهایی، سرفه
شنبه۲ ژانویهروز دهمسردرد، ضعیف‌شدن بویایی (بالاترین درجه)، ضعیف‌تر شدن چشایی، بی‌اشتهایی شدید، عدم توانایی قورت دادن (حتی آب ولرم)، بدخوابی، مشکلات گوارشی شدید، سرفه و تنگی نفس
یکشنبه ۳ ژانویهروز یازدهمسردرد، ضعف بویایی و چشایی، بی‌اشتهایی، بدخوابی، مشکلات گوارشی، سرفه و تنگی نفس و حرارت بدن به شدت بالا (تب نه، شدید گرمم بود)
دوشنبه۴ ژانویهروز دوازدهم / روز تستسردرد، ضعف بویایی و چشایی، خستگی شدید، تهوع و استفراغ، بی‌خوابی، تنگی نفس، حرارت شدید (تو هوای منفی ۴ درجه، با پنجره باز می‌خوابیدم)
سه شنبه۵ ژانویه روز سیزدهمضعف بویایی و چشایی، خستگی شدید، مشکلات گوارشی، بی‌خوابی
چهارشنبه۶ ژانویهروز چهاردهم / پایان قرنطینهسرفه، تنگی نفس، بی‌خوابی، خستگی مفرط،
پنجشنبه۷ ژانویه– – / رفتن به اورژانسسردرد، تهوع و استفراغ، مشکلات شدید گوارشی، ضعف شدید، کمردرد شدید، دل‌درد شدید
از ساعت ۶ عصر علائم کمتر شد!
جمعه ۸ ژانویه– – / مراجعه به پزشک خانوادهدل‌درد در نزدیکی ناحیه لگن مثانه و بی‌خوابی، سوزش و خارش گلو، سرفه گاه و بی‌گاه

نوشتم سردرد عجیب، چون شبیه هیچ‌کدوم از سردردهایی که تو ۳۳ سال زندگیم تجربه کردم نبود! فاجعه‌ترین دردی بود که می‌شه تو این جمجمه کوچیک متصور شد! دردی که به زور ژلوفن، فقط واسه دو ساعت قابل تحمل می‌شد و دوباره با شدت بیشتر ظاهر می‌شد!

البته که می‌تونید تصور کنین امروز که ۱۸ فوریه است و حدود دو ماه از بیماری گذشته، ممکنه خیلی چیزا رو درست یادم نباشه. یه بخشی رو برای اینکه به دکتر خانواده‌ام گزارش بدم نوشته بودم.

روزهای اول هم که قرنطینه‌ام شروع شد، دوستام برام خرید می‌کردن و غذا می‌فرستادن. همین بود که حداقل از نظر تغذیه بهم به جز بی‌اشتهایی سخت نگذشت.

سخت‌ترین قسمتش این بود که قرنطینه خیلی سفت و سختی داشتیم و به خاطر تعطیلات کریسمس و سال نو، من نتونستم به موقع دکترم رو ببینم و مدت طولانی درد و خستگی رو تحمل کردم. حتی شب سال نو رو در بستر بیماری بودم و به سختی صدای آتیش‌بازی و ترقه‌ها رو تحمل می‌کردم! شب تلخی بود!

– – –

البته هدف من از نوشتن این پست، علائم کرونا نبود، کافیه تو اینترنت به هر زبانی این موضوع رو سرچ کنید و هزاران هزار پست و مقاله در این رابطه پیدا کنین.

چیزی که باعث شد من این پست رو بنویسم، عوارضی بود که من بعد از کرونا تجربه کردم. چیزایی که شاید کمتر بهشون پرداخته شده باشه.

خیلی‌ها در دوره کرونا خیلی سختی می‌کشن و من در دوره بعد از کرونا تا همین امروز اینقدر سختی کشیدم که به هر کی بتونم توصیه می‌کنم بیشتر از قبل رعایت کنه. خودم هم وسواسم شدیدتر شده. نه واسه اینکه خودم مجدد کرونا بگیرم، به خاطر اینکه چند روز اولی که ویروس کرونا توی بدن من بوده، ناقل خاموش بودم و هیچ علائمی نداشتم.

به خصوص اینکه روز سوم بیماری، یکی از دوستام برای اولین بار اومده بود خونه‌ام و من کل مدت رو اضطراب داشتم که نکنه مریض شده باشه. خدا رو شکر به‌خیر گذشت و دوستم مریض نشده بود. البته که قبل از اینکه دوستم بیاد من تمام پنجره‌های اتاقم رو باز کرده بودم و کل مدت هم که دوستم اونجا بود، پنجره باز بود، با اینکه هوا سرد بود، پتو به دوستم دادم بکشه روی پاش. کل اتاق رو هم با اسپری ضدعفونی کننده گردگیری و اسپری کردم. با فاصله هم ازش نشسته بودم. چون واقعاً آدم نمی‌دونه ناقل هست یا نه.

چون شب کریسمس و صبح کریسمس رو با صاحب‌خونه‌ام وقت گذرونده بودم، نگرانی این رو داشتم. به خصوص که خانم صاحب‌خونه شغل توی کادر درمانی داره. [بالاتر هم اشاره کرده بودم] همین هم شد که دوشنبه صبح فهمیدیم این ویروس بالاخره وارد خونه ما شده.

برگردیم سر موضوع عوارضی که من تجربه کردم.

تو مدت زمانی که ویروس کرونا تو بدنم بود، به شدت کم‌خواب شده بودم. روزای اول شدیداً هایپراکتیو شده بودم. اینقدر نمی‌تونستم بخوابم که از خستگی بدن، عملاً بیهوش می‌شدم.

این قضیه اینقدر ادامه پیدا کرد که وقتی برگشتم سر کار (هنوز دورکاری هستیم) روی کیفیت کارم به شدت تاثیر گذاشته بود. تا اینکه منابع انسانی شرکت بهم گفت بهتره یک هفته دیگه استراحت کنم.

حالا چه تاثیری؟ خوابم در شبانه‌روز رسیده بود به دو ساعت و تمام وقت منگ و بی‌حال بودم. از اونجایی‌که شب خوابم نمی‌برد، صبح منگ بودم و به جلسات صبح نمی‌رسیدم. یا وقتی دو ساعت کار می‌کردم، دیگه انرژی ادامه دادن نداشتم.

از یه طرف دیگه بی‌اشتهایی و شرایط تغذیه هم شدیدتر از خواب باعث تحلیل انرژی‌ام شده بود. سرفه‌های گاه و بی‌گاه هم توانم رو گرفته بود.

غذا خوردن هنوز بعد از یک ماه و نیم، چالش زیاد داره برام. ادویه خوردن همچنان ممنوعه! فقط کافیه یه کمی فلفل یا زردچوبه توی غذا باشه که اینقدر سرفه می‌کنم که به طور خلاصه جونم بالا بیاد.

روز ۴ ژانویه، آخرین روزی بود که ویروس تو بدنم بود و داشت نفس‌های آخرش رو می‌کشید، امروز که ۴۶ روز گذشته، هنوز با کمک قرص می‌خوابم یا از خستگی زیاد در طول روز، بیهوش می‌شم! هیچ راه دیگه‌ای برای خوابیدن ندارم!

در طول روز هم نمی‌تونم بخوابم، حتی اگر از خستگی رو به موت باشم!!! بدنم به یه سیستم عجیب و غریبی از خواب عادت کرده که شبیه هیچ موقعی از زندگیم نیست! البته که عادت نیست و صرفاً ردپای باقی‌مونده از این ویروس چینیه!

خیلی بیشتر از قبل مراقب باشین، گول هیچ حرفی رو نخورید! این ویروس شبیه یه سرماخوردگی ساده نیست! خیلی سخت‌تر از هر چیزیه که تو زندگی تجربه کردین! نه فقط خودش، بلکه عوارض بعدش هم!

مراقب خودتون باشید.

تا بعد!

اشتراک گذاری: