محدودیت vs تمایل

limit

یه مدت زیادی هست دارم به این فکر میکنم که چرا ماها اینقدر تلاش میکنم به چیزی برسیم و بعد که بهش رسیدیم حسابی غر میزنیم. مثلاً اینکه حسابی دنبال کار میگردیم و وقتی شاغل شدیم، غر میزنیم که چرا صبح زود باید برم سر کار، یا حسابی درس میخونیم تا بریم دانشگاه و بعد که دانشجو شدیم حسابی غر میزنیم که چرا استاد درس داد تمرین داد امتحان داریم و غیره. چند روز گذشته دو تا تجربه در همین راستا کسب کردم که واسه نتیجه گیری بعدش مینویسمشون

قصه 1:

breakfast

غذا خوردن ساده ترین نیاز طبیعی هست، ولی خب ماها گاهی برا صبحونه و به سبب تنبلی ازش سر باز میزنیم گاهی شام و غیره، چیزی که میخوام بگم اینه، من خودم به شخصه تغذیه مناسبی ندارم، بعضاً عدم علاقه به بعضی غذاها و در واقع لوس بازی و بعضاً تنبلی واسه بیدار شدن و صبحونه خوردن کلاً در طول روز معمولاً فقط یه وعده غذایی کامل دارم که اگه سر کار باشم ناهارم هم درست نمیخورم. به هر حال مشکلی برا مقابله با گرسنگی ندارم

چند روز گذشته قرار بود شام نخورم و همینطور صبحونه تا برم آزمایش خون، آزمایش خون هم که می دونید آدم باید ناشتا باشه و اخیراً برا بعضی آزمایش ها 14 ساعت قبل آزمایش نباید چیزی بخورین. این شد که اون شب ناچار بودم شام نخورم و برعکس همیشه میل زیادی به غذا داشتم و نمیتونستم تحمل کنم نزدیک غذا باشم، یه جور مقاومت زیاد لازم داشت تا بتونم جلو حرص و حریص بودنم در اون ساعت نسبت به غذا کم نیارم و تحمل کنم اون وضعیت رو.

قصه2:

clock

خواب صبح همیشه دلچسبه، آدم پرخواب یا کم خوابی نیستم متعادلم نسبت به خوابیدن، ولی خب کیه که از پرخوابی و تمام روز تو تخت بودن بدش بیاد؟چیزی که چند روز گذشته بهش رسیدم اینه که خیلی دلم میخواد یه روز صبح تا دیروقت تا نزدیک ظهر بخوابم و خب چون باید برم سر کار نمیتونم بخوابم.

نتیجه

نتیجه ای که میخوام بگیرم اینه که غر زدن ما ریشه در محدودیت داره، یعنی اینکه ما تمایل داریم درس بخونیم و بریم دانشگاه، ولی وقتی دانشگاه رفتن محدودیتی برا خوابمون ایجاد میکنه نسبت بهش غر میزنیم و از نظر من ریشه در خودخواهی داره، چون دوست داریم همه چیز بر وفق مراد دلمون باشه، مثلاً هر ساعتی خواستیم کلاس باشه، هر وقتی خواستیم درس بخونیم، یه جورایی میخوایم برنامه مال خودمون باشه و وقتی محدودیت ایجاد بشه غر می زنیم.

چاره چیه؟؟؟

انگیزه و تقویت تمایل به کار

یعنی درس یا شغلمون ارزشش بیشتر از خواب باشه، یه طوری که با علاقه به سمتش بریم، پس مراقب انتخاب رشته و انتخاب شغلتون باشین که خب نیست آدم همه زندگیش غر بزنه

اشتراک گذاری: