Friendship

تو پست کوله پشتی، یه پاراگراف کوتاه در مورد دوستی‌ها نوشتم، اما این مقوله زندگی اونقدر مهم هست که یک دیوان غزل هم گنجایش مهر و محبت رو نداره و حق مطلب رو به خوبی ادا نمی‌کنه. دوست داشتم یه پست جدا از تجربه‌های دوستانه و پرمحبتم در سال 92 بنویسم. سال 92 واسه من پر بود از دوستی‌های عمیق و قشنگ. دوستی‌هایی چندین و چند ساله‌ای که عمیق‌ترن شدن و دوستی‌های جدیدی که با عمق شروع شدن.

16 مرداد 1392 دو روز پیش از تولدم، دوستام، هدیه‌ای باور نکردنی بهم دادن. دامنه و هاست همین وبلاگ رو بهم هدیه کردن که تا آخر عمر وقتی پست بذارم توی وبلاگم به یادشون خواهم بود و هیچ‌وقت فراموششون نمی‌کنم. دوستانی بهتر از آب روان، دوستانی بهتر از برگ درخت.

قبلاً وبلاگ یک دوست عزیز رو معرفی کرده بودم. حدود 4 سال هست سارا رو از وبلاگ قدیمیش می‌شناسم و نوشته‌هاش رو می‌خوندم، تمام این سال‌ها یه حس جذب فوق‌العاده تو وجودم بود، مث یه انسان تشنه که به دنبال آب می‌گرده، دوست داشتم دوستیم باهاش شکل بگیره. از اواخر سال 91 در تلاش بودیم یه زمان مشترک پیدا کنیم برای دیدار و بالاخره شهریور امسال، دیدار شد میسر. دیدن سارا همانا و واقعیت گرفتن تمامی تصورات من همانا، اینقدری که حس می‌کنم هر لحظه ارادت و علاقه‌ام بهش بیشتر میشه. خوشحالم که در چند ماه گذشته دوستی با ارزش و عمیقی با سارا داشتم. از همین‌جا دعا می‌کنم به همه خواسته‌هاش برسه.

به واسطه استارتاپ‌ویکند دوستان جدیدی پیدا کردم، دوستانی که شاید هیچ‌جای دنیا نشه پیدا کرد. در میون همه این دوستان جدید، یه دوستی خوب و موندگار برام شکل گرفته که امیدوارم بتونم سالیان سال حفظش کنم. امیدوارم و واسش تلاش می‌کنم.

همین‌جا از همه کسانی که تو این سال شلوغ کنارم بودن، دوستم بودن و با تمام بداخلاقی‌های من دوستم موندن ممنونم. سال خوبی رو براتون آرزومندم 🙂

– – –

پی‌نوشت 1: انتخاب عکس واسه این پست یکی از سخت‌ترین کارهای ممکن بود. امیدوارم عکس حاضر، به خوبی مفهوم دوستی رو نشون بده.

پی‌نوشت 2: خیلی تلاش می‌کنم ساده و صمیمی پست‌هام رو بنویسم، که به خاطر ذات وبلاگم و عادت به لفظ قلم و رسمی نوشتن این کار رو برام سخت کرده، امیدوارم خاطرتون با نوشته نیمه رسمی نیمه صمیمی مکدر نشده باشه.

اشتراک گذاری: