امتیاز، برتری یا به قول خارجی‎ها privilege

Photo by Sigmund on Unsplash

سلام

تا حالا شده به این فکر کنین که از چه امتیازهایی برخوردارین که حتی شاید به نظرتون پیش پا افتاده باشه؟

شاید بهتر باشه با این شروع کنم که این امتیاز یا privilege اصلاً چیه؟

مفهوم لغت انگلیسی رو با هم ببینیم:

a right, immunity, or benefit enjoyed by a particular person or a restricted group of persons.

a special right, immunity, or exemption granted to persons in authority or office to free them from certain obligations or liabilities.

حالا این مفهوم چیو می خواد نشون بده؟ یه چیزی که ما به دلایلی داریم که بقیه ندارن.

بریم ادامه مطلب تا چند تا مثال با هم ببینیم.

  • مثلاً شما چون کارمند فولان اداره هستی، کارت تخفیف ۵۰ درصد داری از یه رستوران خیلی خوب. این یه جورایی می شه privilege
  • مثلاً توی مدرسه، معلم توجه بیشتری داشته باشه به کسایی که خانواده پولدارتر دارن.

بذارین موضوع رو یه کمی تغییر بدم، یا حتی تقلیل:

  • مثلاً امتیاز اینکه می دونین نیم فاصله کیبوردتون کجاست.
  • یا امتیاز اینکه از تاریکی نمی ترسید و شبا با آرامش می خوابید.
  • یا امتیاز اینکه از ارتفاع نمی ترسید و خیلی راحت می تونین برین بام شهر، کوهنوردی، یا حتی بالای برج میلاد.
  • یا امتیاز اینکه از فضای بسته نمی ترسید و خیلی راحت می تونید سوار آسانسور بشید.
  • امتیاز اینکه به هیچ ماده غذایی حساسیت ندارین و خیلی راحت و بدون نگرانی می تونین همه غذاها رو امتحان کنین.
  • امتیاز اینکه می تونید ببینید.
  • امتیاز اینکه می تونید بشنوید
  • امتیاز اینکه سواد دارین و می تونین این متن رو بخونین.
  • امتیاز اینکه اینترنت دارین و می تونین این متن رو بخونین.
  • امتیاز اینکه موبایل / لپ تاپ / کامپیوتر دارین و می تونین این متن رو بخونین.
  • امتیاز اینکه حوصله دارین و می تونین این متن رو بخونین.
  • امتیاز اینکه وقت دارین و می تونین این متن رو بخونین

حالا یه کمی قضیه رو تغییر بدیم.

  • ….

راستش رو بگم، مجبورم یه بخش از کلاف سردرگم ذهنم رو حذف کنم. ارتباط داشتن به مزیت و امتیاز سفر رفتن. که بگذریم.

چند روز پیش وقتی داشتم به این موضوع فکر می کردم، از این شروع شد که یه مرد نابینا رو توی خیابون دیدم. بعدش چند نفر کم توان یا ناتوان در زمینه راه رفتن. کسایی که با کمک ویلچر در حال خرید یا گردش بودن.

کم کم بیشتر به داشته هام توجه کردم. چیزایی که من به عنوان یک انسان که همیشه دو دست، دو پا، بینایی و شنوایی و سایر توانایی های بدن رو داشته، اونقدر به این موضوع که چه چیزهایی دارم که شاید حتی خودم هم متوجهشون نیستم که یه امتیاز برای من هستن.

بعد فکر کردم به نداشته هام یا مثلاً همین چیزایی که اگر می داشتم شاید زندگیم چالش کمتری داشت. چالش که نه، فقط ساده تر می شد. مثلا اگر به خیلی از مواد غذایی حساسیت نداشتم. خیلی موضوع پیش پا افتاده است، ولی وقتی به این امتیاز و مزیت فکر کردم که خودم ندارمش.

بعد به این فکر کردم که مثلاً من می تونم سوار آسانسور بشم و برم بالای برج و منظره شهر رو ببینم و لذت ببرم. خیلی ها هستن که نمیتونن از چنین چیزی لذت ببرن.

یه جاهایی هم دچار over thinking شدم که تصمیم گرفتم این پست رو بنویسم. چون به نظرم وقتش بود این کلاف سردرگم رو بازش کنم.

شاید این ضرب المثل جاش همین جا باشه که می گه:

شکر نعمت، نعمتت افزون کند.

پس خدا رو شکر واسه تمام داشته هام.

اشتراک گذاری: