در بخش اول و بخش دوم این سری نوشته، در مورد مفاهیم «لین استارتاپ» و نحوه انتخاب برگزارکننده، تیم اجرایی و منتورها مطالبی رو نوشتم.
در این بخش، دوست دارم روند برگزاری رویداد رو بگم و همچنین سایر تفاوتهایی که رویداد «لین استارتاپ ماشین» با «استارتاپ ویکند» داره.
شاید بد نباشه برنامه سه روز رویداد رو در اینجا بذارم و بخش به بخش همه رو توضیح بدم.
روز اول
ساعت ۱۶ : پذیرش
وقتی برای پذیرش به محل برگزاری رویداد بیاین، یک پکیج پذیرش برای هر نفر تهیه شده، این پکیج شامل کیف دستی، تیشرت، فولدر، راهنمای رویداد، استیکر، پیکسل، کاغذ یادداشت، کارت مترو / اتوبوس، کاتالوگ و تراکت حامیان، ماژیک و خودکار میشه. تمامی اینها مواردی هستند که شما در طول رویداد و برای یکپارچگی بهشون نیاز خواهید داشت.
ساعت ۱۷ : شروع، معرفی LSM و سخنرانی
ساعت ۱۷:۳۰ : آغاز ارائه ایدهها
هر کسی ۵۰ ثانیه فرصت خواهد داشت تا ایده خودش رو ارائه بده.
ساعت ۱۸ : رایگیری ایدهها و تیمسازی
برای رایگیری، هر کسی در زمان ارائه ایدهها باید از ایدهها خلاصهبرداری کنه و به محض تموم شدن ارائه ایدهها رای خودش رو تحویل بده. بازار سیاه فروش رای و اینا وجود نداره. هر کسی فقط همون ۵۰ ثانیه برای ارائه ایده خودش و دفاع ازش برای جذب رای فرصت داره، نه کمتر و نه بیشتر.
شاید ارزش افزوده این قسمت هم این باشه که اسراف و هدر رفتن کاغذ به حداقل ممکن میرسه. علاوه بر این، چون هر کسی باید ایدهها رو گوش بده و برای رای دادن فرصت دیگهای نداره، سکوت در سالن رعایت میشه و همه حواسشون به ارائه ایدههاست. آخرین مورد هم جلوگیری از اتلاف وقت هست و خیلی سریعتر فرایند رایگیری انجام میشه.
شاید بد نباشه بگم یکی از بهترین و مهمترین ویژگیهای رویداد لین استارتاپ ماشین همین timebox بودن هست. هر چیزی سر زمان تعیین شده اتفاق میفته.
ساعت ۱۹ : کارگاه ۱: آشنایی با Lean و معرفی Javelin Board
ساعت ۱۹:۳۰ : کارگاه ۲: مورد کاوی (Case Study)
از همان روز اول با دو کارگاه آموزشها شروع میشه. خیلی مهمه که قبل از پایان روز نخست، بخشی از فعالیتهای تیمی، بارش فکری و پر کردن بخش سمت راست Javelin Board رو شروع کنن.
ساعت ۲۰ : شام سبک
ساعت ۲۰:۴۵ : تیمها به کار خود ادامه میدهند
ساعت ۲۲ : پایان روز نخست
روز دوم
ساعت ۸ : صبحانه
ساعت ۹ : کارگاه ۳: مصاحبه با مشتریان
در بخش اول گفتم که ایدهها نیاز به اعتبارسنجی دارن، اعتبارسنجی به چه صورت هست؟؟ رفتن به بازار واقعی، شناسایی مشتری واقعی و مصاحبه با مشتری. البته مصاحبه اصول مرتبط با خودش رو داره، پس لازمه در این رویداد، اصول و مقدمات مصاحبه با مشتریان به شرکتکنندگان آموزش داده بشه.
قبل از بیرون زدن از ساختمان، شرکتکنندگان فرصت خواهند داشت که ستون اول از بخش سمت چپ Javelin Board رو تکمیل کنن، سوالات مصاحبهشون رو آماده کنن و با منتورها برای ادامه کار مشورت کنن و راهنمایی بگیرن.
ساعت ۱۰ : بیرون زدن از ساختمان
ساعت ۱۳ : نهار
ساعت ۱۴ : کارگاه ۴: چگونه MVP و ایده خود را به مشتریان پرزنت کنیم
ساعت ۱۴:۳۰ : کارگاه ۵: طراحی صفحه نخست (Landing Page) و بهدست آوردن مشتریان
بعد از جمعبندی نتایجی که تیمها از دور اول مصاحبه گرفتن، وقتشه تا یک مرحله به جلو برن، برای هر مرحله کارگاههایی تشکیل میشه که ادامه روند و مراحل کار رو به شرکتکنندگان آموزش بده.
ساعت ۱۵ : بیرون زدن از ساختمان
ساعت ۱۸:۳۰ : شام سبک
ساعت ۱۹ : کارگاه ۶: Concierge MVP
ساعت ۱۹:۳۰ : بیرون زدن از ساختمان
ساعت ۲۲ : پایان روز دوم
در طول روز حداقل ۳ بار شرکتکنندگان از ساختمان بیرون میرن و مصاحبه میکنن و فرضیههای اولیه خودشون رو اعتبارسنجی میکنن.
روز سوم
ساعت ۸ : صبحانه
ساعت ۹ : کارگاه ۷: چگونه در LSM برنده شویم؟
شبیهسازی بازار واقعی یکی از اهداف هر رویداد و کارگاه آموزشی است. در این مرحله شرکتکنندگان یاد میگیرن که چطور جلو سرمایهگذاران ارائه بدن.
ساعت ۹:۳۰ : بیرون زدن از ساختمان (هدف: بهدست آوردن پول)
ساعت ۱۳ : نهار
ساعت ۱۶ : پایان مهلت آمادهسازی پرزنتیشنها
ساعت ۱۶:۳۰ : سخنرانی کلیدی- میهمان کارآفرین
ساعت ۱۷ : آغاز ارائهها
ساعت ۱۹ : معرفی برندگان، تقدیر و سخنرانی
ساعت ۲۱ : پایان رویداد
– – –
بخشی از تفاوتهای رویداد «لین استارتاپ ماشین» با «استارتاپ ویکند» در این پست مشخصه.
حالا به صورت مختصر تفاوتهای این دو رویداد رو میگم:
۲- به شکل فرآیندی، تمرکز به جای محصول روی «اعتبار سنجی» ایده است. پیش از آنکه انرژی و زمانی برای ساخت محصولی که کسی نمیخواهد صرف شود.
۳- از یک بورد مخصوص فرآیند – محور به نام «تخته آزمایش» یا «Javelin board» استفاده میکند که این را تسهیل میکند.
۵- انتخاب منتور: مربی گری جدیتر گرفته میشود. بنابراین برای مربیان چند ویدیو آموزشی و آزمون (آنلاین) در نظر گرفته شده تا بدون هیچ پیش زمینهای وارد رویداد نشوند.
۶- تعداد شرکتکنندگان: تعداد شرکتکنندگان کمتری پذیرفته میشوند تا کیفیت بالاتر رود. حداکثر تعداد شرکتکننده در این رویداد برای اولین برگزاری در هر شهر، ۵۰ نفر میباشد. از رویداد دوم به بعد، حداکثر شرکتکننده ۷۰ نفر است.
۷- تعداد استاندارد مربیان: به ازای هر تیم یک مربی در رویداد حضور خواهد داشت.
۸- پکیج پذیرش
۹- ارائه ایدهها: در رویداد «لین استارتاپ ماشین» هر نفر تنها ۵۰ ثانیه برای ارائه ایده خود فرصت خواهد داشت.
۱۰- رایگیری و انتخاب ایدهها
۱۱- تیم: تعداد اعضای هر تیم بایستی بین ۳ تا ۵ نفر باشد. نه کمتر و نه بیشتر، ۳ نفر یا ۴ نفر یا ۵ نفر
۱۲- ۷ کارگاه در طول رویداد برگزار میشود.
۱۳- شبیهسازی بازار واقعی و ارائه در حضور سرمایهگذاران
۱۴- مصاحبه با مشتری
– – –
پینوشت ۱: یادتون باشه مفاهیم آموزشی این دو رویداد در ادامه هم هستند و هر دو برای راهاندازی یک کسب و کار لازم هستند.
پینوشت ۲: تفاوت این دو رویداد رو از نظر یکی از اساتید بخوانید.
روزهای آخر سال ۹۲، در پست کولهپشتی من، بخشی از دستاوردها و تجربیاتی که دوست داشتم در سال ۹۳ هم همراهم باشن رو نوشتم. سال ۹۳ رو با سفر حج شروع کردم که شاید بهترین تجربه محسوب میشه.
سال ۹۳ درسهای خیلی خیلی خیلی زیادی برای من داشت، تجربههای متفاوت، سختیهای جدید و شکستهای خیلی جدیدتر. همیشه میگن بعد از هر شکست پیروزی هست، اما وقتی پیروزی اتفاق میفته که آدم از شکست قبلی تجربه کسب کنه و باز همون اشتباه رو تکرار نکنه.*
سال ۹۳ رو در حالی شروع کردم که از شغل سابق استعفا داده بودم، البته به جز اینکه شغلم رو دوست نداشتم یک دلیل دیگه داشت و اون هم آسیبدیدگی دستم بود که متاسفانه دچار فلج مقطعی شده بود و با فیزیوتراپی به وضعیت نسبتاً خوب برگشت.
سال ۹۳ رو با حلالیت طلبیدن از اطرافیان، دوستان، خانواده و هر کسی رو هر جایی میشناختیم شروع کردیم، چون عازم سفر حج بودیم.
سال ۹۳ رو با سفر حج شروع کردم، سفر نابی بود که هیچوقت نخواستم از تجربیات و خاطراتم چیزی بنویسم تا همیشه در قلبم بمونه.
سال ۹۳ برای من پر بود از سفر، سفرهای کاری. سفرهایی پر بار برای روح.
سال ۹۳ برای من پر بود از موقعیتهای شغلی جدید و رسیدن به شغلی که فوقالعاده است.
سال ۹۳ پدربزرگم از میان ما رفت …
سال ۹۳ دوره کارشناسی ارشد تمام شد.
سال ۹۳ تمامی استعدادهایی که در تست استعدادیابی برام شناسایی شده بود به صورت بالفعل و در فعالیتهای مختلف به کار گرفته شد.
سال ۹۳ استعدادهای نهفته دیگهای که داشتم شکوفا شد.
سال ۹۳ واسه من پر از سفر بود که یکی یکی همه رو بیان میکنم.
سفرها
اولین سفر: سفر معنوی حج
دومین سفر: تهران – سفر استارتاپی – اولین رویداد ماشین استارتاپ ناب تهران : برگزارکننده بودن در این رویداد، تجربه نابی برای من به همراه داشت. برگزاری با استاندارد جهانی، همکاری با افراد حرفهای و کسب تجربه در چنین فضای نابی باعث شد بخشی از مسیر زندگی من تغییر کنه.
سومین سفر: زنجان – سفر استارتاپی – رویداد استارتاپ ویکند زنجان: تیم برگزاری فوقالعاده، نماینده جهانی فوقالعاده، مربیان فوقالعاده …. همه چی عالی بود
چهارمین سفر: تهران – مصاحبه کاری: اینکه روز تولدت، ۴ ساعت توی اتوبوس باشی و برسی تهران و بری جایی که قرار بوده برای مصاحبه بری، خیلی باهات گرم و صمیمی برخورد بشه، به مناسبت تولدت به ناهار مهمونت کنن (اون هم فیش اند چیپس)، بعد از اون به جای یک مصاحبه خشک، یک مصاحبه در پارک در حال خوردن بستنی رو تجربه کنی و همه و همه، نوید این رو بده که چقدر این محیط شرکت رو دوست داری. مصاحبه من فوقالعاده بود.
پنجمین سفر: تهران – سفر استارتاپی – رویداد Slush تهران: سفرهایی که برای لایوبلاگ استارتاپتیوی انجام دادم، همشون در جایگاه خودشون تجربه نابی بودند. رویداد Slush علاوه بر سختیهای خودش برای بهبود فعالیتهای لایوبلاگ استارتاپتیوی به من کمک کرد.
ششمین سفر: مشهد – سفر تفریحی: خیلی خوشحالم که بعد از مدتها تونستم به این سفر برم، هم زیارت و هم دیدن دوستانی که مدتها دلتنگشون بودم. خوشحالم که در جایجای ایران دوستانی دارم بهتر از آب روان.
هفتمین سفر: تهران – سفر کاری: حس اینکه برای اولین بار بیمه بشی و سابقه کار رسمی داشته باشی.
هشتمین سفر: تهران – سفر کاری: کنفرانس VP Design برای مدیران سازمانی
نهمین سفر: بوشهر – سفر استارتاپی – میتاپس استارتاپی بوشهر: سخنرانی جلو ۵۰۰ نفر اونقدرا هم سخت نبود که به نظر میرسید. واقعاً خوشحالم که دعوتم کردن و این دعوت باعث شد من دوست دانشگاه دوره کارشناسیم رو بعد از ۴ سال ببینم.
دهمین سفر: تهران – سفر استارتاپی: نشستهای ماهانه ایران استارتاپز یکی از بهترین فرصتهایی هستن که گروه استارتاپهای ایران ایجاد کرده.
یازدهمین سفر: قزوین – سفر استارتاپی – استارتاپ ویکند قزوین
دوازدهمین سفر: تهران – همایش کاربردپذیری: میزان احترام و حرفهای بودن رو واقعاً میشد در این رویداد و از برخورد برگزارکنندگان دید. خوشحالم که فرصتی پیش اومد و در کنار این بزرگواران بودم.
سیزدهمین سفر: تهران – سفر استارتاپی – دومین رویداد لین استارتاپ ماشین تهران: صحبت از رویداد ماشین استارتاپ ناب رو میسپارم به پستهای قبلی و بعدی که نوشتم و خواهم نوشت.
چهاردهمین سفر: بوشهر – سفر استارتاپی – رویداد استارتاپ ویکند بوشهر : جدا از غذاهای به شدت خوشمزهای که بوشهر خوردیم، گرمی و صمیمیت مردم جنوب کشور رو به عینه دیدم و حس کردم. واقعاً بوشهر فوقالعاده بود.
سفر دائمی: از ۷ خرداد، یک سفر هفتگی رو شروع کردیم که تا آخر سال موفق شدیم ۳۵ سفر ۲ ساعته در کنار هم باشیم، تو این سفرهای دو ساعته، با دوستان جامعه استارتاپی شیراز، دور هم جمع شدیم تا تجربیاتمون رو به اشتراک بذاریم و با دعوت از افراد فعال، اکوسیستم استارتاپی شهرمون رو گسترش بدیم. ما برای این جلسات اسم نذاشیم و ترجیح دادیم با همون اسم جلسات هفتگی پیش بریم.
فعالیتهای کاری
استارتاپتیوی: برای اولین بار همزمان با برگزاری رویداد لین استارتاپ ماشین تهران، با لایوبلاگ این استارتاپ رو لانچ کردیم. استارتاپتیوی اولین رسانه تصویری استارتاپهای ایران هستش که مهدی علیپور به عنوان بنیانگذار و من و آرش ماهر به عنوان همبنیانگذار داریم روش کار میکنیم.
پوکولیو: یادم میاد اولین باری که کلاس طراحی وب رفتم، هدفم راهاندازی یک سایت در زمینه گردشگری برای شیراز بود و وقتی همکاری در استارتاپ پوکولیو به من پیشنهاد شد، خیلی زیاد خوشحال شدم. امیدوارم در سال ۱۳۹۴ بتونیم این استارتاپ رو به مرحله مد نظرمون برسونیم.
تکلی: نشریه الکترونیکی تکلی با هدف معرفی استارتاپهای ایران به انگلیسی زبانان فعالیت خودش رو تیر ماه ۹۳ شروع کرد.
بامیلو: شاید فوقالعادهترین اتفاق سال ۹۳ برای من، کار کردن در تیم فوقالعاده خوب بامیلو بود. درسته که دورکاری بودم و کمتر در محل شرکت حضور داشتم، ولی حداقل زمانی رو هم که در شرکت بودم برام حس نابی به همراه داشت. جدا از اینکه فعالیتهای مجازی و جلسات اسکایپی هم جو حاکم بر تیم رو به من منتقل میکرد. مهمترین و فوقالعادهترین تجربه من در این سال، به کار گرفتن استعدادم در بازاریابی و ترکیب اون با تخصصم در رسانههای اجتماعی بود که در نتیجه «متخصص رسانههای اجتماعی» عنوانی بود که در این سال به عنوان تخصص من معرفی شد.
لین استارتاپ ماشین شیراز: فعالیتهای برگزاری این رویداد رو شروع کردیم و این رویداد ۲ تا ۴ اردیبهشت ماه ۱۳۹۴ برگزار میشه. تا این لحظه، ۵۰% از ظرفیت رویداد تکمیل شده.
جنبش Lean IN: یکی از اتفاقات نابی که در حین اولین رویداد لین استارتاپ ماشین تهران برای من و مهدیه افتاد، آشنایی با شریل سندبرگ معاون فیسبوک و رهبر این جنبش بود، این جنبش برای حمایت از بانوان هست و ما تلاش داریم با معرفی زنان موفق، انگیزهبخش سایر بانوان کشورمون باشیم.
دوستان
سال ۹۳ برای من پر بود از دوستهای جدید و دوستیهای جدید و دوستیهای کهنهای که به قول رستاک، یه کهنه شرابه که ۳۰ سالشه. خوشحالم که در این سال تمامی این دوستان رو در تکتک لحظات در کنارم داشتم.
تصمیمات آینده
زندگی فراز و نشیب زیاد داره، مهم اینه که از این همه پاراگراف بالا که حاصل ۳۶۵ روز زندگیم بود، چه تجربهای کسب کردم، چه چیز جدیدی یاد گرفتم و چه تصمیماتی برای آینده گرفتم:
سال ۹۴ سال طلوع خورشیده، قراره سحرخیر بشم تا کامرواتر از سال ۹۳ بشم.
سال ۹۴ سال ورزشه، قراره ورزش کنم تا سلامتیم بهبود پیدا کنه.
سال ۹۴ قراره چایی نخورم یا حداقل کمتر چایی بخورم که قطعاً برای سلامتیم خیلی مهمه.
سال ۹۴ سال تمرکزه، وقتش رسیده که با تمرکز روی یکی از استارتاپها، به سمت آینده برم.
سال ۹۴ سال نوشتنه، بیشتر و بیشتر، تجربیاتم رو مینویسم و منتشر میکنم.
سال ۹۴ سال مطالعه است، بیشتر و بیشتر و خیلی بیشتر از قبل مطالعه خواهم کرد. حامیان محیط زیست مجبورم ازتون معذرت بخوام ولی من واقعاً بدون کتاب کاغذی نمیتونم کتاب بخونم. خیلی تلاش کردم از روی آیپد کتاب بخونم ولی اثربخشی کتاب کاغذی خیلی بیشتره.
سال ۹۴ سال یادگیریه، بیشتر و بیشتر برای یادگیری وقت میذارم.
سال ۹۴ سال چالش فردیه، بیشتر از سال گذشته برای خودم چالش تعریف خواهم کرد و به رشد فردی خودم بیشتر و بیشتر کمک میکنم.
سال ۹۴ سال مشاوره است، هر کسی که کمک بخواد، من در خدمتم که در حوزههای تخصصی خودم بهش مشاوره بدم.
سال ۹۴ سال …، کی میدونه چی ممکنه پیش بیاد؟
کولهپشتی ۹۴
دلم میخواد کولهپشتی سال ۹۴ رو پر کنم از تجربههای خوب، پر کنم از تمام نقاط قوتی که دارم، پر کنم از انسانهای دوستداشتنی که سال ۹۳ رو در کنارشون رشد کردم و قد کشیدم و بزرگ شدم که اگر نبودن شاید هیچوقت چنین لحظهای برام رقم نمیخورد:
کولهپشتی ۹۴ من پر شده از دوستیهای خوب
کولهپشتی ۹۴ من پر شده از همکاران خوب و خوبتر
کولهپشتی ۹۴ من پر شده از استعدادهای بالقوه بالقعل شده
کولهپشتی ۹۴ من پر شده از نقاط قوت
کولهپشتی ۹۴ من پر شده از تجربیات خوب
اینا دیگه تو کولهپشتی نیستن
غمها رو میذارم تو همین سال بمونه، کولهپشتی ۹۴ من باید سرشار از انرژی مثبت و شادی باشه.
کینهها رو میذارم تو همین سال بمونه، کولهپشتی ۹۴ من باید پر از فداکاری و گذشت باشه.
خاطرات تلخ رو میذارم تو همین سال بمونه، کولهپشتی ۹۴ من باید پر از طعم شیرین زندگی باشه.
خستگیها رو میذارم تو همین سال بمونه، کولهپشتی ۹۴ من باید پر از انرژی باشه.
– – –
* : این پاراگراف در کولهپشتی قبلی هم نوشته شده بود.
– – –
پینوشت:
اول: تشکر میکنم از خدا برای استعدادهایی که بهم داده و کمکهای بیدریغش در زندگیم.
دوم: تشکر میکنم از پدر و مادرم و تمامی کمکهاشون و حمایتهاشون و اینکه چنین زندگی نابی رو برام رقم زدن و باهام همراهی کردن تا به آرزوهام برسم.
سوم: تشکر از دوستان خوبم که امسال هم در کنارم بودن.
چهارم: تشکر از همکارانم که دوستان خوبم شدن.
پنجم: تشکر از همگی
اولین رویداد لین استارتاپ ماشین در شیراز (سومین رویداد در ایران)، با همکاری گروه استارتاپهای ایران، موسسه نوآوری کسب و کار اپاتان و مرکز آموزش علمی-کاربردی کارخانجات مخابراتی ایران ۲ تا ۴ اردیبهشت ماه ۱۳۹۴ برگزار خواهد شد.
در پست اول در مورد این فرصت ویژه، در مورد مفاهیم و مطالب آموزشی این رویداد نوشتم. در این پست در مورد انتخاب برگزارکننده، کادر اجرایی و منتورهای رویداد خواهم نوشت.
اگر داوطلب برگزار کردن رویداد در شهرتون باشین، اول از همه باید تجربه شرکت در یک رویداد رو داشته باشین.* بعد از اون باید با نماینده جهانی حاضر در ایران، آقای مهندس غانمزاده تماس بگیرین. ایشون شما رو به سازمان جهانی معرفی میکنند و لینک رویداد رو برای جمعآوری رای برای unlock شدن آماده میکنند. همونطور که میدونید ۳۰۰ رای لازمه تا مجوز برگزاری رویداد در یک شهر صادر بشه. برای جمعآوری رای یادتون باشه باید لینک referral خودتون رو به اشتراک بذارین، چون از نظر سازمان جهانی یکی از موارد مهم همینه که شخص داوطلب برگزاری، قدرت رسانهای و جذب مخاطب بالایی داشته باشه.
بعد از اینکه رویداد آنلاک شد، شخص داوطلب برگزاری باید به عنوان Organizer درخواستش رو ثبت کنه و در آزمون سازمان جهانی شرکت کنه. بعد از شرکت در آزمون و تایید نماینده ایران، این فرد به عنوان برگزارکننده رویداد معرفی میشه.
بعد از آنلاک شدن و معرفی برگزارکننده، برگزارکننده متعهد میشه که رویداد رو مطابق استانداردهای لازم برگزار کنه و برای قدم اول باید تیم اجرایی رو تشکیل بده. برای انتخاب تیم اجرایی همیشه اطلاعرسانی عمومی میشه تا داوطلبان رزومه خودشون رو بفرستن.
از داوطلبان عموماً خواسته میشه که به چند مورد بر اساس علاقه و تخصص به خودشون نمره بدند و بعد از بررسی رزومه، قبول یا رد میشن. عموماً تجربه برگزار کردن رویداد یکی از مهمترین فاکتورهای مد نظر در انتخاب کادر اجرایی است. علاوه بر این باید با استارتاپ و ماهیت آن آشنایی کامل داشته باشند. به همین علت، بعضاً افرادی که در رویدادهای استارتاپی شرکت کردند، شانس بیشتری در پذیرفته شدن به عنوان داوطلبان تیم اجرایی دارند.
در ادامه، پس از تشکیل تیم، اعضای تیم اجرایی آموزش میبینن و به طور کامل با مفاهیم Lean Startup آشنا میشوند. چرا؟ چون واقعاً اهمیت داره که بتونن به متقاضیان و شرکتکنندگان به طور کامل و با آگاهی کامل پاسخ بدند.
در مورد انتخاب منتورها، یک پست جامع در مورد نحوه شرکت در آزمون سازمان جهانی در بلاگ رویداد منتشر شده. البته این مرحله، اولین مرحله از مراحل تایید یک منتور در رویداد ماشین استارتاپ ناب است.
بعد از کسب حد نصاب نمره، رزومه هر فرد بررسی میشه، یکی از مهمترین معیارها، تجربه شکست و رو به رو شدن و غلبه کردن بر ترس از شکسته و همینطور عدم ترس در به اشتراک گذاشتن تجربیات شکست. قطعاً کسی که در راهاندازی کسب و کار شکستی رو متحمل شده، خیلی راحتتر میتونه چالشها رو ببینه و با اشتراک گذاشتن این چالشها با شرکتکنندهها میتونه اونها رو با موانع و چالشها آشنا کنه.
حالا چرا شکست؟ شاید کسی اینقدر موفق بوده که هیچ وقت شکست نخورده. تجربه ثابت کرده که شکست موجب پیروزیه.
دیگه چه معیارهایی مهمه؟
قطعاً تجربه راهاندازی یک کسب و کار با متدولوژی Lean Startup
یکی دیگه از مهمترین معیارها، اخلاق خوبه. به کرات در رویدادهای دیگه دیده شده که منتور عزیز، سر شرکتکننده داد زده، یا اون رو تحقیر کرده، یادمون باشه حتی اگر کسی داره اشتباه میکنه بهش نگیم داره اشتباه میکنه، ازش سوال بپرسیم و به چالش بکشیمش تا خودش متوجه اشتباهش بشه.
به جای اینکه بهشون ماهی بدیم، بهشون ماهیگیری یاد بدیم.
حالا برگردیم به عنوان این پست: چرا شرکت در ماشین استارتاپ ناب یک فرصت ناب است؟
از آنجا که LSM تلاش میکند آموزههای متد Lean Startup را جدیتر به کار بگیرد: مربیگری جدیتر گرفته میشود. بنابراین برای مربیان چند ویدیو آموزشی و آزمون (آنلاین) در نظر گرفته شده تا بدون هیچ پیش زمینهای وارد رویداد نشوند.
به دفعات دیده شده که منتورهای مختلف در رویداد، با نظر شخصی خودشون شرکتکنندهها رو راهنمایی میکردند و خیلی وقتها نظرات متفاوتی رو به اونها ارائه میکردند و باعث سردرگمی شرکتکنندگان میشدند. اما مفاهیم و آموزههای رویداد لین استارتاپ ماشین یکسان هستند و منتورها همگی از دانش مناسب این رویداد برخوردارند.
– – –
*: من در اولین رویدادی که در ایران (تهران) برگزار شد، عضو تیم اجرایی بودم، با توجه به اینکه پیش از این رویدادی برگزار نشده بود، ما از چند ماه قبل به مطالعه پرداختیم و آقای مهندس غانمزاده موارد ضروری رو به ما آموزش دادند.
اولین رویداد لین استارتاپ ماشین در شیراز (سومین رویداد در ایران)، با همکاری گروه استارتاپهای ایران، موسسه نوآوری کسب و کار اپاتان و مرکز آموزش علمی-کاربردی کارخانجات مخابراتی ایران ۲ تا ۴ اردیبهشت ماه ۱۳۹۴ برگزار خواهد شد.
حتماً تا حالا جسته و گریخته اطلاعاتی در مورد این رویداد به دست آوردین و لایوبلاگ رویداد اول تهران در اردیبهشت ماه و رویداد دوم تهران در بهمن ماه رو دیدین. با دیدن لایوبلاگ به صورت نسبی میشه فهمید چه اتفاقاتی در رویداد میفته و چه کارگاههایی برگزار میشه و تیمها چطوری تشکیل میشن و غیره و غیره. دوست دارم در این پست و پستهای بعدی به صورت مفصل در مورد این رویداد و روند برگزاری بنویسم.
سوالی که شاید همین اول برای همه مخاطبان مطرح میشه این هستش که این رویداد چه فرقی با استارتاپ ویکند داره و من در ضمن این متن برخی تفاوتهاشون رو ذکر خواهم کرد.
دوست دارم این پست رو با مدلسازی (با یک چرخه تکرارپذیر و توسعهپذیر) روند راه اندازی یک کسب و کار رو بگم:
ایده -> اعتبارسنجی سریع ایده (مشتری، مساله، راه حل) -> مستند کردن مدل کسب و کار (فرضیه اولیه) -> اعتبارسنجی مساله -> اعتبار سنجی راه حل -> اعتبارسنجی MVP
همونطوری که در این پرخه میبینید، هر کسب و کاری با یک ایده اولیه شروع میشه.
ایده: رفته بودم دفتر پست، زمانی که فرایند رو انجام دادن، یک رسید کاغذی رو در یک پاکت گذاشتند و به من تحویل دادند. من خیلی فکرم مشغول شد در این مورد که چقدر کاغذ داره هدر میره و سلامتی محیط زیست در خطره. به ذهنم رسید یک اپلیکیشن طراحی کنم که به جای رسید پیگیری، کد پیگیری رو با شناسه خودم برام ذخیره کنه.
wooooooooooooooooooooooooooooooooooow چه ایده خوبی!!!! واقعاً با این کار میتونم جون درختهای زیادی رو نجات بدم و حتماً محیط زیست از من حمایت میکنه و پست و دفاتر پستی این اپلیکیشن رو از من میخرن. چقدر میتونم ارزشآفرینی کنم و پولدار بشم.
شاید اگر برنامهنویسی اندروید بلد بودم، اپلیکیشن رو مینوشتم و میرفتم سراغ دفاتر پستی و میخواستم فرهنگسازی کنم و مطمئناً وقت زیادی رو هدر میدادم، چرا؟ چون مشتری من مشخص نیست. من تصور میکردم دفاتر پستی مشتری من هستند ولی حالا که دفاتر پستی این اپلیکیشن رو نمیخوان. ولی چرا نمیخوان؟
افرادی به پست مراجعه میکنند که اصلاً Smart Phone ندارن. خب اشکال نداره شماره پیگیری براشون اسمس میشه.
زنگ خطر = راه حل چرا تغییر کرد؟
افرادی که به پست مراجعه میکنند و Smart Phone دارند، سالی یک بار بسته پستی دارن و واقعاً براشون مهم نیست کاغذ تحویل بگیرن یا اسمس!!!!!
زنگ خطر = چرا هیچکس به فکر نجات محیط زیست نیست؟
افرادی که هفتگی یا ماهیانه و به تعداد زیاد بسته پستی دارن، (مثلاً فروشگاهها) شماره پیگیری رو توی سیستم CRM خودشون ذخیره میکنن و هیچ نیازی به چنین اپلیکیشنی ندارن.
زنگ خطر = شکست
ایده من که خیلی خوب بود، به فکر حفظ محیط زیست بودم، ارزش زیادی ایجاد میکردم، ولی چراااااااا شکست؟؟؟؟؟
اینجاست که من یادم رفته ایده -> پیادهسازی اشتباهترین روند راهاندازی یک کسب و کار هست. چطوری میتونم بفهمم مشتری من کیه؟ چطوری میتونم بفهمم ایده و مشکلی که در ذهن من هست، واقعاً مشکل مشتری هست یا نه؟؟؟
چطووووووووووررررر؟؟؟ چططوووووووووووووورررررررررر؟؟؟ چطووووووووووووررررررررررررررررررررررررر؟؟؟
اینجاست که برمیگردیم به حرف اساتید و مجربان این حوزه که همیشه بهمون میگفتن:
ایده باید اعتبارسنجی بشه، برای اعتبارسنجی هم باید مشتری واقعی رو پیدا کنی و باهاش رو در رو مصاحبه کنی.
حالا برمیگردیم به رویداد ماشین استارتاپ ناب و یه تاریخچه خیلی کوچیک ازش رو میگیم.
از سال ۲۰۰۶ که استارتاپ ویکند شکل گرفت، رویدادهای زیادی برگزار میشدند، شاید هزاران هزار ایده مطرح میشدند که شاید اگر همه اونها اجرایی بودند، الآن دنیا بهشت بود، ولی خب. ایدهها شکست خوردند. چرا؟
چون محصولی رو تولید میکردند که مشتری نداشت، نیاز مردم نبود، فقط نیاز ایده دهنده و شاید دو تا از دوستاش بود.
حالا بریم به سال ۲۰۰۹، زمانی که اریک ریس حاصل مطالعات و تجربیاتش رو در یک بلاگ منتشر کرد و در ادامه در سال ۲۰۱۱ کتاب The Lean Startup رو بر اساس همین تجربیات منتشر کرد. آقای اریک ریس، بر اساس سه متدولوژی Lean Manufacturing و Customer Development و Agile (تولید ناب، مشتریسازی و چابک) یک متدولوژی جدید طراحی کردند به نام Lean Startup که ما با عنوان «استارتاپ ناب» معرفیش میکنیم.
بعد از شکستهای پیاپی استارتاپها، سازمان خصوصی تشکیل شد که این سازمان بانی رویداد Lean Startup Machine یا «ماشین استارتاپ ناب» هستند. این سازمان بر اساس متدولوژی «استارتاپ ناب» رویداد رو طراحی کردند تا به نوعی درصد شکست استارتاپها رو کم کنند یا به همین شعار خودشون برسند:
Fail Fast, Succeed Faster
حالا برگردیم به عنوان این پست: چرا شرکت در ماشین استارتاپ ناب یک فرصت ناب است؟
یک فرصت ویژه است چون اعتبارسنجی رو به خوبی، به صورت عملی و با مراجعه به بازار واقعی و شناخت مشتری واقعی یاد میگیریم.
ایده -> اعتبارسنجی سریع ایده (مشتری، مساله، راه حل) -> …
پس با یادگیری این مرحله، میتونیم از یک ایده اولیه، به ایده معتبری برسیم که وقتی وارد بازار بشه، مشتریهای خودش رو داره.
پس اولین تفاوت Lean Startup Machine و Startup Weekend مباحث آموزش در آنهاست.
ایده -> اعتبارسنجی سریع ایده (مشتری، مساله، راه حل) -> مستند کردن مدل کسب و کار (فرضیه اولیه) -> …
همونطور که میدونید، مستند کردن مدل کسب و کار در استارتاپ ویکند آموزش داده میشه. پس این دو رویداد در دنباله هم قرار دارن و لازمه پیش از شرکت در استارتاپ ویکند و یادگیری مستند کردن مدل کسب و کار، اعتبارسنجی ایده رو یاد بگیرین.
آخرین آخر هفته پر از رویداد و هیجان استارتاپی سال ۹۳ برای من اختصاص داشت به رویداد آخر هفته استارتاپی در حوزه کشاورزی که ۲۰ تا ۲۲ اسفند در شیراز برگزار شد.
این رویداد که در نوع خودش اولین رویداد استارتاپی حوزه کشاورزی بود، هم از نظر حوزه کاری و هم از نظر اشتیاق شرکتکنندگان برای راهاندازی کسب و کار تجربه نابی برای من به همراه داشت.
این رویداد با حمایت شرکتها و سازمانهای زیر برگزار شد:
- کمیته امداد
- بانک کشاورزی
- دانشگاه بعثت
- شرکت دادهنگار داتیس پارس
- شرکت سبزکاشت مهر آسیا
- بخش ترویج دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز
در این رویداد، من به عنوان منتور و تسهیلگر (غیررسمی) رویداد حضور داشتم. در این رویداد ۱۰۷ شرکت کننده حضور داشتن که درصد بالایی شون متخصص یا دانشجوی گرایشهای مختلف حوزه کشاورزی بودن. بین این افراد حتی شرکت کنندگانی حضور داشتند که کشاورز بودن و واقعاً جالب بود که اومده بودن تا یاد بگیرن چطوری میتونن ایده ای که دارن رو برای رفع مشکلشون پیادهسازی کنن.
۴۷ ایده در این رویداد ارائه شد که در حوزههای مرتبط با صنایع غذایی، کشاورزی، تصفیه آب، دستگاه خاکورز و خیلی ایدههای دیگه که همشون در خاطرم نیست.
جالبترین موضوع شاید جوانترین ایدهپرداز و شرکتکننده بود که یک دختر ۶ ساله بود. ایده این دختر در مورد طراحی یک مکانیزم بود که به گیاه به میزان مورد نظرش آب بدیم. برای من جالب بود که چطور یک دختر بچه ۶ ساله اینقدر با اعتماد به نفس هم ایده ارائه کرد و هم به سخنرانیها گوش میداد و وقتی میپرسیدم چه نتیجهای گرفتین، میومد روی سن و نتیجهگیری رو میگفت.
با توجه به تعداد شرکتکنندهها، ۱۵ تیم ۳ تا ۷ نفره تشکیل شد.
- همیار کشاوررز
- دستیار کشاورز
- کاهش مصرف سموم در تولیدات کشاورزی
- برقراری زنجیره مستقیم تولید و مصرف محصولات سالم و طبیعی
- تولید و فراوری گیاه فیسالیس
- تولید خوراک طیور و ماهیان از ضایعات گندم
- خاکورز مرکب با تیغههای غیر همسطح
- پودر دوغ
- راکتور مکانیزه تولید ورمی کمپوست
- ترشی قارچ
- محلیجات
- تهیه پکتین از ضایعات کارخانجات
- اثر پالس الکتریکی بر افزایش طول عمر مواد غذایی
- وبکشت
- علف هرز
در ادامه تیم همیار کشاورز و دستیار کشاورز با هم تلفیق شدن و روی یک ایده کار کردن.
بعد از ۳ روز یا ۵۴ ساعت تلاش، رسیدیم به زمان ارائه ایدهها و پس از پایان زمان ارائه و داوری، به ترتیب ۷ تیم برتر معرفی شدند. البته تیم سوم و چهارم با امتیاز برابر هر دو به عنوان تیم سوم معرفی شدند.
جوایز تیمها بدین صورت بود:
- وام ۱۵ میلیون تومانی با بهره ۴% برای ۷ تیم برتر
- یک نیم سکه + ۱ میلیون تومان هدیه به تیم اول
- یک نیم سکه + ۸۰۰ هزار تومان هدیه به تیم دوم
- یک ربع سکه + ۶۰۰ هزار تومان تیم سوم
- یک ربع سکه + ۶۰۰ هزتر تومان تیم سوم
آقای مهندس اسدسنگابی مدیرعامل گروه تولیدی پردیس هم به تمامی برگزارکنندگان، مربیان و شرکتکنندگان پکیج هدیه و عیدی شامل کارت پستال، تقویم رومیزی و سررسید اهدا کردند.
برای معرفی ۷ تیم برتر، آقای دکتر زمانی از داوران اسامی ۷ تیم برتر رو اعلام کردند:
۱- فرآوری ضایعات گندم سیلوها جهت تولید خوراک طیور و آبزیان
۲- پودر دوغ
۳- ترشی قارچ
۳- خاکورز مرکب با تیغههای غیرهمسطح
۴- تولید و فراوری گیاه فیسالیس
۵- اثر پالس الکتریکی بر افزایش طول عمر مواد غذایی
۶- کاهش مصرف سموم در تولیدات کشاورزی
علاوه بر جوایز تیمها، ایدههای مختلف حامی، سرمایهگذار و شریک تجاری خود را از میان سرمایهگذاران و داوران رویداد پیدا کردند:
- جناب آقای مهندس کرانی از داوران، به عنوان شریک تجاری با تیم پودر دوغ وارد مذاکره و عقد قرارداد شدند.
- جناب آقای عارف از داوران، به عنوان سرمایهگذار با تیم تولید و فرآوری گیاه فیسالیس همکاریشون رو آغاز کردند.
- جناب آقای مهندس معدلی از مرکز رشد خوشه فناوری صنایع مخابراتی از ایده اثر پالس الکتریکی بر افزایش طول عمر مواد غذایی حمایت کردند و این تیم در مرکز رشد پذیرفته شد.
- شرکت داده نگار داتیس پارس از ایده همیار کشاورز حمایت کردند و بنا بر این شد که این تیم برای توسعه سایت مورد نظرشون با این شرکت همکاری کنند.
شاید در این رویداد، عبارات تخصصی حوزه کشاورزی زیاد به کار برده میشد، اما چون مرتبط با یکی از نیازهای پایه افراد یعنی کشاورزی و زنجیره تامین غذا بود، به راحتی میشد تمامی مطالب رو درک کرد.
یکی از سختترین کارها شاید این باشه که برای شرکتکنندگان به خصوص کسانی که تجربه چند ساله در بازار کار دارن، توضیح بدی که چرا استفاده از بوم مدل کسب و کار براشون لازمه. یکی از تیمها توی توضیح اولیه به مربیان اعلام کردند که ما بوم مدل کسب و کار رو گذاشتیم کنار و رفتیم سراغ طرح توجیهی، چند ساعت اول روز پنجشنبه شاید سختترین ساعات برای مربیان بود تا براشون توضیح بدیم که طرح توجیهی چند مرحله بعد هست و شما اول مشتری و ارزشتون رو شناسایی کنین و اعتبارسنجی کنین.
کار سخت بعدی این بود که براشون توضیح بدیم که چرا باید از استیکی نوتها با رنگهای مختلف استفاده کنند.
یک کار سخت دیگه هم وجود داشت به علت روحیه آکادمیک برخی از شرکتکنندگان که بتونیم روحیه تئوری رو از ذهنشون خارج کنیم و به سمت عملگرایی هدایتشون کنیم. که به نظر خودم با توجه به اینکه بیشتر ایدهها تولیدی بود، تقریباً این مورد با موفقیت انجام شد.
یک روحیه بسیار قابل توجه بین شرکتکنندگان این رویداد، فروتنی بسیار زیاد، پشتکار و تلاش بیوقفه بود که من تا حالا تو هیچ رویداد و هیچ شهر دیگهای چنین روحیهای رو ندیده بودم و خوشحالم که تونستم کنار این عزیزان باشم.
یکی دیگه از وجه تمایزهای این رویداد با سایر رویدادهایی که من در اونها حضور داشتم، کادر اجرایی و برگزارکنندههای رویداد بودن.
مورد اول این بود که سه نفر از کادر اجرایی خانواده درجه ۱ برگزارکنندهها بودن و اینکه یک خانواده از فعالیتهای استارتاپی حمایت کنه واقعاً قابل تقدیره. یکی از اعضای کادر اجرایی هم که نائب قهرمان (مدال نقره) جهانی در رشته جوجیتسو داشت.
مورد دوم این بود که دو نفر از برگزارکنندههای رویداد دکترا داشتند و دو نفر دیگه هم مدیرعامل و رئیس هیئت مدیره شرکتهایی بودند که در حوزه فعالیت خودشون یکی از بهترین و بزرگترین شرکتها در کل ایران هستند و پروژههای زیادی رو انجام دادند. روحیه برگزارکنندگان این رویداد که خودشون حتی از شرکتکنندگان پذیرایی میکردند و با روی خوش انتقادها رو پاسخ میدادن واقعاً قابل تقدیر بود.
در نهایت خیلی خوشحالم که افتخار حضور کنار این بزرگان رو داشتم. هم داوران، هم برگزارکنندگان و بزرگوارتر از همه، شرکتکنندگان رویداد.
۹ بهمن امسال، همین ۳۴ روز پیش، من تصمیم گرفتم که دامنه وبلاگم رو تغییر بدم و دامنه جدید snasihatkon رو خریدم. همه دامنه .ir رو تهیه کردم و هم دامنه .com
رابط رو هم مطابق معمول همون جایی که همیشه ازش تهیه میکردم انتخاب کردم برای اینکه پنل مدیریت همه دامنههام یک جا باشه.
اتفاق اول: بعد از خرید دامنه که برای خرید هاست اقدام کردم، متوجه شدم که میتونستم در ازای خرید هاست، یک دامنه رایگان ثبت کنم که اگر موقع تهیه دامنه این مورد اطلاعرسانی شده بود، حداقلش این بود که ضرر نمیکردم. البته خب ۴ هزار و ۵۰۰ تومن پول آنچنانی محسوب نمیشه. ولی اینکه اطلاعرسانیشون اینقدر بد بود نشون میده که هیچ ارزشی برای مشتری قائل نیستن. نکته قابل توجه اینه که فاصله بین خرید دامنه و هاست کمتر از ۱۰ دقیقه بود و من براشون تیکت فرستادم که امکانش هست هزینه دامنه کسر بشه و فرمودند خیر.
اتفاق دوم: با توجه به اینکه اولین باری بود که دامنه .com میخریدم، اطلاع نداشتم که باید دسترسی پنل دامنه رو به من بدن و وقتی از دوستان متخصصم پرسیدم که برای ری-دایرکت کردن دامنه .com بر روی دامنه .ir باید چه کاری انجام بدم، به من گفتن که باید به جایی که دامنه رو خریدی تیکت بزنی و بگی لینک پنل رو برات بفرستن و من ۱۸ روز پیش اولین تیکت رو ارسال کردم. با توجه به اینکه هیچ یوزرنیم و پسوردی برای ورود به پنل .com برای من ارسال نشده بود و فقط یک لینک به من دادن که برای بازیابی پسورد از اون استفاده کن، من هر چی تلاش کردم هیچ ایمیلی برای من ارسال نشد.
گذشت تا رسیدیم به امروز و من تیکت ارسال کردم و ابراز نارضایتی کردم و جوابی که گرفتم:
«… می فرمایید اطلاع رسانی درست نیست باعث خستگی بیشتر ما می شود.»
اینکه با مظلومنمایی و به کار بردن عبارت «باعث خستگی بیشتر ما میشود» انتظار دارن مشتری بهشون اعتراضی نکنه و انتقادات رو بهشون نگه خودش در نوع خودش بسیار جالبه. اما مورد جالبتر اینه که در ادامه بعد از به قول خودشون پیگیری از شرکت روسی که چرا پاسخی به درخواست بازیابی پسورد پنل من داده نمیشه، گفتن:
«پسورد ایمیل snasihatkon@gmail.com رو ارائه بدید تا ببینیم چرا برای شما ارسال نمیود»
خیلی به غلط تایپی موجود در پاسخ بسیار حرفهای پپشتیبان سایت مذکور توجه نکنین، و شاید بهتره بگم اجازه ندین غلط تایپی حواس شما رو از مفهوم اصلی جمله پرت کنه. اینکه پشتیبان یک شرکت مثلاً باتجربه با شعار «میزبان مطمئن وبسایت شما» اینقدر به «مطمئن بودن» خودش غره شده که از من درخواست میکنه که پسورد ایمیل شخصیام رو بهش بدم، نشون میده در جامعه ما حرفهایترین غیرحرفهایها امور رو به دست گرفتن و با سرعت به پیش میرن. باید صبر کنیم ببینیم ته این جاده کجاست.
– – –
پینوشت ۱: بعد از این تیکت بسیار حرفهای شرکت مذکور، ازشون درخواست کردم کد انتقال دامنه رو برام ارسال کنن.
پینوشت ۲: تمام دامنههام رو از پنل شرکت مذکور منتقل کردم.
پینوشت ۳: دنبال یک هاست مناسب میگردم برای انتقال هاست. جایی رو میشناسید معرفی کنید.
پینوشت ۴: نام شرکت مذکور: آبتین وب!!!!
اهمیت بازاریابی برای کسی پوشیده نیست. اخیرا زیاد عبارت «دیجیتال مارکتینگ» یا «بازاریابی مدرن» یا «بازاریابی نوین» و امثال این عبارات رو میشنویم. همونطوری که از اسمش بر میاد، بازاریابی که بر یک بستر دیجیتالی باشه، میتونه موبایل باشه مثل اسمس یا همون پیامک یا بنرهای تبلیغاتی موجود در اپلیکیشنها، میتونه روی وبسایتها و بنرهای تبلیغاتی باشه، میتونه به صورت ضمنی در بطن یک نوشته در یک بلاگ باشه یا حتی انتشار مطالب بر روی شبکههای اجتماعی.
البته تلویزیون شهری هم دستگاه دیجیتالی هست، ولی خب بازاریابی دیجیتالی محسوب نمیشه و در زمره بازاریابی سنتی مثل روزنامه و تبلیغات تلویزیونی قرار میگیره.
پیامکهای تبلیغاتی هم کاملاً بستگی دارن، اگر در متن پیامک آدرس سایت باشه و گوشی شما هوشمند باشه و اینترنت ۳G یا GPRS شما همیشه وصل باشه و همون لحظه حاضر باشین روی لینک داخل متن اسمس به قولی تقه بزنید و واردش بشین، با اختلاف ۱ نمره و ۲۵ صدم میشه تا حدی دیجیتالی حسابش کرد. بنرهای تبلیغاتی موجود در سایتها هم حکم آگهیهای وسط روزنامه رو دارن و زیرمجموعه بازاریابی سنتی هستن.
شاید با این مثالها بشه گفت همپوشانی زیادی بین بازاریابی دیجیتال و بازاریابی سنتی بر بستر دیجیتال وجود داره.
خب، الآن میخوام با ذکر چند مثال مضرات بازاریابی سنتی رو بگم.
۱- حفظ محیط زیست: اگه شما هم از طرفداران محیط زیست باشین و نگران سلامتی درختان، حتماً وقتی یه پسر بچه یه کاغذ آگهی رو جلوتون میگیره، اون کاغذ رو نمیگیرین. چرا؟ چون فکر میکنین این کار شما باعث میشه دیرتر آسیب به درختها وارد بشه یا در حالت خوشبینانه، کلاً دیگه کسی کاغذ نگیره و آسیبی به درختا وارد نشه. ولی خب متاسفانه هنوز هستن کسانی که کاغذهای تبلیغاتی رو برای چهارشنبه سوری و کاغذسوزی و حتی خانهتکانی و پاک کردن شیشه میگیرن. البته قابل ذکره که نوع گلاسه کاغذهای تبلیغاتی برای پاک کردن شیشه اصلاً خوب نیست ولی برای ساختن موشک عالیه.
۲- مخالف با بیگاری کشیدن از کودکان: متاسفانه سیل عظیمی از جمعیت ما، زیر خط فقر هستن و حاضرن تو سرمای زمستون و بدترین شرایط با پخش کردن تراکت تبلیغاتی خرج زندگیشون رو در بیارن. این افراد واقعاً محترم هستن و وقتی ما شیشه ماشین رو بالا میکشیم یا به هر نحوی رومون رو ازشون برمیگردونیم، به عزت انسانیشون بیاحترامی کردیم. یادتون باشه که این افراد به ازای تعداد کاغذهایی که به دست مشتری بالقوه دادن پول میگیرن. مورد بعدی هم اینکه، شما که برای کمک کردن به این دسته از افراد هیچ کاری نمیکنین، پس حداقل با گرفتن یه دونه کاغذ تبلیغاتی اجازه بدین شب دست پر برگردن خونه.
۳- عدم علاقه به مطالعه: یکی از مواردی که سرانه مطالعه کشور رو بالا میبره، همین تراکتهای تبلیغاتی هست. البته نمیشه زیاد بهشون امید داشت، چون چه برای جلوگیری از اسراف کاغذ یا احترام به کرامت انسانی اون کاغذ (تراکت) رو گرفته باشین و توی کیفتون نگهش داشته باشین، یه وقتی بالاخره واسه نوشتن آدرس یا شماره تلفن دنبال کاغذ توی کیفتون میگردین و ازش استفاده میکنین. عموماً تراکتها برای هدفی که چاپ و توزیع میشن استفاده نمیشن. این احتمال رو هم در نظر بگیرین که درصد بالایی از این تراکتها برای پاک کردن شیشه یا چهارشنبهسوری استفاده میشن.
۴- محدودیت جغرافیایی: شما یه مغازه چاپ کارت مراسم عروسی دارین و از اونجاییکه خدا رو شکر سرمایه اولیه مناسبی داشتین تونستین تو بهترین طبقه مجتمع آفتاب خیابان معالی آباد شیراز، یه مغازه دو نبش اجاره کنین. از قضا، تو کل اون مجتمع حتی یک مغازه لباس عروس فروشی هم نیست و ای دل غافل که جای اشتباهی مغازه رو باز کردین. حالا تو این هوای سرد زمستون، یه پسربچه وایساده جلو مجتمع و هر کسی که رد میشه یه تراکت میده، اما کسایی که تو اون منطقه رفت و آمد دارن، هیچکدوم مراسم عروسی ندارن، یا در حالت خوشبینانه ۵% از جمعیتی که از اونجا عبور میکنن مراسم عروسی دارن. پس شما برای جذب مشتری در منطقه وسیعتری باید تراکت پخش کنین، یا به عنوان مثال تو تمام مغازههای لباس عروس شهر پوستر بزنین. یادتون باشه حتماً قبلش باید مجوزهای لازم رو از صنف بگیرین. به هر حال این کار هم هزینه بالایی داره، هم دردسر بالایی.
۵- هزینه بالا: بالاخره طراحی یک تراکت خلاقانه، اگه خودتون گرافیست نباشین هزینه بالایی داره. چاپ تراکت هزینه بالایی داره، توزیع تراکت هزینه بالایی داره. قطع درختان و کاغذ باطله و همه و همه، هزینه مادی و معنوی بالایی دارن. کلاً هزینه خیلی بالاست.
۶- پیامک تبلیغاتی: آمار دقیقی در دسترس نیست، ولی حدود نصف کسایی که موبایل دارن، پیامک تبلیغاتی رو غیرفعال کردن، از نصف باقی مونده، نصفشونپیامک تبلیغاتی رو نخونده پاک میکنن. از اون نصفِ نصف باقیمونده نصفشون که منتظر پیامک از یک نفر مهم بودن و با شنیدن صدای زنگ پیامک، پریدن روی گوشی و با دیدن پیامک تبلیغاتی شما حسابی مایوس شدن، اگر بر فرض محال روزی توی خیابون مغازه شما رو ببینن، هرگز حاضر به خرید نمیشن و اون دسته آخر هم با احتمال ۵% خوشبینانه ممکنه مشتری بالقوه شما باشن و شاید به شما زنگ بزنن یا به محل کسب و کار شما سر بزنن. در هر صورت به بیشتر از ۵% از نصفِ نصفِ نصف اون همه آدمی که موبایل دارن امید نداشته باشین. یک مورد رو یادم رفت بگم، اون آدمایی که موبایل دارن یا رایتل دارن یا همراه اول یا ایرانسل، پیامکهای تبلیغاتی واسه همراه اول میاد فقط. حالا چند درصد از افراد خط همراه اول دارن؟
۷- تلویزیون شهری: این تلویزیونهای پر آب و رنگ که از ۸ صبح تا ۱۲ شب از ۱۰ ثانیه یک تبلیغ رو نشون میدن و وقتی نور خورشید تو صورت راننده باشه هیچی نمیبینه و وقتی نور خورشید به سمت تلویزیون باشه باز هم راننده هیچی نمیبینه، البته بعد از غروب تماشای این تلویزیون های جذابیت خاصی داره و باعث میشه ۱۰ دقیقهای که پشت چراغ قرمز و ترافیک گیر افتادی برات زودتر بگذره. چند درصد از رانندهها پشت چراغ قرمز به جای چک کردن اسمس و جواب دادن به موبایل به تلویزیون شهری نگاه میکنن؟ شاید بد نباشه یک روز سر چهارراه ملاصدرای شیراز، از رانندهها بپرسیم که تبلیغات تلویزیون شهری رو دیدین؟
۸- کسب و کار آنلاین: تصور کنین شما یه فروشگاه اینترنتی دارین، توی روزنامه آگهی دادین و روزنامه پس از طی کردن یه مسیر خیلی طولانی رسیده دست یک دکتر که توی یک بیابون از مناطق محروم در حال طبابته. اونجا نه اینترنتی هست و نه تلفنی. به نظرتون چنین فردی که آدرس سایت شما رو تو روزنامه دیده، چطوری میخواد سایت رو چک کنه؟ البته این فقط یه تمثیل از بدبینانهترین حالت بود. ولی واقعاً چند درصد از مردم، با دیدن آدرس یک سایت توی روزنامه یا روی یک تراکت، حاضرن شب وقتی خسته رسیدن خونه و جلوی تلویزیون روی مبل لم دادن، لپتاپشون رو بیارن و سایت رو باز کنن؟ البته بذارین احتمال اینکه یادشون مونده باشه تبلیغ شما رو در روزنامه یا تراکت دیده بودن رو محاسبه نکنیم.
۹- کیوسکهای اطلاعرسانی: دیدین یه کیوسکهای بعضاً مقوایی و در حالت بهتر ترکیبی از فلز و بنرهای قشنگ، جلوی سوپرمارکتها میایستن و آبمیوه یا حتی سوسیس و هاتداگ بهتون تعارف میکنن؟ حالا تصور کنین شما تو یک شهری مثل نیویورک با اون همه عظمت بخواین از طریق نصب کیوسک سر چهارراهها مشتری جذب کنین، حداقل ۱۰۰۰، نه کمه، شاید ۱۰ هزار تا کیوسک لازمه تا بشه مشتری بالقوه رو جذب کرد و با سرو یک آبمیوه خوشمزه یا هاتداگ به مشتری بالفعل تبدیل کرد. البته اگر شانس بیاریم و بیخانمان نباشه.
۱۰- ….
– – –
پینوشت ۱: از نظر شما، چه مشکلات دیگهای سر راه بازاریابی سنتی هست؟
پینوشت ۲: حالا اگه بازاریابی سنتی طبق این معیارها، با ۱۰ امتیاز منفی از این مرحله حذف میشه، به نظرتون چی باید جایگزینش بشه؟
پینوشت ۳: بعد از این بیشتر در مورد راهکاری که جایگزین بازاریابی سنتی خواهد شد صحبت خواهم کرد.
دستهبندیهای ویژه
نوشتههای تازه
دستهها
- آن روی مهاجرت (۱۰۶)
- چالشهای مهاجرت (۱۰)
- زندگی در آلمان (۱۴)
- کاریابی (۶)
- گاهشمار مهاجرت (۲۷)
- ماهگردها (۲۱)
- مهاجرت به آلمان (۲۵)
- مهاجرت کهکشانی (۱۹)
- یادگیری زبان (۲)
- دل نوشته ها (۳۰۷)
- آشپزی (۴)
- اندوهنامهها (۷)
- چالش – ۳۰ روز وبلاگنویسی (۶)
- داستاننویسی (۲)
- نوشتن (۸)
- سفرنامه (۴۷)
- رستوران (۶)
- علم و فناوری (۱۳۰)
- اپلیکیشن (۹)
- بازاریابی (۵)
- شبکه های اجتماعی (۲)
- پژوهش (۲)
- دنیای استارتاپها (۲۵)
- استارتاپ گرایند (۱)
- استارتاپویکند (۱۵)
- ماشین استارتاپ ناب (۷)
- کارگاه تخصصی (۲)
- معرفی سایت (۵۰)
- نرم افزار (۱۸)
- همایش (۳)
- کتاب و کتابخوانی (۵)
- گردشگری (۴۳)
- شیراز (۲۸)
- مطالب عمومی (۶۵)
- سلامت (۱۶)
- شکواییهها (۲)
- هنری (۱۲۴)
بایگانی
- آذر ۱۴۰۲ (۱)
- مهر ۱۴۰۲ (۱)
- شهریور ۱۴۰۲ (۱)
- دی ۱۴۰۱ (۲)
- آذر ۱۴۰۱ (۱)
- شهریور ۱۴۰۱ (۱)
- تیر ۱۴۰۱ (۳)
- خرداد ۱۴۰۱ (۳)
- اردیبهشت ۱۴۰۱ (۱)
- دی ۱۴۰۰ (۳)
- آذر ۱۴۰۰ (۲)
- مهر ۱۴۰۰ (۳)
- تیر ۱۴۰۰ (۱)
- فروردین ۱۴۰۰ (۱)
- اسفند ۱۳۹۹ (۱)